یک هدف باید معیارهایی برای اندازهگیری داشته باشد.
فهرست مطالب
- 1 یک هدف باید معیارهایی برای اندازهگیری داشته باشد.
- 2 نمونههایی از اهداف SMART برای هدفگذاری سازمانی
- 2.1 هدف اول: به دست آوردن شش مشتری جدید تا قبل از پایان دومین دوره سهماهه مالی
- 2.2 هدف دوم: پرداخت بدهی 1000 دلاری در طی 30 ماه
- 2.3 هدف سوم: افزایش ده درصدی میزان ترافیک موتور جستجو در دو ماه
- 2.4 هدف چهارم: افزایش 30 درصدی دیدگاه مشتریان جدید به طور سالیانه
- 2.5 هدف پنجم: آشنایی 90 درصدی تیم با نرمافزار مدیریت موجودی انبار تا پایان دوره سهماهه مالی
- 3 بایدها و نبایدهایی که در مدل هدفگذاری اسمارت سازمانی باید به آنها توجه کنید
- 4 شما میبایست اهدافی را تعیین کنید که موفقیتهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را تعریف کند.
- 5 VIP & CIP
- 5.1 اشتراک ویژه خود را فعال کنید
- 5.2 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
- 5.3 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 5.4 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 5.5 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
- 5.6 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 5.7 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 5.8 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 5.9 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
- 5.10 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 5.11 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 5.12 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 5.13 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 5.14 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
کسبوکارها اهداف مختلفی را به خود اختصاص دادهاند که هر کدام از این اهداف میتواند تمامی یک سازمان را تحت الشعاع خود در بیاورد. از جمله مواردی که در بین اهداف سازمانی جای میگیرند، شامل گزینههایی همچون بودجه، لیست مشتریان، فروشندگان و همچنین مدیریت محصول یا خدمات میشوند. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی هدفگذاری اسمارت بپردازیم و چند نمونه از اهداف اسمارت را به شما معرفی کنیم. شما با کمک این اهداف میتوانید به راهاندازی کسبوکار خود بپردازید و کاملا بر روی اهداف گوناگون خود متمرکز شوید.
مشخصههای هدفگذاری اسمارت
یک هدف اسمارت باید دارای ویژگیهای گوناگونی باشد و چند مشخصه را به خود اختصاص داده باشد که مهمترین آنها شامل گزینههای زیر میشوند:
مهمترین اقدامی که هر سازمانی باید به آن توجه داشته باشد، هدفگذاری سازمانی است. در ادامه به صورت کاملتر به بررسی نمونههایی از اهداف سازمان میپردازیم و اهمیت آن را به صورت کاملتر تشریح خواهیم کرد؛ پس تا انتها ما را همراهی کنید.
مبنایی که اهداف اسمارت عمل میکند
یکی از سوالات اساسی که در رابطه با موضوع هدفگذاری اسمارت پرسیده میشود این بوده که مبنای عملکرد آنها چیست. به طور کلی میتوانیم اینطور بیان کنیم که هر کدام از حروف کلمه SMART معنا و مفهوم خاص خود را دارند و شروع به نمایش گذاشتن بخشی از جنبه هدف شما میکنند. به هیچ عنوان اهمیتی ندارد که اهداف شما شخصی و یا کاری باشد؛ چیزی که مهم است این بوده که هر یک از مدلهای اهداف اسمارت میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر به کار گرفته شود.
مثلاً در مدیریت پروژه این اهداف به شکل دیگری نمود پیدا میکند و برای قبول شدن در یک رشته تحصیلی خاص، میتوانید شاهد روش مؤثر دیگری باشید. در تمامی اهداف مدیریت استراتژی از اهمیت بالایی برخوردار بوده که اهداف Smart میتواند شما را به این معیار مهم برساند.
در تعیین اهداف خود باید به تمامی نکات و جزئیات توجه کافی را داشته باشید؛ برای اینکه بتوانید به این مرتبه دست پیدا کنید، به شما پیشنهاد میکنیم که حتماً اهداف خودتان را با فرمول SMART به قلم تحریر در بیاورید. همچنین استفاده از این فرمول در کارهای تیمی نیز بسیار مفید است و باعث خواهد شد تا اهداف به صورت دقیقتر و موثرتر تعیین شود.
به عنوان مثال فرض کنید هدف شما مدیریت منابع انسانی است. برای اینکه بتوانید در این زمینه به شاخص ارزیابی عملکرد دست پیدا کنید، فرمول اسمارت میتواند به کمک شما بیاید و مانند یک چراغ راهنما عمل کند. یک هدف اسمارت دارای معیارهای گوناگونی است. در ادامه این مطلب به بررسی هر کدام از این معیارها خواهیم پرداخت تا با مطالعه آنها بتوانید بر روی اهداف خود به خوبی تمرکز کنید و به یک نتیجه دلخواه دست پیدا کنید.
مشخص بودن یا Specific
نوشتن اهداف مزایای گوناگونی را با خود به همراه دارد. به عنوان مثال باعث میشود تا همیشه آنها را به خاطر بسپاریم و فراموش کردنشان برایمان بسیار سخت باشد و تا رسیدن به آنها از هیچ تلاشی دست بر نداریم. اگر میخواهید به خاطر سپردن اهداف برای شما قطعی و همیشگی باشد، به شما پیشنهاد میکنیم حتماً آنها را با جزئیات کامل بنویسید و جزئی نویسی را به کلی نویسی ترجیح دهید. استفاده از کلمات پویا نیز پیشنهاد میشود.
به عنوان مثال داشتن مشتری بیشتر یک هدف کلی است. برای اینکه جزئیات مورد نیاز را نیز درج کنید، میتوانید آن را به شکل روبهرو بنویسید: در سه ماه آینده و پیش رو چهار مشتری جدید خواهم داشت. این سبک از نوشتن به شما کمک خواهد کرد تا بر روی اهداف خود بهتر متمرکز شوید و نتایج بهتری را نیز کسب کنید. در این معیار از هدفگذاری اسمارت باید سوالات گوناگونی را از خود بپرسید که شامل گزینههای زیر میشوند:
قابل اندازهگیری یا Measurable
دومین معیاری که قصد داریم به بررسی آن بپردازیم قابل اندازهگیری یا Measurable بودن است. اهداف قابل اندازهگیری این فرصت را به شما خواهد داد تا بتوانید میزان پیشرفت خود را بسنجید و از این طریق متوجه شوید که چقدر به اهداف خود نزدیک شدهاید.
دستیافتنی یا Achievable
این معیار از هدفگذاری اسمارت به شما کمک میکند تا متوجه شوید آیا میتوانید به آن هدف مربوط دست پیدا کنید یا خیر. بر اساس تجاربی که مدیران دارند اینطور بیان شده است که اهداف همراه با چالش و دسترسی نه چندان آسان، این قابلیت را دارند تا انگیزه بیشتری را درون فرد ایجاد کنند، ولی چیزی که در این باره اهمیت دارد این بوده که این اهداف حتماً باید منطقی بوده و رسیدن به آنها نیز ممکن باشد.
به مثالی که زدیم توجه کنید. رسیدن به چهار مشتری جدید یک هدف منطقی است، ولی اگر به مدت زمان آن یعنی سه ماه توجه کنیم متوجه میشویم که کمی چاشنی غیر منطقی با اهداف ما آمیخته شده است. پس همانطور که در تعیین اهداف خود بلندپرواز هستید، منطق را نیز از یاد نبرید.
مرتبط یا Relevent
ممکن است برنامه کلی یک سازمان بالا بردن فروش نباشد و تمامی اهداف به منظور رسیدن به سود بیشتر چیده شده باشند. پس در این شرایط اولویت اصلی شما نیز تغییر خواهد کرد و دیگر خبری از به دست آوردن مشتریان جدید نخواهد بود. پس شما به جای اینکه به فکر به دست آوردن مشتریان جدید باشید، باید از راهکارهایی بهره ببرید که با کمک آنها میتوانید مشتریان را به قوت قبل حفظ کنید.
برای اینکه بتوانید سود خود را از هر معامله حفظ کنید، بالا بردن قیمت و یا پایین آوردن هزینههای تولید میتواند بسیار منطقی و ایدهآل باشد. پس در نهایت میتوانیم اینطور بیان کنیم که تک تک اهداف انتخابشده باید مطابق با شرایط فعلی شما باشد.
محدود زمانی مشخص یا Time-bound
آخرین معیار از هدفگذاری اسمارت نیز مربوط به محدود زمانی مشخص یا به هنگام بودن میشود. اهداف شما باید دارای یک چارچوب باشد و وظیفه تعیین این چارچوب را خود شما بر عهده خواهید داشت. تعیین چارچوب همراه با خود امتیازات گوناگونی را دارند.
به عنوان مثال باعث خواهد شد تا شما بتوانید نتیجه و یا پایان کار خودتان را به خوبی پیشبینی کرده و همچنین روحیه خودتان را نیز بالا نگه دارید. به عنوان مثال تلاش شما برای به دست آوردن 4 مشتری بسیار ستودنی است. عدم تعیین زمانبندی مناسب، باعث میشود تا رسیدن به این هدف بیش از حد معمول طول بکشد و یا به صورت کامل از بین برود.
نمونههایی از اهداف SMART برای هدفگذاری سازمانی
اگر به دنبال این هستید تا هدفگذاری اسمارت را درک کنید، به شما پیشنهاد میکنیم به دنبال کاربردهای آن در کسبوکار امروزی باشید. در ادامه به بررسی نمونههایی میپردازیم که نشان میدهد این مدل از اهداف چگونه در انواع کسبوکارها به کار گرفته شدهاند. با ما همراه باشید.
هدف اول: به دست آوردن شش مشتری جدید تا قبل از پایان دومین دوره سهماهه مالی
برای تعیین اهداف راههای مختلفی وجود دارد. در ادامه با یک مثال نشان میدهیم که یک مدیر کسبوکار چگونه میتواند اهداف خود را تعیین کند:
مشخص بودن هدف: همانطور که مشخص است، هدف پیدا کردن شش مشتری است. این هدف خود نوعی کسبوکار به شمار میرود.
قابل اندازهگیری بودن هدف: برای اینکه بتوانید به شش مشتری جدید دست پیدا کنید، به موارد مختلفی نیاز خواهید داشت که شامل گزینههای زیر میشوند:
- 12 پروپوزال
- 24 ارائه کوتاه کسبوکاری
- 48 نوع روش مؤثر بازاریابی
دست یافتنی بودن هدف: اگر به آمار سال گذشته نگاهی بیندازیم، اینطور میتوانیم بیان کنیم که در مدت زمان ذکر شده 5 مشتری پیدا کردیم و سود به دست آمده نیز 20 درصد بود؛ در نتیجه میتوانیم اینطور بیان کنیم که این هدف کاملا دستیافتنی بود.
مرتبط بودن هدف: تعداد مشتریانی که توسط سازمانها پیدا میشوند، به صورت مستقیم به دو عامل سود و درآمد سازمان بستگی دارند.
به هنگام بودن هدف: بر اساس هدفی که نوشتهایم میتوانیم اینطور بیان کنیم که عملکرد در هر دوره سهماهه مالی ارزیابی میشود. این کار برای بخشهای مختلفی از اهمیت برخوردار است که از جمله آنها میتوانیم به فرآیند استخدام کارمندها، برنامهریزی برای اتفاقات احتمالی در آینده نزدیک و همچنین تنظیم بودجه اشاره کنیم.
هدف دوم: پرداخت بدهی 1000 دلاری در طی 30 ماه
برای اینکه امور مالی کسبوکار به خوبی کنترل شود، نیاز است تا به تعیین اهداف مالی خود بپردازید. به عنوان مثال یکی از اهداف اسمارت میتواند پرداخت بدهیهای یک شرکت باشد؛ مانند زیر:
مشخص بودن هدف: همانطور که واضح بوده، هدف آن است که بدهی 1000 دلاری پرداخت شود.
قابل اندازهگیری بودن هدف: اگر بر روی حسابهای نقدی خود نظارت داشته باشید، در آن صورت میتوانید دست به ارزیابی میزان پیشرفت خود زنید. عملکرد مربوط را هر ماه پیگیری کنید.
دست یافتنی بودن هدف: اگر هزینههای اضافی را کاهش دهید و از مشتریان پول نقد و کامل دریافت کنید، این قابلیت را خواهید داشت تا به هدف مورد نظر برسید.
مرتبط بودن هدف: اگر بر روی موقعیتهای مناسب کاری تمرکز داشته باشید و به فکر پروژههای کم هزینه باشید، در آن صورت میتوانید میزان درآمد را نیز افزایش دهید.
به هنگام بودن هدف: در این مدل از هدفگذاری اسمارت، در دوره سیماهه میتوانیم به هدف خودمان دست پیدا کنیم.
هدف سوم: افزایش ده درصدی میزان ترافیک موتور جستجو در دو ماه
بسیاری از شرکتها به دنبال این هدف هستند تولید کننده یک برنامه باشند تا با کمک آن بتوانند دست به افزایش بازدید خود در شبکههای اجتماعی بزنند. هدفگذاری اسمارت در این شرایط نیز به کمک شما خواهد آمد:
مشخص بودن هدف: همانطور که دیگر احتمالا میدانید هدف این بوده تا بتوان در افزایش میزان ترافیک موتور جستجو در دو ماه آینده و تا ده درصد به موفقیت دست پیدا کرد.
قابل اندازهگیری بودن هدف: برای این امر به شما پیشنهاد میکنیم سه مورد از بهترین محتواهای سایتتان را انتخاب کرده و آنها را اصلاح کنید و همچنین در کنار آن از 10 سایت معتبر به منظور لینکدهی استفاده کنید.
دستیافتنی بودن هدف: منطقی یا غیر منطقی بودن این هدف بستگی به میزان همکاری سایر افراد دارد. اگر تمامی افراد در این زمینه همکاری کنند، میتوانیم اینطور بگوییم که هدف منطقی و دستیافتنی است.
مرتبط بودن هدف: یکی از مواردی که برای کسبوکار هر فردی اهمیت دارد، میزان ترافیک موتور جستجو است. اگر همین برنامه را در پیش بگیریم، در آن صورت میتوانیم میزان ترافیک واقعی موتور جستجو را افزایش دهیم. این بدان معنا است که کسبوکار ما روزهای خوش و روشنی را خواهد دید و به موفقیت دست پیدا خواهد کرد.
به هنگام بودن هدف: همانطور که مشاهده کردید، مدت زمان مشخص شده برای این هدف، دو ماه است. برای اینکه بتوانید عملکرد خودتان را ارزیابی کنید، کافی است فعالیتهایتان را بررسی و نتایج آنها را نیز در نظر بگیرید.
هدف چهارم: افزایش 30 درصدی دیدگاه مشتریان جدید به طور سالیانه
امروزه شرکتها برای اینکه بتوانند رشد مخصوص به خود را داشته باشند، به پارامترهای مختلفی وابسته هستند. میزان آشنایی با برند آنها از جمله این پارامترها به حساب میآید. از جمله کارهایی که میتوانید برای شناخته شدن برند خود به انجام برسانید، این بوده که در طول یک سال عملکرد خود را هر ماه افزایش دهید.
برای این کار نیز هدفگذاری اسمارت یک راه حل خواهد بود. شما میتوانید دست به سنجیدن عملکرد به صورت سالانه بزنید. اگر این روند را در پیش بگیرید متوجه میشوید که تعداد دیدگاه مشتریان جدید 30 درصد نسبت به گزینههای قبلی افزایش و رشد داشته است.
مشخص بودن هدف: تا سی درصد بتوان دیدگاه مشتریان را افزایش داد.
قابل اندازهگیری بودن هدف: بر اساس گزارشهای ماهانه باید میزان پیشرفت خودتان را بسنجید. با این کار میتوانید به این نتیجه برسید که آیا به هدف خود دست پیدا کردهاید یا خیر.
دست یافتنی بودن هدف: اگر تا سال گذشته توانسته باشید تا دیدگاه مشتریان را به رشد 20 درصدی برسانید، قطعاً امسال نیز میتوانید شاهد رشد سی درصدی باشید.
مرتبط بودن هدف: بر اساس تحقیقاتی که تا به اینجای کار انجام شدهاند، این هدف کاملاً با تکنیکهای برتر بازاریابی همخوانی و ارتباط دارد.
به هنگام بودن هدف: برای اینکه بتوانید به این هدف دست پیدا کنید، نیاز است تا یک دوره زمانی سی روزه پشت سر گذاشته شود.
هدف پنجم: آشنایی 90 درصدی تیم با نرمافزار مدیریت موجودی انبار تا پایان دوره سهماهه مالی
برای این کار نیز هدفگذاری اسمارت بسیار جوابگو خواهد بود و شامل گزینههای زیر میشود:
مشخص بودن هدف: 90 درصد از کارمندان یک تیم، باید بتوانند کار با نرمافزار مدیریت موجودی انبار را یاد بگیرند.
قابل اندازهگیری بودن هدف: بر اساس آمارها، تعداد کارمندان شرکت 100 نفر است. از این تعداد حداقل 90 نفر آنها موظف هستند تا بتوانند نحوه کار با این نرمافزار را یاد بگیرند.
دستیافتنی بودن هدف: از 100 نفر حداقل باید 90 نفر کار با نرمافزار را یاد گرفته باشند که آمار بسیار بالایی است؛ به همین علت میتوانیم اینطور بیان کنیم که این هدف کاملاً دستیافتنی است.
مرتبط بودن هدف: دوره آموزشی که در رابطه با این موضوع برگزار میشود، باعث خواهد شد تا کارمندان بر اساس پلتفرم جدیدی که سازمان ارائه داده است، رو به جلو بروند. هر چقدر کارمندان بیشتری بتوانند با این سیستم آشنا شوند، به همان اندازه نیز کارایی شرکت با افزایش روبهرو خواهد شد.
به هنگام بودن هدف: برای رسیدن به این هدف نیاز است تا مدت زمان سومین دوره سهماهه مالی را در اختیار داشته باشیم.
بایدها و نبایدهایی که در مدل هدفگذاری اسمارت سازمانی باید به آنها توجه کنید
در این مطلب توانستیم چند نمونه از اهداف اسمارت را به شما نمایش دهیم. حالا نوبت آن رسیده تا با یک سری از بایدها و نبایدهایی آشنا شوید که در هدفگذاری اسمارت بسیار حائز اهمیت هستند و نباید از آنها غافل شوید. در یک نگاه کلی، بایدها و نبایدها شامل گزینههای زیر میشوند:
هدف هر چیزی باشد، نباید معیارها را فراموش کنید
فرقی ندارد هدف شما چه چیزی بوده و در چه حوزهای قرار میگیرد. شما برای رسیدن به آنها نیاز است تا از معیارهای مختلف که در این مطلب بیان کردیم، استفاده کنید. هدفگذاری اسمارت برای هر یک از حوزهها و بخشهای مدیریت پروژه، مدیریت فروش، مدیریت مالی و یا حتی مدیریت تولید یک راهکار اساسی دارد.
اگر هدفی که در سر دارید راهاندازی یک کسبوکار است، حتما باید در زمینههای مختلف مشاور و مشاوره داشته باشید که از جمله آنها میتوانیم به مشاوره مدیریت، مشاوره منابع انسانی، مشاور سیستم ها فرآیندها و در نهایت مشاوره فروش و بازاریابی اشاره کنیم. نحوه استفاده از هدفگذاری اسمارت بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال اگر هدف شما مدیریت بازاریابی است، به شما پیشنهاد میکنیم حتماً در دوره های آموزش سازمانی شرکت کنید تا نحوه استفاده از این سبک هدفگذاری به شما توضیح داده شود.
شما میبایست اهدافی را تعیین کنید که موفقیتهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را تعریف کند.
سادهترین هدف یک تاجر این است که یک کسب و کار موفق داشته باشد و به پول برسد. البته این برای داشتن یک کسب و کار موفق کافی نیست. شما میبایست اهدافی را تعیین کنید که موفقیتهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را تعریف کند. شاید بخواهید اهداف خود را به موارد کوچکتری مثل فروش، بازاریابی، توسعه و رشد کارمندان تقسیم کنید. بیشتر کسب و کارها از مدل اسمارت برای هدفگذاری استفاده میکنند. ویژگیهای اهداف اسمارت را در این مطلب برایتان شرح میدهیم.
خاص و تعریف شده باشد
پایه و اساس هر هدفی این است که آن را به صورت کامل تعریف کنیم. برای صاحبان کسب و کار، یک هدف تعریف شده بر روی وقایعی تمرکز میکند که شرکت را به سمت جلو سوق میدهد. در نمونه این جور اهداف میتوان به این موارد اشاره کرد: استخدام دستیار، فروش ۲۰ یونیت، عرضه محصول جدید.
هر برنامهای که داشته باشید، در پس آن اهداف کوچکتری هم تعریف میشوند که باید به آنها هم رسیدگی کنید. برای مثال برای عرضه محصول جدید باید تحقیقات و توسعه نمونه کارها و آزمایش آنها و دریافت نظر کاربران در پس خود داشته باشد.
اندازهگیری شود
یک هدف باید معیارهایی برای اندازهگیری داشته باشد. برای مثال اگر هدف شما صرفاً فروش بیشتر است و امروز شما توانستهاید ۱ محصول بیشتر از روز قبل بفروشید، این یک هدف اسمارت و قابل اندازهگیری نیست. تماس با ۱۰۰ مشتری بالقوه یک هدف قابل اندازهگیری است. بسته به زمانی که برای این کار میدهید، میتوانید تشخیص دهید آیا به این هدف رسیدید یا خیر.
واقعبینانه باشد
شاید خیلی شنیده باشید که بعضی میگویند: «من میخوام یه میلیارد تومن داشته باشم». بسته به شرایط این خواسته میتواند دست یافتنی یا دست نیافتنی باشد. به اهداف خود نگاه کنید و ببینید کدام یک غیرواقع بینانه هستند. هنگام تعیین اهداف برای خود و تیمتان حواستان باشد اهدافی سنگینی انتخاب نکنید که افراد شکست بخورند و یا از چرخه کار خارج شوند. برای مثال اگر فروش ۱۰ محصول در ماه برای کارکنان شما بهترین رکورد محسوب میشود، شاید فروش ۲۰ محصول در ماه برای کارکنان شما سنگین باشد. جوری کار کنید که تیمتان خودشان را در مسیر موفقیت ببینند و آن را با تمام وجود لمس کنند.
مرتبط با کار باشد
اهداف خودسرانه و غیرمرتبط دردی از شما دوا نمیکند و به کمکتان نمیآید. هر نوع هدفی، چه شخصی، چه تیمی، چه مربوط به کارمندان، باید در حوزه کاریتان تعریف شود و مربوط به آینده و مأموریت سازمانتان باشد.
زمانبندی داشته باشد
برای اهداف خود زمانبندی داشته باشید. باید بدانید در چه تاریخی میتوانید بگویید به این هدف رسیدهاید یا خیر. اگر برای اهداف خود تاریخ نگذارید، ممکن است حتی هیچ وقت به هدف خود نرسید و یا شاید تا ابد باید در راستای آن کار کنید. بنابراین داشتن زمانبندی از ویژگیهای مهم یک هدف درست است.
اینها ویژگیهای یک هدف اسمارت بودند که حتماً باید در هنگام هدفگذاری آنها را هم اعمال کنید. از همین امروز دست به کار شوید و اهداف اسمارت شده خود را بر روی کاغذ بنویسید.
در این مطلب تلاش کردیم تا به بررسی هدفگذاری اسمارت بپردازیم. معیارهای مختلفی در رابطه با این سبک از هدفگذاری وجود دارند که هر کدام از آنها توانستهاند اهمیت مخصوص به خود را داشته باشند. این معیارها شامل مشخص بودن هدف، قابل اندازهگیری بودن هدف، دستیافتنی بودن هدف، مرتبط بودن هدف و در نهایت به هنگام بودن هدف میشود.
VIP & CIP
برای دسترسی به این محتوا و صدها نوشته VIP دیگر لطفا اشتراک ماهانه تهیه کنید و برای توسعه فردی خود سرمایه گذاری کنید.منبع: smallbusiness
مظاهری میگه:
Mz میگه:
مشاوره مدیریت رخ میگه: