روش های به دست آوردن قابلیت های رقابتی
فهرست مطالب
- 1 روش های به دست آوردن قابلیت های رقابتی
- 2 رویکرد یادگیری استراتژیک برای کسب قابلیت ها و نقاط قوت رقابتی
- 3 منظور از چابکی استراتژیک چیست؟
- 4 منظور از قابلیت های رقابتی چیست؟
- 5 بررسی وضعیت چابکی استراتژیک، قابلیت های رقابتی و یادگیری استراتژیک
- 5.1 تفسیر و اجرای دانش استراتژیک با بررسی ابعاد مختلف قابلیت رقابتی
- 5.2 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 5.3 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 5.4 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 5.5 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 5.6 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 5.7 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
- 5.8 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 5.9 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
- 5.10 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 5.11 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
- 5.12 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 5.13 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 5.14 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
یکی از روشهایی که می توان با استفاده از آن قابلیت های رقابتی را به دست آورد، حرکت به سمت چابک سازی شرکت ها و سازمان ها است. از الزاماتی که کسب و کارها در محیط های پویا باید داشته باشند، چابکی استراتژیک است. چابکی استراتژیک مشمول حساسیت استراتژیک، قابلیت های تجمعی و واکنش استراتژیک می شود. به همین دلیل شرکت هایی که از استراتژی چابکی برخوردارند، اقدام به استفاده از استراتژی هایی می نمایند که منجر به انعطاف پذیری هدف آنها می شود. همچنین پاسخگوی مناسبی برای نیازهای مشتریان آنها خواهد بود.
برای این که بتوان چابکی استراتژیک را کسب کرد، لازم است سازمان ها قادر به یادگیری استراتژیک باشند. همچنین اقدام به ایجاد قابلیت رقابتی یادگیری در خود نمایند. بررسی هایی که انجام شده است، نشان می دهد که بیشتر شرکت های دانش بنیان توانایی و قابلیت رقابتی پایینی دارند. در ایران نیز بررسی عملکرد شرکت های دانش بنیان نشان می دهد که بیشتر این شرکت ها با مشکل رقابت با دیگر شرکت ها مواجه اند. از این رو لازم است تدابیری اندیشید تا بتوان میزان توانایی رقابتی این نوع شرکت ها را ارتقاء بخشید.
تأثیر یادگیری استراتژیک و چابکی استراتژیک بر روی قابلیت های رقابتی
طبق مطالعاتی که مورد بررسی قرار گرفته اند، مشخص شده که چابکی سازمان ها و انعطاف پذیری آنها، قادر است منجر به ارتقاء قابلیت رقابتی آنها شود. از این رو بسته به فقدان مدلی در مطالعاتی که گذشته انجام شده و دقیقا به بررسی میزان تاثیرگذاری یادگیری استراتژیک و چابکی استراتژیک بر روی قابلیت رقابتی پرداخته، باید به سوالات زیر پاسخ داد. البته این سوالات به منظور برطرف کردن شکاف نظری و همچنین ارائه کردن الگویی مناسب با ماهیت شرکت ها نیز، بیان می شوند. این سوالات به عنوان مسائل اصلی چنین هستند:
- تاثیر یادگیری استراتژیک بر روی قابلیت های رقابتی به چه میزان است؟
- تاثیر یادگیری استراتژیک شرکت های دانش بنیان بر روی قابلیت رقابتی به چه میزان است؟
- میزان تاثیر چابکی استراتژیک بر قابلیت رقابتی چقدر است؟
[restrict subscription=1,2]
رویکرد یادگیری استراتژیک برای کسب قابلیت ها و نقاط قوت رقابتی
در این مقاله با مرور کردن ادبیات گذشتگان، ابتدا باید به تبیین مبانی نظری که مربوط به چابکی استراتژیک، یادگیری استراتژیک و قابلیت های رقابتی هستند، پرداخت. پس از آن، آنچه مطالعات گذشته در خصوص موضوع پژوهش به دست آورده اند را می توان ارائه نمود. مبانی نظری یادگیری استراتژیک، در اصل یک رویکرد جدید برای تدوین استراتژی از ایده استراتژی با عنوان فرایند یادگیری پایدار به شمار می رود. این رویکرد اشاره به مکتب یادگیری در استراتژی بسته به نظر مینتزبرگ دارد.
رویکرد یادگیری استراتژیک را باید نوعی دیدگاه طبیعی به منظور شناسایی کردن استراتژی در نظر بگیریم. در این دیدگاه استراتژی های عملی به جای آنکه با تجزیه و تحلیل کردن نقاط قوت و فرصت ها به نتیجه برسند، با مشاهده عملیات سازمان ها و آزمایش، اقدام به شناسایی و کشف این فرصت ها می نمایند. از این رو اقدامات استراتژیک در طول مدت زمانی که سازمان ها با محیط در حال برقراری تعامل هستند، یاد می گیرند که تکامل یافته و بهبود یابند.
مخصوصا در محیط های آشفته که سریع در حال تغییر هستند، سازمان ها نیاز دارند که سریع تر از یک روش رسمی برنامه ریزی استراتژیک، برای پاسخ دهی به حوادث و بیان اطلاعات استفاده کنند. بسته به همین روند، منبع محور و دانش محور، اقدام به استفاده از رویکرد یادگیری از تئوری یادگیری سازمانی می نمایند. به این صورت که بتوانند دیدگاهی مبنی بر این که سازمان چگونه می تواند از دانش استراتژیک استفاده کند، فراهم نمایند. دانشی که باید کسب، تفسیر، توزیع و تثبیت شود تا به صورت همیشه مزیت رقابتی را ایجاد کند.
پژوهشگران مکتب یادگیری اشاره به رفتارهای یادگیری دارند که در بلند مدت می تواند قابلیت تطبیقی را به عنوان یادگیری استراتژیک در شرکت ها ایجاد کند. یادگیری استراتژیک در محتوای سازمان ها رخ خواهد داد. دقیقا جایی که می توان اشتباهات سازمان را کشف کرده و با استفاده از آن ها در خصوص مقرراتی که مشکل زا هستند، روش ها و سیاست های تفکر مجدد را تثبیت کرد.
هدف اصلی یادگیری استراتژیک، ایجاد کردن نوعی یادگیری به منظور حمایت کردن از طرح های آینده استراتژیک است. به این صورت که عدم تقارن دانش را بهبود بخشیده و قادر باشد در عملکرد سازمان تغییراتی ایجاد کند. کووادا در پژوهشی که انجام داده است، بیان می کند که یادگیری سازمانی در دو نوع وجود دارد. این یادگیری ها شامل یادگیری استراتژیک و یادگیری کسب و کار می شوند.
بسته به یادگیری کسب و کار، سازمان بسته به مفروضات و نیازهای اساسی خود به نوعی دانشی در سطح کسب و کار خود دست می یابد. در حالی که بسته به یادگیری استراتژیک، سازمان ها می توانند به دانشی در سطح شرکت خود دست یابند و اقدام به بازسازی خط مشی های استراتژیک خود به عنوان نتیجه نمایند.
ایجاد تغییر در رفتار و جهت گیری استراتژیک
یادگیری کسب و کار به صورت مستقیم و در سطح قابل توجهی، باعث ایجاد تغییر در رفتارهای استراتژیک می شود. در حالی که یادگیری استراتژیک به تغییر در جهت گیری استراتژیک سازمان ها کمک می کند. دیدگاه یادگیری استراتژیک، پاسخگوی مناسبی برای چالش های ناشی از یک محیط غیر قابل پیش بینی است. می توان بیان کرد که یادگیری استراتژیک نوعی قابلیت یادگیری خاص به شمار می رود که به تیم های مدیریت ارشد کمک می کند تا بتوانند به صورت مداوم تجارب خود در سطح سازمانی را با استراتژی ها ادغام کنند.
همچنین شرکت ها را قادر می سازد که بتوانند بر انفصالات و اختلالات استراتژیکی که در حال رشد هستند، پاسخ مناسبی بیان کنند. به صورت کلی اجرای این فرایند، یکسری ساز و کار را برای سازمان ها فراهم می کند. از سوی دیگر منجر می شود سازمان ها به مزایای بسیاری همچون ایجاد عملکرد بهتر به منظور رقابت و حفظ کردن رقابت دست یابند. بررسی ادبیات پژوهش نشان دهنده آن است که یادگیری استراتژی شامل برخی مولفه های زیر است:
خلق دانش استراتژیک
خلق کردن دانش اصولا مقدمه ای برای تفسیر و اجرا کردن مدیریت دانش به شمار می رود. پژوهشگران در بیشتر مواقع خلق دانش را نوعی کاوش در محیط خارجی بیان می کنند که به منظور شناسایی کردن مسائل و رویدادهای مهم، تعریف می شود. این مسئله ممکن است سازمان ها را تحت تاثیر قرار داده و شامل بازیگران اصلی ای شود که افراد سازمان هستند و به خلق دانش کمک می کنند.
تفسیر دانش استراتژیک
طبق مطالعات قبلی، بیشتر سازمان ها تفسیر کردن دانش را یک فرایند در سطح فردی در نظر گرفته و آن را بررسی می نمایند. طبق نظر دفت و ویک، می توان سازمان ها را به عنوان سیستم های تفسیر مورد بررسی قرار داد. تفسیر کردن دانش هم، فرایندی است که در آن می توان به اطلاعات جدیدی دست یافت و از درک مشترک گسترش یافته نهایت استفاده را برد. بسته به پژوهش هایی که توماس و همکاران او انجام داده اند، تفسیر دانش شامل مناسب ساختن دانش جدید با ساختارهای جدید به منظور درک و اقدام بهتر می شود.
توزیع دانش استراتژیک
دانش استراتژیک جدید می تواند در سطح فردی باقی مانده و بر روی سازمان تاثیرات کوچکی بگذارد. مگر اینکه در مورد این فرایند به صورت مفصل از طریق تعاملات اجتماعی صحبت شود. دانش فردی قادر است از طریق توزیع دانش در زمینه اجتماعی به دست آید. توزیع دانش همچنین، به انتشار داخلی دانش استراتژیک هم، اشاره دارد.
در سطح فردی، سازمان ها می توانند با برقراری تعامل و ایجاد مکالمه بین افراد و گروه هایی که درون سازمان هستند، اقدام به کسب دانش استراتژیک نمایند. برای این که بتوان توزیع موثری داشت، باید توزیع دانش میان افراد انجام شود. برای این کار سیستم های اطلاعاتی چابک وجود دارند و کمک می کنند که بتوان با استفاده از آنها، از تیم ها و جلسات کارکنان برای اشتراک گذاری ایده ها، نهایت بهره را برد.
اجرای دانش استراتژیک
برای این که سازمان ها بتوانند به توانایی بالا در جهت پیاده سازی و یکپارچه نمودن دانش به سمت عملی کردن دست یابند، نیاز به یک انسجام کلی دارند. اجرا کردن دانش استراتژیک به جنبه های مختلفی اشاره دارد. از جمله جنبه های جمعی یک سازمان همچون ساختارها، سیستم های سازمانی، استراتژی ها و رویه ها. (تمامی این موارد در مجموع به حافظه سازمانی اشاره دارند). حافظه سازمانی هم، اشاره به پایه ای از دانش اولیه دارد که جاساز شده در اقداماتی هستند که به سطح سازمانی مربوط می شوند و قادر هستند مجددا برای تصمیم گیری آینده مورد استفاده قرار گیرند.

منظور از چابکی استراتژیک چیست؟
بسته به پژوهش هایی که ویل و همکاران او انجام داده اند، چابکی استراتژیک از مفهوم وسیعی برخوردار است، که فراگیرنده محدودی از طرح های کسب و کار به شمار می رود. به همین دلیل هم سازمان ها قادر هستند آن را به راحتی اجرا نمایند. چابکی استراتژیک با چابکی تولید در اساس متفاوت است. به این صورت که چابکی استراتژیک دانش، محور فعالی به شمار می رود، در حالی که چابکی تولید، نوعی انعطاف پذیری بسته به واکنش سریع به شمار می رود.
از این رو باید بیان کرد که چابکی استراتژیک متکی بر کسب دانش بوده و تغییرات بازار را با همکاری درون شرکتی، می تواند پیش بینی نماید. در حالی که چابکی تولید متکی بر دستکاری سرعت تولید با ماهیت محصولات بوده و زمانی می توان آن را به بازار ارائه نمود، که در بازار شناسایی، تغییری ایجاد شده باشد.
از طرفی، چابکی استراتژیک شکل دهنده مشخصه ای از سازمان های معاصر به شمار می رود. طبق مطالعات نظری و عملی، از چابکی استراتژیک به عنوان یک عامل که توضیح دهنده است، مفاهیم متنوعی را می توان انتظار داشت. همچنین این مسئله ارائه دهنده این نکته خواهد بود که چگونه سازمان ها می توانند در یک محیط آشفته، بهتر از دیگر رقبای خود عمل کنند.
در نهایت باید بگوییم چابکی استراتژیک توصیف کننده قابلیت انعطاف و سرعت نیز به شمار می رود. همچنین این امکان را در اختیار سازمان ها قرار می دهد که بتوانند کسب و کار خود را برای مواجه شدن با خطرات و تغییرات بازار، آماده کرده یا تغییر دهند.
جستجوی جدیدترین فرصت های کسب و کار با چابکی استراتژیک
چابکی استراتژیک توصیف کننده انعطاف پذیری کسب و کار در محیط بازار بوده و توانایی پاسخگویی را نیز در اختیار سازمان ها قرار می دهد. شرکت هایی که قصد دارند در محیط بازار بمانند، نیاز دارند تا همیشه در حال جستجوی فرصت های جدید باشند. در یک جمع بندی کلی می توان مدعی شد که منظور از چابکی استراتژیک، این است که سازمان ها دریابند که چگونه تغییرات سریعی را به وجود بیاورند. همچنین قادر باشند بدون از دست دادن فرصت ها، شرکت را دگرگون کرده و تجدید نمایند.
پنج توانایی که مکمل یکدیگر هستند و چابکی استراتژیک را آشکار می کنند، عبارتند از درک قابلیت های اصلی، وضوح چشم انداز، مسئولیت مشترک، اهداف استراتژیک منتخب و اقدام.
- قابلیت های اصلی: نشان دهنده میزان آگاهی سازمان از قابلیت های خود است. این که چگونه می توان از این قابلیت ها استفاده کرد تا برای مشتریان ارزش آفرینی نمود.
- وضوح چشم انداز: نشان دهنده چشم اندازی قوی و واضح است که سازمان تلاش می کند در نهایت به آن برسد. همچنین نشان دهنده انواع روابط و نتایجی است که سازمان ها امیدوار هستند بتوانند آنها را به وجود آورند.
- مسئولیت مشترک: نشان دهنده میزان دخالت شرکت های زنجیره ای ارزش برای افزایش بازده با پاسخگویی مشترک است.
- اهداف استراتژیک منتخب: به آگاهی سازمان اشاره دارد که چگونه می تواند ارزش خلق کند و از این توانایی خود استفاده نماید. همچنین مشتریانی را انتخاب کند تا اقدام به ارزش گذاری آنچه نماید که سازمان قادر است به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
- اقدام: نشان دهنده این مسئله است که سازمان چگونه می تواند از توانایی ها و ارزش خود و دیگر شرکای زنجیره ای به صورت استراتژیک استفاده کرده و به نتایج عالی دست یابد.
نتیجه ای که تحقیقات سامر ایوردی نشان می دهد، بیان کننده این است که چابکی استراتژیک و ابعاد آن، تاثیرات مثبتی بر روی قابلیت های رقابتی دارند. نتایج تحقیقات الروبائی و ایدریس هم نشان دهنده این مسئله است، که یادگیری استراتژیک بر روی چابکی استراتژیک تاثیرات مثبتی دارد. او گون سی جی و اکانبی هم در تحقیقات خود به این نتیجه دست یافته اند که وقتی بانک ها از استراتژیک چابک استفاده می کنند، عملکرد بهتری دارند. پس چابکی استراتژیک با عملکرد بانک ها هم، رابطه مثبتی دارد.
نتایج پژوهش های انجام شده توسط سائول هم بیان کننده این است که چابکی استراتژیک مسئله مهمی است که می تواند در زمینه مراقبت از بیماران بیمارستان نیز، کیفیت را بهبود بخشد. از سوی دیگر ریسک را برای کارکنان کاهش دهد. به همین دلیل چابکی استراتژیک با بهبود کیفیت و حتی کاهش دادن ریسک هم رابطه مثبتی دارد.
علاوه بر این موارد، پژوهش های دوز و کوسونن نیز، بیان کننده این است که چابکی استراتژیک یک عامل اصلی برای داشتن توانایی تغییر و تجدید مدل های کسب و کار به شمار می رود. نتایج به دست آمده از این پژوهش ها، نشان می دهد که چابکی استراتژیک با عملکرد مالی سازمان ها و قابلیت های رقابتی، رابطه معنی دار و مثبتی دارند.
رابطه میان چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک
در خصوص رابطه میان چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک، کووادا بیان می کند که یادگیری استراتژیک در توانمند کردن سازمان ها برای این که به چابکی در فرایند بهبود محصول برسند، نقش اساسی ایفا می کند. در حالی که برای دست یافتن به دانش و مهارت سازمانی، انجام جستجوی دشوار این امکان را فراهم می کند که بتوان در یک مدت زمان کوتاه، به حل مشکلات زیادی پرداخت.
از سوی دیگر مشخص شده که، از طریق یادگیری استراتژیک می توان به موفقیت سازمان ها دست یافت. سپس با کسب دانش، آن دانش را به محصولات جدید و قابلیت های جدید تبدیل نمود. برخی از دانشمندان به یادگیری استراتژیک به عنوان یکی از مهمترین ابعاد ایجاد قابلیت پویا در سازمان های فعال و کسب و کارها اشاره می کنند.
این وضعیت بیان کننده یکی از جنبه های چابکی استراتژیک به شمار می رود. حتی می تواند یک الزام مهم برای سازمان های معاصری به شمار رود که همیشه با عدم اطمینان و رقابت فشرده مواجه هستند. پیترسن پر معتقد است یادگیری استراتژیک در دست یافتن به چابکی استراتژیک در سازمان نقش مهمی دارد. به این صورت که راه های جدیدی را پیشنهاد می کند و رهبران سازمان در دنیایی که همواره در حال تغییر است، می توانند از آنها استفاده کنند.
در این خصوص یادگیری استراتژیک نوعی ابزار سازمانی به شمار می رود که تولید کننده استراتژی های نوآورانه کسب و کارها است. حتی مجموعه ای از مهارت های موثر رهبری را هم ایجاد می کند. علاوه بر این، مکینون و دیگر همکاران او بیان می کنند که سازمان باید بر روی یادگیری و دانش تمرکز نماید. در حالی که برای این منظور، زیرساخت های یکپارچه سیستم های اطلاعاتی، شیوه ها و شبکه های ارتباطی مهم هستند تا بتوانند در سازمان ها چابکی استراتژیک را ایجاد کنند.

منظور از قابلیت های رقابتی چیست؟
باید قابلیت های رقابتی را رمز بقای سازمان های دانشی و غیر دانشی بیان کنیم. یکی از ابعاد سازمان ها که می تواند نسبت به دیگر ابعاد در سازمان های دانش بنیان مبنایی برای قابلیت های رقابتی باشد، زنجیره تامین خواهد بود. قابلیت رقابتی عملیات زنجیره تامین، خود یک شاخص اثربخش برای چابکی استراتژیک به شمار می رود. این قابلیت لازم است که شاخص پایش فوری عملکرد به شمار رود. به گونه ای که بتواند ارزیابی اصلاحی را در زمان مناسب انجام دهد تا بتواند زنجیره تامین را بهبود بخشد.
فهرستی از قابلیت های رقابتی شرکتی که به صورت استراتژیک چابک معرفی می شوند، شامل سرعت، پاسخگویی، انعطاف پذیری و شایستگی هستند. باید قابلیت رقابتی زنجیره تامین را نیز، به این صورت دسته بندی کنیم: تحویل، انعطاف پذیری حجم، اطمینان در تحویل، تایید سریع درخواست مشتری ها، انطباق محصول با خصوصیاتی که دارد، رضایت مشتری و پاسخگویی سریع به شکایت های مشتریان.
بسته به ادبیات نظری، قابلیت های رقابتی عملیات را باید به پنج بعد عملیاتی دسته بندی کرد: اطمینان از تحویل، نوآوری، رهبری در هزینه، کیفیت و انعطاف پذیری.
- اطمینان از تحویل به این قابلیت سازمان اشاره دارد که باید محصول را در زمان مناسب تحویل داد و خدمات مستمر دیگری هم ارائه کرد.
- نوآوری، به این قابلیت سازمان در خصوص ارائه محصولات، روش های کاری جدید و فرایندها اشاره دارد.
- رهبری در هزینه به این قابلیت سازمان که محصولات (خدمات) را در قیمت های رقابتی ارائه می کند، اشاره دارد.
- کیفیت محصول به ارائه محصولاتی در سازمان اشاره دارد که با مشخصات تصدیق شده مطابق باشد، مطمئن باشد و بتواند رضایت کلی مشتریان را نیز جلب کند.
- انعطاف پذیری هم به این قابلیت سازمان اشاره می کند که سازمان قادر است تنوع زیادی از محصولات را با امکانات حاضر، تولید کند.
قابلیت های رقابتی می توانند در سایه چابکی استراتژیک ایجاد شوند. کورکا و فلیندر در پژوهش های خود بیان کرده اند که یک شرکت قادر است چابکی برتر خود را حفظ نماید و در نتیجه از طریق دستیابی به بهبود کیفیت، بهره وری هزینه انعطاف پذیری و قابلیت اطمینان برای مشتریان، ارزش برتر را فراهم کند. همچنین بیان می کنند که چابکی در کشف کردن موفقیت آمیز قابلیت رقابتی (سودآوری، سرعت، نوآوری، انعطاف پذیری و کیفیت) نهفته است.
اجرای قابلیت های استراتژیک برای رسیدن به قابلیت ها و نقاط قوت رقابتی
یک سازمان چابک قادر است به سرعت نیازهای مشتریان خود را برآورده کرده و اقدام به معرفی محصولات جدید در زمان مناسب نماید. در نهایت نیز، کورکا و فلیندر نتیجه پژوهش خود را چنین بیان می کنند که بسته به شایستگی رقابت - قابلیت، چابکی استراتژیک قادر است بر روی عملکرد رقابتی و عملیات سازمانی تاثیر بگذارد. چابکی استراتژیک این مزیت را دارد که محکم و تاثیرگذار، بر روی قابلیت رقابتی عملیات و عملکرد رقابتی تاثیر بگذارد. همچنین اجرای این قابلیت های استراتژیک، منجر به افزایش قابلیت های رقابتی عملیات سازمان نیز خواهد شد.
علاوه بر آن، قابلیت های استراتژیک می توانند در سایه یادگیری استراتژیک قرار گرفته و رشد کنند. با توجه به اهمیتی که یادگیری استراتژیک دارد، گارسیا مورالس و دیگر همکاران او ثابت کرده اند، که اجرای فرایندهای یادگیری استراتژیک در سازمان، اقدام به ارائه مجموعه ای از مکانیزم ها می نماید که می تواند مزایای زیادی از قبیل تولید عملکرد برتر به منظور حفظ رقابت و جهت رقابت را به همراه داشته باشد.

بررسی وضعیت چابکی استراتژیک، قابلیت های رقابتی و یادگیری استراتژیک
بررسی وضعیت های سه گانه متغیر پژوهش یعنی یادگیری استراتژیک، چابکی استراتژیک و قابلیت های رقابتی، نشان دهنده این مسئله است که هر سه این متغیرها در وضعیت نامناسبی میان شرکت هایی که در جامعه فعال هستند، قرار دارند. علت این مسئله این است که شکل گیری بیشتر شرکت های دانش بنیان با تکیه بر دانش فنی بوده است. از این رو عمدتا به بازار و دانش مدیریت نگاه خاصی ندارند.
این مسئله باعث شده است تا این دسته از شرکت ها با وجود داشتن ایده های قوی فنی، قادر نباشند در بازار به موفقیت زیادی برسند. بررسی ویژگی های جمعیت شناختی مدیران این دسته از شرکت ها بیان کننده این مسئله است که بیشتر آنها تنها دارای تحصیلات فنی هستند. اما از حداقل دانش مدیریت استراتژیک، برخوردار نیستند. بسته به این نتیجه، توسط شرکت های دانش بنیان، پیشنهادهای زیر ارائه شده است. این پیشنهادها می توانند کمک زیادی به کسب قابلیت رقابتی شرکت ها و سازمان ها نمایند:
- پیشنهاد می شود که شرکت های دانش بنیان برای خود یک برنامه استراتژیک مدون تهیه کنند. همچنین چشم انداز و هدف خود را با در نظر گرفتن هدف دیگر رقبای خود، صراحتا تعیین نمایند.
- پیشنهاد می شود شرکت های دانش بنیان با یک پویش مستمر در محیط کسب و کار خود، به منظور توسعه بخشیدن به یادگیری استراتژیک سازمان، یک دانش جدید خلق کنند.
- پیشنهاد می شود که شرکت های دانش بنیان در کنار ترسیم زنجیره ارزش خود، اقدام به مطالعه و بررسی شیوه های ارزش آفرینی بیشتر در زنجیره ارزش نیز نمایند. همچنین در کنار ارگانیک کردن ساختار خود، به تیم هایی که برای ارتقاء یافتن وضعیت ارزش آفرینی، مستقل عمل می کنند، اختیار تام دهند.
- پیشنهاد می شود که شرکت های دانش بنیان در کنار تشویق کردن همکاران خود برای جمع آوری دانش جدید در حوزه کسب و کار، اقدام به تشکیل جلسات تفسیر دانش جدیدی که خلق شده برای هماهنگ کردن نگاه و رویکرد همکارها درون شرکت نیز، نمایند.
- پیشنهاد می شود شرکت های دانش بنیان سناریوهای آنی رفتار رقبا و محیط را به منظور ارتقاء بخشیدن به چابکی استراتژیک سازمان خود، ترسیم و تمرین نمایند.
همچنین بررسی هر یک از این متغیرها (قابلیت های رقابتی، چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک) نشان می دهد که در چابکی استراتژیک، ابعاد اقدام، انتخاب هدف استراتژیک و وضوح چشم انداز، از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. همچنین دو مولفه تقسیم مسئولیت و قابلیت های اصلی هم، از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند.
این مسئله به دلیل ضعف در تفکر استراتژیک ایجاد شده است که میان مدیران شرکت های دانش بنیان وجود دارد. توصیه می شود نهادهایی که پشتیبان هستند، همچون پارک های علم و فناوری، در میان مدیران این دسته از شرکت ها، برنامه توسعه تفکر استراتژیک را قرار دهند.
تفسیر و اجرای دانش استراتژیک با بررسی ابعاد مختلف قابلیت رقابتی
بررسی کردن ابعاد یادگیری استراتژیک، بیان کننده این است که تفسیر دانش استراتژیک و اجرا کردن آن، در شرایط مناسبی قرار ندارد. این مسئله می تواند به دلیل ضعف در سیستم کارهای تیمی شرکت های دانش بنیان باشد یا این که علت آن ضعف در نظام های تسهیم دانش این دسته از شرکت ها باشد.
بررسی ابعاد قابلیت های رقابتی نیز، نشان می دهد این متغیر در بعد نوآوری و انعطاف پذیری شرکت هایی که بررسی شده اند، از شرایط مطلوبی برخوردار نیست. همچنین بعد کیفیت نیز در این شرکت ها، در شرایط مناسب قرار ندارد. این مسئله به شدت بقای شرکت های دانش بنیان را تحت تاثیر قرار داده است. به این دلیل که شرکت های دانش بنیان نیاز دارند که بسته به نوآوری، شکل گرفته و رشد نمایند.
نگاه بوروکراتیک و اداری به این متغیرها، می تواند باعث ایجاد تغییر در وضعیت هر دو متغیر شرکت های دانش بنیان شود. به همین دلیل پیشنهاد می شود که این دسته از شرکت ها خود را بسته به ساختارهای غیر بوروکراتیک شکل دهند. همچنین تلاش کنند تا جای ممکن از مسائل بوروکراتیک دوری نمایند.
به روزرسانی قابلیت های رقابتی
در بخش دیگری از این پژوهش، آنچه مورد بررسی قرار گرفت، تاثیر یادگیری استراتژیک بر روی چابکی استراتژیک شرکت های دانش بنیان بود. بسته به مکتب یادگیری مدیریت استراتژیک، این فرضیه مورد تایید قرار گرفته و منطقی هم به نظر می رسد. به این دلیل که سازمان های چابک باید قادر باشند از مکانیسم یادگیری استراتژیک در محیط های پیرامون خود استفاده کرده و خود را با آن تطبیق دهند. همچنین ضرورت دارد که این شرکت ها با یادگیری مستمر و کوتاه نمودن چرخه عمر محصولات خود، همواره در حال به روزرسانی قابلیت رقابتی خود باشند.
افزایش قابلیت ها و توانایی های رقابتی
بسته به تمامی مطالبی که بیان شد، به مدیران و دیگر کارکنان سازمان ها پیشنهاد می شود که اقدام به بالا بردن سطح یادگیری استراتژیک شرکت خود نمایند. همچنین قابلیت های رقابتی خود که شامل نوآوری، کیفیت، رهبری در هزینه، انعطاف پذیری و اطمینان از تحویل می شود را، افزایش دهند. اجرا کردن فرایندهای یادگیری استراتژیک، نوعی ساز و کار را برای سازمان ها ایجاد می کند. این ساز و کار منجر به بروز مزایای زیادی از قبیل ایجاد عملکرد بهتر برای حفظ رقابت خواهد شد.
در نهایت متغیر یادگیری استراتژیک به شرکت ها کمک خواهد کرد که قادر باشند دانش جدیدی را کسب، توزیع و تفسیر نمایند. این دانش استراتژیک می تواند به منظور تجدید و تسهیل مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجه گیری
امروزه از آنجایی که ثبات و قطعیت در محیط کسب و کار وجود ندارد، مفهوم رقابت میان شرکت های فعال تغییر کرده است. همچنین ظهور نوآوری های مستمر به یکباره، که به دلیل فعالیت های شرکت های دانش بنیان است، شرکت ها در مفهوم متفاوتی با هم به رقابت می پردازند. بسته به این تغییر پارادایم، شرکت ها باید برای این که در موفقیت بازار باقی بمانند، نقاط قوت و قابلیت های خود را برای رقابت تقویت کنند.
اصلی ترین هدف پژوهش انجام شده، تبیین یک الگوی موثر چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک بر قابلیت های رقابتی سازمان ها و شرکت های دانش بنیان است. آنچه از این یافته ها به دست آمده است، بیان می کند که چابکی و یادگیری استراتژیک، بر روی قابلیت رقابتی تاثیر معنی دار و مثبتی دارد. همچنین یادگیری استراتژیک هم بر روی چابکی سازمان ها تاثیر مثبتی دارد.
همانطور که پیش از این نیز بیان کردیم، محیط کسب و کار در عصر حاضر، رقابتی است. پس شرکت ها مجبور هستند برای این که بتوانند در چنین شرایطی باقی بمانند، از یک استراتژی مناسب استفاده کنند. از این رو چابکی استراتژیک موفق شده است به یکی از الزامات مهم کسب و کارها و شرکت ها در محیط پویا تبدیل شود.
از سوی دیگر سازمان هایی که موفق شده اند موفقیت را تجربه کنند، دریافته اند که پایداری و تداوم یک موفقیت طولانی مدت، به چابکی استراتژیک بستگی دارد. همچنین نیاز به دستیابی کارآفرینی و برتر در این زمینه نیز، خواهند داشت. با یادگیری این نوع نیازمندی ها، شرکت ها می توانند یادگیری به دست آورند و برای سرمایه گذاری در بازار از تجربیات و پیشرفت همیشگی خود استفاده کنند.
دانش به چابکی استراتژیک تکیه کرده و اجازه می دهد که شرکت ها بتوانند فرصت ها را تصرف نمایند. همچنین شرکت ها این فرصت را به دست می آورند که با شکل دهی خود، اقدام به ایجاد و افزایش ارزش موفقیت سازمانی و پایدار در بازارهای جدید نمایند. در نهایت نیز، به مدل های جدیدی از نوآوری و کسب و کار در مقایسه با دیگر رقبای خود، دست یابند.
[/restrict]
منابع: jmsd - smallbusiness - researchgate - tandfonline - sciencepublishinggroup - emeraldinsight
محمدمهدی صفایی میگه:
مظاهری میگه:
Mz میگه: