اجرا کردن استراتژی یعنی چه؟
فهرست مطالب
- 1 اجرا کردن استراتژی یعنی چه؟
- 2 نقشه راه اجرای استراتژی چیست؟
- 3 اجرا کردن استراتژی با استفاده از سیستم مداخلات کامل و جامع
- 4 چگونگی اجرای استراتژی
- 5 نقش تخصیص منابع در اجرای استراتژی
- 6 نقش رهبری اجرا در فرآیند اجرای استراتژی
- 7 نقش ساختار سازمانی در اجرای استراتژی
- 8 مراحل اجرای استراتژی در سازمان
- 9 چالش های مربوط به اجرای استراتژی
- 10 علت عدم اجرای درست استراتژیها در سازمانها چیست؟
- 11 عوامل بازدارنده سازمانها از نحوه صحیح اجرا کردن استراتژی
- 12 نکات کلیدی و مهم در اجرا کردن استراتژی
- 12.1 حرف آخر در خصوص پیادهسازی استراتژی:
- 12.2 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
- 12.3 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 12.4 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 12.5 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
- 12.6 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 12.7 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 12.8 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 12.9 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
- 12.10 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 12.11 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 12.12 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 12.13 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 12.14 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
اجرا کردن استراتژی به عنوان یک فرآیند بسیار حیاتی در تصمیمگیری و انجام اهداف بزرگ و کوچک، امکان میدهد تا افراد در مسیر انتخابهای خود قرار گیرند. این فرآیند نیازمند تغییر در نگرش ما نسبت به اجرا است، به نحوی که بتوانیم بهبودهایی را در رویکردهای اجرای استراتژی ایجاد کنیم.
به عنوان یک گروه متخصص در زمینه مدیریت استراتژیک، در زمان اجرای استراتژی در یک سازمان، باید تصمیمات خود را با تمرکز بر روی تصمیمگیری به جای برنامهریزی عملیاتی اتخاذ کنیم. این به دلیل قرار گرفتن الگوهای تصمیمگیری در مرکز فرآیندهای موفق استراتژی است، و نه فقط برنامهریزی و فهرستکردن کارهای روزمره.
برای اجرای دقیق استراتژی و بهبود سرعت عمل، به جای تمرکز بر ساخت برنامه عملیاتی، انرژی خود را بر روی یک تصمیمگیری بهتر متمرکز کنیم. این نه تنها به ما کمک میکند تا اهداف را به دقت دنبال کنیم، بلکه باعث بهبود روند اجرای استراتژی و هماهنگی بهتر در تصمیمگیریهای گروهی میشود.
تعریف اجرای استراتژی از دیدگاه نوبل
با تأکید بر تحقیقات فراوان نوبل در زمینه اجرا کردن استراتژی، این مفهوم را به عنوان یک فرایند چند بعدی تعریف میکند که شامل برقراری ارتباط، تطبیق، تشریح، تصویب و تفسیر برنامههای استراتژیک میشود. اجرای استراتژی به عنوان یک فرآیند پیچیده و چندگانه متأثر از متغیرهای متعددی است که باید مدیران آنها را به دقت مدیریت کنند.
از جمله متغیرهای کلیدی در اجرای استراتژی، میتوان به رفتار و قدرت رهبران، ارزشها و فرهنگ سازمانی، و تعهد و انگیزش پرسنل اشاره کرد. نقش اساسی رهبران در هدایت و تدبیر اجرای استراتژی، هماهنگی با ارزشها و فرهنگ سازمانی، و تحفیز و تعهد پرسنل در اجرای برنامههای استراتژیک بسیار حیاتی است.
همچنین، اجرا کردن استراتژی نیازمند منابع مالی، مواد و نیروی انسانی است. تخصیص منابع مالی به شیوهای که با اهداف استراتژیک سازمان هماهنگ باشد، به عنوان یک رویه اساسی در اجرای استراتژی تلقی میشود. پیشبینی منابع مالی و اطمینان از کفایت آنها، از اهمیت بسیاری برخوردار است تا اجرای استراتژی به دور از مشکلات مالی احتمالی صورت پذیرد.
نقشه راه اجرای استراتژی چیست؟
نقشه راه اجرای استراتژی به چندین گام اصلی تقسیم میشود که با توجه به پیچیدگیهای مسائل استراتژیک، از مدلهای تحلیل و تصمیمگیری نوین و رویکردهای سیستمی بهره میبرد. این رویکردها در مواجهه با چالشهای پیچیدگی، امکانات مناسبی برای اجرای استراتژی فراهم میکنند.
رویکردهایی که به دقت به حل مسائل پیچیده میپردازند و از قابلیت مناسبی برخوردارند، برای اجرا و جاری کردن استراتژیهای سازمانی مناسب به نظر میآیند. استفاده از این رویکردها به عنوان پاسخ به نارساییهای موجود در مدلها و روشهای اجرای استراتژی، تصمیمات موثرتر و تدوین برنامههای اصلاحی را امکانپذیر میسازد.
در این مسیر، متدولوژی “سیستم مداخلات جامع” به عنوان یک متدولوژی سیستمی گسترده و جامع، برای تدوین نقشه راه اجرای استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد. این متدولوژی به دلیل توانایی بهرهگیری از ترکیب متدولوژیها و تمامیت آن، بهترین گزینه برای ساختاردهی و اجرای یک نقشه راه جامع و کارآمد در حوزه استراتژی میباشد.
به علاوه، ساختاردهی فرهنگی و ایجاد یک محیط یادگیری در سازمان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. این اقدامات در کنار تدوین بخشی از استراتژی، اجرا، و ارزیابی، به مدیران این امکان را میدهد تا با روشمندی به اهداف استراتژیک خود نزدیک شوند. برای بهتر درک این مسائل، مطالعه مقاله مرتبط با مفهوم “سیستم مداخلات جامع” توصیه میشود.
اجرا کردن استراتژی با استفاده از سیستم مداخلات کامل و جامع
استفاده از متدولوژی “سیستم مداخلات کامل و جامع” در اجرای استراتژی، به عنوان یک راهبرد موثر برای کاهش فاصله بین لایههای استراتژیک و عملیاتی در سازمان ها ثابت شده است. این متدولوژی از طریق مشارکت مجریان استراتژی و اجماع ذینفعان، به سازمان امکان میدهد تا به طور مؤثرتر اهداف استراتژیک خود را دنبال کند.
در مراحل ابتدایی پیادهسازی متدولوژی، موانع عمده اجرای استراتژی در سازمانهای عمومی مورد بررسی قرار میگیرند. سپس، دو متدولوژی اصلی که در این فرایند بهکار میروند، عبارتند از “سیستمهای نرم” و “پویایی سیستمها”. سیستمهای نرم برای استخراج استراتژیهای عملیاتی بهکار گرفته میشود، و سپس با استفاده از متدولوژی پویایی سیستمها، تخصیص و استراتژی منابع اولویتبندی میشوند.
در مرحله بعدی، با اجرای متدولوژی سیستمهای نرم در سازمان، متا متدولوژی اجرا و گامهای اولیه نقشه راه اجرای استراتژی استخراج میشوند. در پایان این فرآیند، نقشه راه اجرای استراتژی را میتوان به ده گام و دو اقدام اصلی تقسیم کرده و سپس به اعتبارسنجی آن پرداخت. استفاده موثر از نقشه راه در سازمانها به تدوین برنامه عملیاتی و ارائه یک سیستم مناسب از شاخصهای عملکردی منجر خواهد شد.
چگونگی اجرای استراتژی
اجرای استراتژی در سازمانها، بسته به ساختار و سازماندهی آنها، میتواند به چندین شکل متنوع صورت بگیرد. در شرکتهای بزرگ با فعالیت در چندین صنعت، تنوع در اجرای استراتژی بیشتر از مدل برنامهریزی استراتژیک است و هر فرد ممکن است نقشی در این فرآیند داشته باشد. این افراد میتوانند با تشدید نقش کارکنان و افزایش پیچیدگیها، به اجرای استراتژی کمک کنند.
در این سناریو، تمامی کارکنان ممکن است در موفقیت اجرای استراتژی نقش تأثیرگذاری داشته باشند، حتی اگر در مراحل طراحی استراتژی شرکت نکرده یا مشارکت کمی داشته باشند. عدم آگاهی این افراد از اطلاعات مرتبط با برنامهریزی و طراحی استراتژی میتواند منجر به مقاومت در برابر تغییرات شود. در نتیجه، اطلاعرسانی به کارکنان در مورد تغییرات در اهداف، ماموریت، سیاستها، و استراتژی سازمان بسیار حیاتی است.
برای پیشگیری از مقاومت، اهمیت دارد که کارکنان با تغییرات در جهت اجرای استراتژی آشنا شوند و اطلاعات لازم را دریافت کنند. این اطلاعرسانی میتواند شامل توضیح تغییرات در استراتژی، اهداف و مزایای مرتبط با آن باشد. همچنین، مشارکت فعّال کارکنان در فرآیند تصمیمگیری و ایجاد احساس تعلق به استراتژی میتواند مقاومت را کاهش دهد و به موفقیت اجرای استراتژی کمک کند.
نقش تخصیص منابع در اجرای استراتژی
تخصیص منابع در اجرای استراتژی نقش بسیار حیاتی ایفا میکند و تأثیر مستقیم بر اهداف و برنامههای سازمان دارد. در تدوین استراتژی، تخصیص منابع برای اجرای طرحها و پروژهها ضروری است، و این فرآیند ممکن است نیاز به تغییر و تحولات در روال تخصیص منابع داشته باشد.
یکی از پیامدهای تغییرات در تخصیص منابع، ایجاد بازیهای سیاسی در سازمان است که ممکن است به ممانعت از اجرای استراتژی و برهمزدن توازن قدرت منجر شود. برای مواجهه با چنین چالشهایی، سازمانها نیاز دارند که رویهها و فرآیندهای جدیدی ایجاد کنند و منابع را مجدداً تخصیص دهند.
برای موفقیت در اجرای استراتژی، اقداماتی مانند تعریف اولویتها در تخصیص منابع، استفاده از شاخصهای مناسب برای انتخاب طرحها و پروژهها، مدیریت کردن سرمایهگذاری در سبد گزینههای سازمان، و ایجاد یک سازوکار مناسب برای پیریزی و نظارت حاکمیت شرکتی بر کل فرایند تخصیص منابع ضروری هستند.
این اقدامات کمک میکنند تا تخصیص منابع به گونهای انجام شود که با اهداف استراتژیک سازمان هماهنگ باشد و امکان اجرای موفق استراتژی را فراهم آورد. همچنین، این اقدامات موجب افزایش کارایی و بهرهوری در استفاده از منابع میشوند و در مسیر تحقق اهداف و برنامههای سازمان کمک کنند.
نقش رهبری اجرا در فرآیند اجرای استراتژی
رهبری اجرایی در فرآیند اجرای استراتژی نقش بسیار حیاتی دارد و تاثیر زیادی بر موفقیت یا شکست این فرآیند دارد. عدم موفقیت سازمانها در اجرای استراتژی به عنوان یکی از علل بیکفایت مجریان استراتژی شناخته میشود. رهبری اجرایی میتواند به عنوان یک عامل کلیدی در اجرای استراتژی و مدیریت موفق این فرآیند تلقی شود.
تحقیقات مدیریت استراتژیک نشان میدهد که رهبری اجرایی میتواند با ارتقاء کفایت مجریان، ایجاد فرهنگ سازمانی مطلوب، و تسهیل فرآیند تغییرات در سازمان، به بهبود عملکرد و موفقیت در اجرای استراتژی کمک کند. این نقش شامل مسئولیتهایی چون تعیین اهداف و راهبردهای اجرایی، توسعه مهارتها و توانمندیهای تیم اجرایی، و ایجاد انگیزه و اراده مجریان به منظور دنبال کردن استراتژی میشود.
رهبران اجرایی باید در هر دو مرحله تدوین و اجرای استراتژی نقش فعّالی داشته باشند. آنها با ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین طراحان استراتژی و اجراکنندگان، میتوانند اطمینان حاصل کنند که استراتژی به درستی تدوین شده و با موفقیت در سازمان اجرا میشود. برای این منظور، رهبران باید مهارتها و قابلیتهای لازم را در زمینه رهبری اجرایی و هماهنگی بین تدوین و اجرا داشته باشند. همچنین، ایجاد فرصت برای مشارکت اعضای سازمان در فرآیند تدوین و طراحی استراتژی نیز به موفقیت در اجرای استراتژی کمک میکند.
نقش ساختار سازمانی در اجرای استراتژی
ساختار سازمانی نقش بسیار حیاتی در اجرای استراتژی دارد و این دو عامل با یکدیگر در ارتباط هستند. ساختار سازمانی نه تنها یک مسئله منابع انسانی نیست بلکه به عنوان یک اهرم برای پیادهسازی استراتژی تلقی میشود. ارتباط دوطرفه میان ساختار و استراتژی به توسعه سازمان، موفقیت در اجرا، و تحقق اهداف مسیرهای پیشبینینشده کمک میکند.
گاهی اوقات مشاوران و محققان به عنوان ساختار به استراتژی پیروی کننده نگاه میکنند، اما باید توجه داشت که هر تغییر در استراتژی تغییراتی در ساختار را نیز به همراه دارد. از سوی دیگر، هر تغییر در ساختار نیز میتواند منجر به تغییر در استراتژی گردد. ساختار و عناصر مرتبط با آن، از جمله هماهنگی، ارتباطات، و تمرکز تصمیمگیری، در دستیابی به اهداف استراتژیک نقش بسیار مهمی ایفا میکنند.
از این رو، توجه به طراحی سازمانی مناسب برای پیادهسازی استراتژی ضروری است. باید به جای تمرکز تنها بر ساختار از نظر شرح شغل و طراحی شغل، از منظر استراتژی نگاه کرد و ساختار سازمان را به گونهای طراحی کرد که بهترین تطابق با استراتژی حاکم در سازمان داشته باشد. در نتیجه، بهینهسازی عواملی چون هماهنگی داخلی، ساختار ارتباطی، و مکانیسمهای تصمیمگیری، برای دستیابی به هدف استراتژیک سازمان حائز اهمیت است.
مراحل اجرای استراتژی در سازمان
مراحل اجرای استراتژی در سازمان ها میتواند بسیار گسترده و پیچیده باشد. در ادامه، به صورت خلاصه به مراحلی که معمولاً در این فرآیند در نظر گرفته میشوند، اشاره خواهیم کرد:
- تبیین و توسعه نقشه استراتژی:
- تعریف هدفها و اهداف استراتژیک سازمان.
- ایجاد یک تصویر روشن از مسیری که سازمان باید طی کند.
- بررسی عوامل موثر در اجرای استراتژی:
- شناسایی موانع و چالشها در مسیر اجرای استراتژی.
- تحلیل عارضهها و ارائه راهکارهای ممکن.
- توسعه کارت امتیازی متوازن (BSC):
- تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) برای ارزیابی عملکرد.
- ارتباط بخشهای مختلف سازمان با اهداف استراتژیک.
- تعیین زیرساختهای سیستمی:
- ایجاد ساختارها و فرآیندها برای پشتیبانی از استراتژی.
- تعیین نیازمندیهای فناوری اطلاعات و سیستمها.
- توسعه شیوههای کارآمد:
- ایجاد رویکردهایی برای پیشگیری از مشکلات و مدیریت تغییرات.
- طراحی فرآیندهای کاری جدید یا بهبود فرآیندهای موجود.
- بررسی شیوههای انتقال استراتژی:
- اطمینان از انتقال صحیح اطلاعات و اولویتهای استراتژی به واحدها و کارکنان.
- ایجاد رویکردهای ارتباطی برای تسهیل انتقال استراتژی.
- تعیین شاخصهای استراتژیک:
- تعیین شاخصهای کلیدی که میتوانند عملکرد استراتژیک را اندازهگیری کنند.
- مدیریت و نظارت دائمی بر شاخصها و بهروزرسانی آنها.
- بررسی سرعتبخشی در اجرای استراتژی:
- ارزیابی عملکرد در پیشرفت به سوی اهداف استراتژیک.
- ایجاد مکانیسمهای بهبود مستمر.
- بررسی سرعتبخش در واحدهای عملیاتی:
- اطمینان از اجرای یکپارچه استراتژی در تمام واحدها.
- اصلاح نیازمندیها و تغییرات در هر واحد.
این مراحل به تنهایی قابل اجرا نیستند و نیاز به هماهنگی و همکاری بین تمامی واحدها و افراد سازمان دارند. همچنین، مراحل ممکن است در طی زمان تغییر کنند و نیاز به تصمیمگیری و بهروزرسانی دائمی دارند.
روش درست در اجرای استراتژی؛ رمز بقا و ماندگاری سازمان
اجرای استراتژی بازی چالشبرانگیزی است که تاثیر مستقیم بر موفقیت و بقای سازمانها در محیط رقابتی پویا دارد. مدیران ارشد اجرایی، به عنوان افراد کلان سازمان، توجه زیادی به این موضوع دارند و تشخیص دادهاند که یکی از عوامل اساسی در موفقیت، اجرای درست و پیشرفته استراتژی سازمان است.
اگرچه برخی مدیران معتقدند که داشتن استراتژی مناسب کلید موفقیت است، اما واقعیت این است که اجرای اثربخش استراتژی نقش حیاتی دارد. استراتژی باید به عنوان یک نقشه جامع و مستند برای رسیدن به اهداف تدوین شده باشد، اما بدون اجرا، هیچ ارزشی ندارد.
نگرانی مدیران ارشد اجرایی در مورد موضوع اجرای استراتژی از جوانب اساسی مدیریت استراتژیک است. چرا که حتی استراتژی خوبتدوین شدهای، اگر به درستی اجرا نشود، نمیتواند موفقیت سازمان را تضمین کند. در واقع، اجرای ناکارآمد یک استراتژی ممکن است به شکست سازمان منجر شود.
بنابراین، مدیران باید به اجرای تاثیرگذار استراتژی توجه ویژه داشته باشند. این اجرا نه تنها به معنای اجرای مکرر و پیگیرانه اهداف استراتژیک نیست، بلکه شامل ایجاد تعهد رهبران، تشکیل تیم اجرایی قوی، و استفاده از فناوری و اطلاعات نیز میشود. برای انجام این کارها، نیاز است که مدیران به ارتقاء فرهنگ سازمانی، مدیریت ریسک، و ایجاد انعطافپذیری در سازمان بپردازند.
به عنوان سازمانها در محیط رقابتی پررمز و راز، استراتژی به عنوان راهنمایی مهم در تحقق اهداف استراتژیک عمل میکند. اما تنها داشتن یک استراتژی موفق کافی نیست؛ بلکه اجرای دقیق و انعطافپذیری در مواجهه با چالشها، کلید بقا و ماندگاری سازمانها را در محیطهای پویا تضمین میکند.
چالش های مربوط به اجرای استراتژی
آمارهای منتشر شده نشان میدهد که بسیاری از شرکتها با چالشهای جدی در اجرای استراتژی روبرو هستند. از جمله این چالشها میتوان به عدم ارتباط میان بودجه و استراتژی، کمبود زمان صحبت در مورد استراتژی توسط مدیران، و ناکافی بودن مشوقهای انگیزشی برای کارکنان اشاره کرد. این چالشها باعث میشوند که اکثر شرکتها قادر به اجرای موفق استراتژیهای خود نشوند.
از نظر مدیران، تفاوت زمانی بین بودجه و استراتژی یکی از چالشهای اصلی است. ارتباط ناکافی میان این دو میتواند منجر به عدم تطابق بخشهای مالی با اهداف استراتژیک شود. همچنین، مشکلات در تعیین مشوقهای انگیزشی و کمبود توانایی در ایجاد تعهد مدیران به اجرای استراتژی، بهعنوان دیگر چالشها ذکر شدهاند.
عدم اطلاعرسانی و تبیین مفاهیم استراتژی به کارکنان نیز یکی از مسائل مهم است. تا زمانی که کارکنان از استراتژی سازمان خود مطلع نشوند و در جریان آن قرار نگیرند، اجرا کردن استراتژی موفقیتآمیز نخواهد بود.
چالشهای مرتبط با اجرا کردن استراتژی متنوع هستند و نیازمند توجه و اقدامات جدی مدیران برای حل آنها است. توانمندسازی مدیران، ارتقاء ارتباطات داخلی، ایجاد تعهد، و تبیین مفاهیم استراتژی به کارکنان از مهمترین راهکارهای مقابله با این چالشها هستند. علاوه بر این، باید از ابزارها و سیستمهای مدیریتی مناسب برای پیگیری و گزارش پیشرفت کارها استفاده شود. از سوی دیگر، ایجاد مالکیت و تعهد در میان افراد، از جمله عوامل کلیدی در اجرای موفق استراتژیهاست.
روش مناسب طرح ریزی برنامه ها، رویه ها و بودجه ها به منظور اجرای استراتژی
برای اجرای موفق استراتژی، طراحی برنامهها، رویهها، و بودجهها از اهمیت ویژهای برخوردارند. این عوامل به صورت هماهنگ با یکدیگر باید تدوین شوند تا استراتژی بهصورت موثر و کارآمدی اجرا گردد. در اینجا به روشهای مناسب برای طراحی برنامهها، رویهها، و بودجهها به منظور اجرای استراتژی اشاره میشود:
- طراحی بودجهها:
- تطابق با استراتژی: بودجهها باید به طور کامل با استراتژی سازمان هماهنگ شوند تا از تناسب بخشهای مختلف با اهداف کلان اطمینان حاصل شود.
- محاسبه دقیق هزینهها: بر اساس برنامهها و رویهها، هزینههای تمامی فعالیتها باید دقیقاً محاسبه شود تا بودجه نهایی دقیق و قابل اجرا باشد.
- طراحی رویههای جدید:
- استانداردسازی عملیات: رویههای جدید باید عملیات را به صورت استاندارد و شفاف تعیین کنند تا هماهنگی و کارایی را افزایش دهند.
- بازنگری مداوم: رویهها باید بهروز رسانی شوند و همواره مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند تا با تغییرات در محیط کسب و کار همگام شوند.
- طراحی برنامهها:
- انطباق با هدف استراتژیک: برنامهها باید بهطور مستقیم به هدف و استراتژی سازمان مرتبط شوند و موجب نزدیک شدن به اهداف کلان گردند.
- شفافیت و کنترل: برنامهها باید بهطور شفاف و قابل کنترل باشند تا افراد مختلف در سازمان بتوانند در جهت اجرای استراتژی مشارکت داشته باشند.
با توجه به این موارد، ترتیب و اهمیت صحیح بخشهای مختلف برنامه، رویهها، و بودجهها میتواند به اجرای مؤثر استراتژی و تحقق اهداف کمک کند. همچنین، هماهنگی مداوم و بازخورد منظم نیز از اهمیت بالایی برخوردارند تا در تطابق با نیازها و تغییرات محیط کسب و کار باقی بمانند.
اجرا کردن استراتژی و فاصله میان ارزش فروش و ارزش پیشنهادی
اجرای استراتژی و کاهش فاصله میان ارزش فروش و ارزش پیشنهادی یکی از چالشهای مهم در مدیریت سازمانها است. این فاصله ممکن است به دلیل عدم هماهنگی بین اهداف ایدهآل و واقعیتهای بازار، تغییرات ناشی از محیط کسب و کار و یا مشکلات دیگر ایجاد شود. برای مواجهه با این چالش، سازمانها میتوانند به موارد زیر توجه کنند:
- بررسی و تصحیح اهداف:
- اهداف باید مطابق با شرایط واقعی بازار و منابع سازمان تعیین شوند.
- تصحیح اهداف در صورت نیاز و بر اساس بازخوردهای بازار به تازگی انجام شده باشد.
- پایش و ارزیابی مداوم:
- پیادهسازی استراتژی باید همواره تحت نظرسنجی و ارزیابی مداوم قرار گیرد.
- تغییرات در بازار و محیط کسب و کار باید به سرعت تشخیص داده شده و استراتژی متناسب با آنها تصحیح گردد.
- انعطافپذیری:
- سازمان باید انعطافپذیری کافی را در مقابل تغییرات درخواستی از بازار و فعالیتهای رقبا داشته باشد.
- توانایی سریع واکنش به تحولات بازاری و اعمال تغییرات در استراتژی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
- ارتقاء فرآیندها و فناوری:
- بهبود فرآیندها و بهروزرسانی فناوری به سازمان کمک میکند تا با سرعت و کارآیی بیشتری استراتژی را اجرا کند.
- بهروزرسانی نرمافزارها و سیستمهای اطلاعاتی نیز به ارتقاء توانایی اطلاعاتی کمک میکند.
- توسعه مهارتها و توانمندیها:
- آموزش و توسعه مهارتهای کارکنان برای اجرای استراتژی با اهمیت بالایی همراه است.
- ایجاد تیمهایی با توانمندیهای متنوع میتواند به تسریع و بهبود اجرای استراتژی کمک کند.
- تدوین و اجرای پلانهای اصلاحی:
- در صورت بروز هرگونه ناکامی یا عدم هماهنگی با استراتژی، باید پلانهای اصلاحی تدوین شوند و سریعاً اجرا گردند.
- این پلانها باید شامل تغییرات در برنامهها، رویهها و بودجهها باشند.
اجرای استراتژی بهصورت موفقمند نیازمند نظارت مداوم، انعطافپذیری، و قدرت تطابق با متغیرهای بازار است. این اقدامات میتوانند به سازمان کمک کنند تا به ارزش فروش و ارزش پیشنهادی همگام باشد و در مسیر پیشرفت و رشد پایدار حرکت کند.
علت عدم اجرای درست استراتژیها در سازمانها چیست؟
تدوین و اجرای یک استراتژی موثر نقش کلیدی در موفقیت یک سازمان ایفا میکند. اما چرا بسیاری از استراتژیها به درستی پیاده نمیشوند؟ به عنوان یک نقطه شروع، استراتژی باید نه تنها جذاب و جدید باشد بلکه با شرایط واقعی سازمان هم هماهنگی داشته باشد. اگرچه تدوین استراتژی نقطه آغاز است، اما عدم اجرای صحیح معمولاً به دلایلی چون انگیزههای ناکافی، مشکلات فرهنگ سازمانی، و یا عدم توانایی در پیگیری راهبردها رخ میدهد.
بررسی نشان میدهد که بسیاری از رهبران شرکتها، اهمیت اجرای استراتژی را تحت ارزیابی نمیگیرند و تمرکز خود را بیشتر بر تدوین آن متمرکز میکنند. حتی زمانی که یک استراتژی خوب تدوین شده باشد، عدم اجرا یا اجرا ناصحیح میتواند به عنوان یک مانع مهم در راه موفقیت قرار گیرد.
تدوین یک استراتژی نیاز به زمان، انرژی، و تحلیل دقیق دارد. اما تنها داشتن یک نقشه برای سفر موفقیت، کافی نیست؛ بلکه اجرای صحیح و به موقع نقشهها میتواند تفاوت اساسی در مسیر به سوی اهداف ایجاد کند. بهترین استراتژی نیز بدون پیگیری و انجام عمل، تبدیل به یک طرح فراموششده میشود.
رهبران موفق، علاوه بر تدوین استراتژی، تمرکز قابل توجهی را بر روی فرآیند اجرایی آن دارند. از انجام تحلیلهای دقیق گرفته تا اعمال تغییرات در فرهنگ سازمانی، هر گامی باعث بهبود اجرای استراتژی میشود. از این رو، ایجاد یک پلان پیگیری و نظارت بر اجرای استراتژی از اهمیت بالایی برخوردار است.
تدوین استراتژی باید با درک دقیق از نیازها و توقعات بازار، به همراه اعمال تغییرات در ساختار سازمانی و مدیریت منابع، ترکیبی هماهنگ از تدوین و اجرا را ایجاد کند. بدون اجرای موفق استراتژی، یک سازمان قادر به بهرهمندی از تمام پتانسیلها و دستیابی به اهداف خود نخواهد بود.
عوامل بازدارنده سازمانها از نحوه صحیح اجرا کردن استراتژی
شکاف میان قابلیتها و درک افراد در سازمان میتواند به عنوان یک مانع جدی در پیادهسازی استراتژیها ظاهر شود. این شکاف به وضوح نشاندهنده این است که چگونه استراتژیها در مرحله اجرا به چالشها برخورده و در عملیات روزانه سازمان یک نقص و تباهی را ایجاد میکنند. یکی از راهحلهای این مسئله، برقراری ارتباط فعال با کارکنان و ایجاد حس مالکیت در آنها است. این اقدامات میتوانند به افراد کمک کنند تا بهتر استراتژیها را درک کرده و در فرآیند اجرای آنها مشارکت فعال داشته باشند.
موانع اجرای استراتژی از دیدگاه نورتون و کاپلان نشاندهنده عواملی هستند که میتوانند تاثیر منفی بر پیادهسازی موفق استراتژیها داشته باشند. این عوامل عبارتند از:
- عدم ارتباط استراتژی با اهداف فردی، سازمانی و گروهی: استراتژیها باید با اهداف و انگیزههای افراد، سازمان و گروهها هماهنگ شوند تا در فرآیند اجرا، هماهنگی و تعامل مثبت ایجاد شود.
- عدم قابلیت اجرای استراتژی: این مورد به اشکال مختلفی ممکن است رخ دهد؛ مثلاً از لحاظ منابع مالی و انسانی یا به دلیل تضادهای داخلی در سازمان.
- عدم ارتباط با منابع کوتاه مدت و بلندمدت سازمان: استراتژیها باید با منابع کوتاه مدت و بلندمدت سازمان هماهنگی داشته باشند تا تداوم و پایداری در عملیات سازمان تضمین شود.
نظریه نورتون و کاپلان تأکید دارد که اجرای استراتژی نه تنها به تدوین آن بستگی دارد بلکه نیازمند ایجاد ارتباط با منابع، تعهد به اهداف، و اجرای قابل اندازهگیری است. این دیدگاه با تأکید بر ارتباط با اعضای سازمان و ایجاد هماهنگی در تمامی سطوح، بر پایه تداوم و پایداری در عملیات سازمان تأکید میکند.
نکات کلیدی و مهم در اجرا کردن استراتژی
- رهبری فعال: اجرای استراتژی نیازمند رهبری قوی و فعال است. رهبران باید قهرمان استراتژی باشند و توانایی مواجهه با چالشها و اجرای اقدامات را داشته باشند.
- هماهنگی عملکرد و استراتژی: ایجاد هماهنگی بین عملکرد عالی و استراتژی کلان، موجب ایجاد پلی بین موفقیت عملیاتی و استراتژیک میشود.
- توجه به مدل 8: مدل 8 یک راهنمای مدیران برای انجام بهترین اقدامات در زمان مناسب است. این مدل شامل فرآیندهای مختلفی است که به مدیران کمک میکند تا تصمیمگیریهای بهینه را انجام دهند.
- فرصتهای ناشی از اجرا: اجرای استراتژی میتواند فرصتهای جدیدی را برای سازمان ایجاد کند و به آن کمک کند که از مزیت رقابتی بهرهمند شود.
- توالی زمانی: اجرای استراتژی نیازمند توالی زمانی قوی است. برنامهریزی و اجرای تدریجی اقدامات با ترتیب و نظم میتواند به موفقیت کمک کند.
- ارزیابی مداوم: ارزیابی مداوم اجرای استراتژی ضروری است. شناخت نقاط ضعف و بهبودپذیریها باعث بهبود عملکرد و اجرای بهتر استراتژی میشود.
- شفافیت در اجرا: شفافیت در مسیر اجرای استراتژی، اطمینان اعضای سازمان را افزایش میدهد و به ایجاد حس مالکیت در آنها کمک میکند.
- مشارکت همگانی: اجرای استراتژی نیازمند مشارکت همه اعضای سازمان است. حتی افراد از لایههای پایینتر سازمان نیز باید در این فرآیند سهیم شوند.
- زمانبندی موثر: زمانبندی موثر در اجرای استراتژی بسیار حائز اهمیت است. تدابیر به موقع و برنامهریزی هوشمندانه موفقیت را تضمین میکند.
- کسب و انتقال تجربیات: انتقال تجربیات و یادگیری از عملکردهای گذشته، بهبود مستمر و بهینهسازی فرآیندهای اجرایی را فراهم میکند.
- تفکر درازمدت: اجرای استراتژی نیازمند توجه به هر دو زمینه کوتاهمدت و بلندمدت است. برنامهریزی متعادل برای دو دوره زمانی اهمیت دارد.
- شناخت قواعد و تکنیکهای اجرای استراتژی: شناخت قواعد خود اجرای استراتژی و تسلط بر تکنیکهای مرتبط با اجرا از اهمیت ویژهای برخوردار است.
- مدیریت شکاف عملکردی: شناخت و مدیریت شکاف بین استراتژی و عملکرد عملیاتی میتواند از از دست دادن ظرفیتهای استراتژیک جلوگیری کند.
- مشارکت همه اعضا: اجرای استراتژی نیازمند مشارکت همه اعضای سازمان است. حتی افراد از لایههای پایینتر سازمان باید در این فرآیند سهیم شوند.
- برنامهریزی جامع: برنامهریزی جامع برای اجرای استراتژی از اهمیت بسزایی برخوردار است. تخصیص منابع، زمانبندی
حرف آخر در خصوص پیادهسازی استراتژی:
اجرای استراتژی، یک چالش پیچیده است که نیازمند تفکر دقیق، مشارکت فعّال اعضای سازمان، و توانمندیهای مدیریتی است. همچنین، داشتن آگاهی و اطلاعات کافی درباره استراتژی و هماهنگی با تجربیات مشاوران معتبر امری اساسی است. استراتژیستها و مدیران بخشها با مسئولیتهای مشخص، نقش اصلی در اجرای استراتژی ایفا میکنند.
در مرحله اجرا، تخصص و مهارت لازم برای عملیاتی کردن استراتژی، بسیار حائز اهمیت است. گذراندن دورههای مربوطه یا استفاده از خدمات مشاوره مدیریت استراتژیک، میتواند به مدیران کمک کند تا با چالشها و فرصتهای پیش روی خود به بهترین نحو مقابله کنند. استفاده از تاکتیکها و سیاستهای مناسب و ایجاد برنامه اجرایی به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک، از جمله مراحل اساسی در اجرای استراتژی است.
در نهایت، بهرهگیری از دورههای آموزشی و مشاوره مدیریت استراتژیک، میتواند اطلاعات و مهارت لازم برای مدیران و اعضای سازمان را افزایش دهد و ایشان را در مسیر پیادهسازی استراتژی یاری رساند. همچنین، توجه به نقدها و بازخوردهای حاصل از ارزیابی استراتژیستها، بهبود مستمر و پیشرفت سازمان را تضمین میکند.
مظاهری میگه:
Mz میگه:
مشاوره مدیریت رخ میگه: