استراتژی مردمی تعریف میکند، مدیریت استعداد ارائه میدهد
احتمال این وجود دارد که سازمان شما استراتژی کسبوکار تعریفشده خوبی داشته باشد. این احتمال وجود دارد که سازمانتان آن را در میان کارکنانش به اشتراک بگذارد و حتی در گزارش سالانهاش منتشر کند. اما استراتژی مردمی سازمان شما چیست؟
شما نمیتوانید آن را در هر گزارش سالانه و احتمالا در هیچ گونه اسناد داخلی پیدا کنید. اگر از تیم رهبری در اغلب شرکتها بپرسید، احتمالا اصلا نمیدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنید و نهایتا شما را به بخش منابع انسانی ارجاع میدهند. با این حال، این مدیران همگی توافق خواهند کرد که “افراد مهمترین دارایی ما هستند.”
استراتژی مردمی پیوند بین استراتژی کسبوکار و مفاهیم در حوزه منابع انسانی است. اما آیا میتواند به سوالاتی مانند در چه چیزی مهارت داریم؟ به چه تواناییهایی نیاز داریم و چه زمان و کجا به آنها نیاز داریم، پاسخ میدهد؟
مدیریت استعداد فرآیند ارائه پاسخ به این سوالات است و بر چگونگی واکنش مدیریت استعداد به استراتژی کسبوکار متمرکز است و مبتنی بر اهدافی است که معمولا در حیطه منابع انسانی است. استراتژی مردمی استراتژی کسبوکار را پشتیبانی میکند و هدف نهایی سازمان قالب اصلی این استراتژی را تشکیل میدهد.
استراتژی مردمی جنبه منطقی استراتژی کسب و کار است و نشان میدهد چگونه این سازمان قصد دارد از مهمترین دارایی خود برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. این کار تابع استراتژی کسبوکار نیست. هنگامی که به درستی استفاده شود، استراتژی مردم به استراتژی کسبوکار اطلاع میدهد و به مدیران اجرایی کمک میکند تا تصمیم بگیرند که بهترین رویکرد برای این سازمان چه خواهد بود. هر دو از اهداف شرکتی سرچشمه میگیرند و با هم کار میکنند تا سازمان را قادر به ارائه خدمات کند.
همانند استراتژی شرکتی، استراتژی مردمی با چالشهای کلیدی تکامل مییابد و تغییر میکند. کسب و کارهای محلی بعید است که فرهنگ سازمانی خود را تعریف کنند. اما همانطور که یک کسبوکار قلمرو خود را گسترش میدهد، حوزه کنترل گسترش مییابد و لازم میشود که فرهنگ را از طریق استانداردها و بیانیههای ارزشی مشخص کند. استراتژی مردمی ممکن است نیاز باشد راههایی برای تحمیل فرهنگ شرکت پیدا کند تا اطمینان حاصل شود که کنترل توسط سازمان اصلی حفظ میشود. زمانی که یک سازمان جهانی میشود، شروع به پذیرفتن فرهنگهای مختلف میکند و استراتژی مردمی دوباره به یکی از موارد گنجانده میشود.
منابع انسانی با درک تواناییهای این سازمان آغاز میشود. آیا ما یک سازمان نوآور هستیم یا در سیستمسازی فرآیندها بهتر عمل میکنیم؟ آیا افراد ما در تحقیقات بنیادی خوب هستند و یا در بهرهبرداری از ایدههای توسعهیافته بهتر عمل میکنند؟ پاسخ به این سوالات از تصمیمگیری استراتژیک پشتیبانی میکند. اگر ما در یک نقطه خاص توانایی نداریم، بهتر است که آن را بپذیریم و بر نقاط قوت خود تمرکز کنیم، یا زمان و انرژی را برای ساختن این قابلیت بکار بگیریم؟ و بنابراین استراتژی کسبوکار به نوبه خود بر استراتژی مردمی اثر میگذارد.
ایجاد یک استراتژی منسجم و قوی یک فرآیند پیچیده است؛ هیچ راه مناسبی برای انجام این کار وجود ندارد و هر سازمان یک استراتژی منحصر به فرد، مجموعه توانایی، ساختار و فرهنگ دارد که همه آنها نقشی را در شکلگیری مناسبترین استراتژی برای شرکت دارند. آنچه واضح است این است که منابع انسانی نمیتواند این بحثها را در انزوا انجام دهد. تیم رهبری باید کاملا درگیر این فرآیند باشد و صاحب نتیجه کار باشد.
ملاحظات زیر هنگام تدوین یک استراتژی مردمی در نظر گرفته میشوند:
ماموریت شرکت
بیانیهای از دیدگاه رهبر در مورد هدف و جهت سازمان است. این گزارش تجارتی را توصیف میکند که رهبران شرکت میخواهند برای ۵ تا ۲۰ سال آینده داشته باشند، هدفی که سازمان به خاطر آن موجودیت دارد و داراییهایی که در آینده خواهد داشت.
اهداف شرکت
این اهداف همان اهدافی هستند که تا پایان سال آینده سازمان باید به آنها برسد. این موارد به گونهای بیان شدهاند که امکان سنجش آن فراهم باشد تا بتوان به آنها دست یافت.
استراتژی کسبوکار
کدام مسیر استراتژیک سازمان است که به دنبال آن اهداف به دست میآیند؟
قابلیت سازمان
چه قابلیتهایی در سازمان وجود دارند که استراتژی را هم در زمان حال و هم در آینده اجرا کنند؟
فرهنگ شرکت
فرهنگ سازمان مجموعه مشترکی از نگرشها، ارزشها و باورهایی است که روش تصمیمگیری و نحوه اجرای آنها را مشخص میکند.
ساختار سازمان
مناسبترین ساختار سازمانی که به شرکت اجازه میدهد تا بیشترین افراد را تشکیل دهد و در نتیجه به طور موثر عمل کند کدام است؟
منابع انسانی
معیارهای افراد در این سازمان در سطح فردی و تیمی که منبع استعداد را تعریف میکنند، چیست؟
استراتژی مدیریت استعداد
این استراتژی تعریف میکند که چگونه این سازمان میتواند به بهترین نحو استخدام، نظارت، پشتیبانی، توسعه و ترویج افراد خود برای ارائه استراتژی را انجام دهد.
هر بخش باید در سطح سازمانی، تیمی و فردی مورد بازبینی قرار گیرد تا یک رویکرد منسجم ایجاد کند که برای ارائه راهنمایی کافی باشد، با این حال انعطافپذیری کافی برای مقابله با تغییرات نیز از واجبات است.
درست مانند یک استراتژی سازمان، استراتژی مردم باید در طول زمان مورد بررسی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که هنوز هم مرتبط با سازمان و محیط آن است. اگر این فرآیند به بخش ذاتی توسعه استراتژی سازمان تبدیل شود، آنگاه استراتژی مردمی به جای اینکه به آن واکنش نشان دهد، استراتژی کلی را اعلام خواهد کرد.
شرکت مشاوره رخ داده با داشتن تیمی مجرب در زمینه مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک میتواند سازمان و شرکت شما را در مسیری درست برنامهریزی، ارزیابی و نظارت کند. مشاوران از ابتدای کار با شما هستند، تا بتوانید بهترین تجربه مدیریتی و نظارتی را داشته باشید.
منبع: hfi