تمام گامهای مخصوصی که برای رسیدن به دستاوردهای خورد برمیدارید اهداف عینی نامیده میشوند
وقتی برای کسبوکار خود در آینده برنامهریزی میکنید لیستی از دستاوردهای احتمالی را که قصد دارید به آن برسید تهیه میکنید. این خواستهها همان آرمانها یا اهداف معمولی هستند. اما تمام گامهای مخصوصی که برای رسیدن به این دستاوردها برمیدارید اهداف عینی نامیده میشوند. اکثر اوقات این دو اصطلاح، آرمان (goal) و اهداف عینی (objectives)، به جای یکدیگر استفاده میشوند اما هر کدام دارای ویژگیهای متمایزی هستند که در مراحل مختلف فرآیند برنامهریزی در کسبوکار به کار میآیند و هر یک هدف جداگانهای دارند.
اهداف معمولی و اهمیت آنها
آرزوهای شما همان آرمانها را نشان میدهد. ممکن است با خود بگوبید: «قصد دارم بزرگترین سازندهی ویجت در کشور باشم.». این خواستهی شما میگوید برنامههای بلندی برای کسبوکار خود دارید، اما مشخص نیست که این هدف خاص خود را چگونه برآورده خواهید کرد. متأسفانه، هیچ راهی برای سنجش تحقق آرمانها وجود ندارد. شما شاید احساس کنید که به آنها نزدیکتر شدهاید، اما چون آرمانها عملاً در یک فضای خاکستری (تیره و تار) قرار دارند، هرگز نمیتوان به طور قطع و یقین گفت که مطمئنیم آرمانها محقق شدهاند.
اگر چه جملهی اول در مورد ویجت به چگونگی رسیدن به آن اشارهای نکرد، اما یک هدف بسیار بزرگ را بازگو کرد که اهمیت حیاتی دارد. تعیین اهداف کمک میکند تا مسیر کسب و کار را بهتر بشناسیم. این آرمانهای اولیه باید با مآموریت و دیدگاه کسبوکار یکسان باشند، چراکه ارزش تجارت را بالا میبرد و آن را کلیتر و انتزاعیتر میکند. زبانی که برای بیان اهداف معمولی به کار میبریم احساسیتر و عاطفیتر است. آرمانها و خواستهها به صاجبان کسبوکار اجازه میدهد به طور مفهومی فکر کنند و فرآیند تفکر خلاقانهی خودد را متوقف نکنند.
اهداف عینی و اهمیت آنها
همانطور که قبلا گفتیم اهداف عینی مراحل دقیقی هستند که شرکت شما برای رسیدن به آرمان و هدف اولیهی خود آنها را طی میکند. این اهداف بدون شور و هیجان و احساسات نوشته میشوند و معمولا قابل سنجش و اندازهگیری هستند. علاوه بر این، واقعبینانه و قابل دستیابی میباشند که یک جدول زمانی (تایملاین) نیز دارند. در اهداف عینی، «موضوع» به چشم میخورد. آنها محسوس و عینی هستند. چیزی که شما میتوانید آن را با حواس خود درک کنید (در دست خودتان بگیرید). به همین دلیل، میتوان آنها را بهروشنی در چارچوب زمان، بودجه و نیازهای افراد مطرح نمود. حوزهی هر هدف باید مشخص و ثابت باشد.
مثلا هدف عینی برای رسیدن به جملهای که در قسمت قبل به عنوان هدف اولیه گفتیم (بزرگترین سازندهی ویجت در کشور) به این صورت است: «فروش خود را در هر فصل سال ۳ درصد افزایش میدهیم». هدف دیگر نیز میتواند این گونه باشد: «امسال در هر فصل شعبهها و کارخانههای جدید افتتاح میکنیم.
تجارت و کسبوکار با استفاده از اهداف عینی موفقیتها و ویشرفتهای خود را در برابر هدف اولیه میسنجد. بدون آنها اهداف معمولی قابل دستیابی نیستند. اهداف عینی میتواند انگیزهای برای صاحبان کسبوکار و کارکنان باشد چرا که حس موفقیت به آنها میدهد. «اندرو اسمیت» برنامهنویس تجاری میگوید: زمانی که نوشتن اهداف عینی برای شما آسان است نشان میدهد که استراتژی کسبوکار شما مسیر درستش را طی میکند.
استراتژیها و تاکتیکها
پس از این که آرمانها و اهداف عینی خود را یادداشت کردید میتوانید با نوشتن استراتژیها و تاکتیکها در برنامهریزی کسبوکار خود متخصصتر بشوید و به اهداف عینی موردنظر برسید. استراتژیها انتزاعیتر از تاکتیکها هستند و تاکتیکها چیزهای دقیقیاند که میتوانید برای کسب اهداف عینی انجام دهید. مثال استراتژی میتواند «استفاده از رسانههای چاپی برای افزایش فروش باشد» که هدف عینی آن «افزایش فروش ۵ درصدی تا سه ماه آینده» است. تاکتیک نیز ممکن است گذاشتن آگهی روزانه در روزنامهی محلی در طول سه ماه آینده باشد.» به طورکلی، آرمانها بدون وجود اهداف عینی نمیتوانند تحقق پیدا کنند و در عین حال، اهداف نیز بدون وجود آرمانها هرگز شما را به جایی که قصد رسیدن به آنجا را داشتهاید، نخواهند رساند. هر دو مفهوم از هم متمایز ولی مرتبط هستند و به شما کمک خواهند نمود تا آنکه میخواهید باشید .
نتیجهگیری
۱) برای انجام کاری که درنظر دارید آرمانها و اهداف عینی در کنار هم ابزارهایی هستند که به شما کمک میکنند.
۲) آرمانها معمولاً بلندمدت و اهداف معمولاً در کوتاهمدت یا میانمدت محقق میشوند.
۳) تحقق اهداف عینی قابل سنجش است اما اهداف اولیه را قطعا نمیتوان گفت که به آنها دست یافتهایم یا نه و اندکی مبهم هستند.
۴) کمیتپذیری آرمانها یا جای دادن آنها در یک چاچوب زمانی (timeline) بسیار دشوار است، اما برای اثربخشی بیشتر اهداف، باید آنها را در یک چارچوب زمانی قرار داد.
منبع: smallbusiness