استراتژی تاثیر اجتماعی قوی میتواند یک هویت برند قوی ایجاد کند
استراتژی تأثیر اجتماعی چیست؟
با استفاده از صفحهای از کتاب غیرانتفاعی، نهادهای شرکتی مانند Bain & Company ،Unilever ،Starbucks و دیگران همه اخیراً استراتژیهای تاثیر اجتماعی را اجرا کردهاند. در این نوع جدیدی از چارچوب فکری، استراتژیهای تأثیر اجتماعی به شرکتها این امکان را میدهد تا از لحاظ متفاوتی نام تجاری خود را ببینند تا دائماً عملیات تعامل خارجی و داخلی خود را دوباره ارزیابی کنند.
استراتژیهای تاثیر اجتماعی برای بهبود ماموریت کلی یک سازمان طراحی شدهاند – نه فقط هویت برند آن. آنها به عنوان طرحهای عینی و قابلاندازهگیری که پیامدهای تجاری قابلسنجش و تاثیرات قطعی اجتماعی دارند، خدمت میکنند. استراتژیهای تاثیر اجتماعی نباید با بازاریابی و یا بشردوستی مشارکتی اشتباه گرفته شوند.
برخلاف سازمانهای غیرانتفاعی، اکثر شرکتها نمیتوانند در حاشیه سود خود عمیق شوند تا به نوعی تأثیر مثبت اجتماعی که از آنها انتظار میرود برسند. بنابراین، یک استراتژی تأثیر اجتماعی باید با در نظر گرفتن درآمد تدوین شود که در تضاد کامل با بسیاری از بیانیهها و سیاستهای CSR است. استراتژیهای تاثیر اجتماعی به عنوان یک برنامه یکپارچه به طور عمودی شامل اهداف سازمانی روشن و خروجیهای قابلاندازهگیری هستند. این به این معنی است که آنها برای همه مناسب نیستند.
شرکتهایی که به طور سالانه مشارکت اجتماعی کارکنان خود را نشان میدهند و یا از”بازپرداخت” حمایت مالی میکنند، جزو سازمانهایی نیستند که به استراتژی تاثیر اجتماعی نیاز دارند. برای شرکتهایی که به آنها نیاز دارند، به دلیل تاثیر برندها بر مسائل اجتماعی، محیط، سلامت جامعه، اشتغال – چنین نمایشهایی ممکن است باعث ایجاد شک و بدبینی در میان ناظران شود. بنابراین، برای این شرکتها، یک استراتژی تاثیر اجتماعی نباید محدود شود، بلکه بخش جداییناپذیر از ماموریت شرکت است.
استراتژی تاثیر اجتماعی یک راه جامعتری برای فکر کردن از طریق مشکلات بالقوه برای یافتن راهحلهای عملی و مثبت است. در حالی که اثر جانبی یک استراتژی تاثیر اجتماعی قوی میتواند یک هویت برند قویتر ایجاد کند، هویت برند نباید انگیزه ایجاد یک برند باشد.
چرا استراتژیهای تاثیر اجتماعی بهتر از یک بیانیه CSR هستند؟
سیاستهای CSR میتوانند به دلایل مختلف از بین بروند. اول، آنها معمولا با اهداف رشد و سودآوری شرکت سازگاز نیستند. این بدان معنی است که منابعی که به CSR تخصیص داده میشوند اولین منابعی هستند که پس از کاهش سود و یا رشد سود پس گرفته میشوند. دوم اینکه، اقدامات CSR اغلب برای جلب حمایت از درون سازمان شکست میخورند، و در نتیجه این طرح بصورت داخلی از عدم هماهنگی و خرید میمیرد.
سیاستهای سنتی CSR به طور انحصاری بر حفظ اعتبار یک شرکت و کاهش مشکلات در حال ظهور تمرکز دارند. معمولاً، یک شرکت کسی را به عنوان “رسیدگی” به تعامل خارجی اختصاص میدهد و تلاشهای فعالانه آن در توسعه جامعه، ضعیف و ارزان است. در مقابل، استراتژیهای تاثیر اجتماعی عمیقا به بافت اصلی DNA شرکتی عجین شدهاند. آگاهی از نگرانیهای اجتماعی در همه سطوح زنجیره تامین در نظر گرفته میشود و استراتژی شامل ابتکارات و سیاستهای جداگانهای در هر پله نردبان شرکت است.
یک استراتژی تأثیر اجتماعی به جای تاکید بر کمکهای نقدی سازمان، پروژههای ساخت و ساز جامعه یا رویدادهای خیریه، بر کمکهای روزمره شرکت متمرکز است.
آیا این شروع یک روند در حال ظهور است؟
در حالی که اغلب شرکتهایی که یک استراتژی تاثیر اجتماعی را پیاده کردهاند، پس از تاسیس آنها، شرکتهای نوپا و استارتاپها به طور فزایندهای این استراتژیها را به عنوان کلیدی برای بقا و رشد بلند مدت میبینند. امروزه، قبل از اینکه شرکتها درها را باز کنند، مدیران آنها در بحثهای مربوط به آینده و استفاده از تحقیقات بی طرفانه و تحلیل تخصصی برای تدوین اهداف و اولویتها با رهبران محلی و سهامداران درگیر میشوند. شاید مهمتر از همه اینکه این شرکتها تعهد خود را نسبت به همسایگان خوب حفظ میکنند.
هیچ برنامهای یا استراتژی نمیتواند بر هر رسوایی و یا اشتباه شرکت غلبه کند. با این حال، اگر شرکتها دارای یک استراتژی تاثیر اجتماعی باشند که یک رویکرد مبتنی بر ماموریت را برای تعامل اجتماعی اتخاذ کند، شرکتها احتمال بیشتری برای اجتناب از آنها دارند.
شرکت مشاوره رخ داده با داشتن تیمی مجرب در زمینه مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک میتواند سازمان و شرکت شما را در مسیری درست برنامهریزی کند. مشاوران از ابتدای کار با شما هستند، تا بتوانید بهترین تجربه مدیریتی را داشته باشید.
منبع: entrepreneur