Rokh Management Consulting

تعریف مدل کسب و کار چیست و انواع آن کدام است؟

ما قصد داریم در این مقاله به تعریف مدل کسب و کار (business models) پرداخته و انواع مدل های کسب و کار در شرکت ها و سازمان ها را مورد بررسی قرار دهیم. یکی از فرایندهای مهم در مدیریت استراتژیک، بیان مدل های کسب و کار است. در اصل مدل های کسب و کار در تدوین استراتژی هایی که برای موفقیت کسب و کار لازم است، نقش مهمی دارند.
شرکت ها در حال حاضر به دنبال آن هستند که بتوانند در بازار جایگاه مطلوبی را به دست آورند. از این رو آنها برای کسب و کار خود یک مدلی را طراحی می کنند که در رسیدن به موفقیت به آنها کمک شایانی نماید. در ادامه ما برخی از این مدل های کسب و کار را معرفی خواهیم نمود و در مورد ارکان اصلی آن بررسی های لازم را انجام خواهیم داد.

تعریف مدل کسب و کار چیست و انواع آن کدام است؟

مقدمه ای بر مدل های کسب و کار

فهرست مطالب

این نکته برای همه ما مسلم است که در اثر ظهور تکنولوژی و ارتباطات، ارتباطات منجر شده است تا شرکت ها به هم پیوسته و شبکه های ارزشی ایجاد کنند. آنها از طریق این پیوند، هزینه های هماهنگی و مبادله را برای خود کاهش داده اند. حتی برخی از شرکت ها برای افزایش بهره وری تجاری و ایجاد ارزش افزوده در مشتری های خود، اقدام به پیوستن به رقبای دیگر نموده اند.

البته هدف آنها از برقراری این ارتباط، امکان دسترسی به تکنولوژی ارتباطات در حجم وسیع است. همچنین مدیران کسب و کارهای مختلف می توانند از طریق این روش، به گزینه های بیشتری از مدل کسب و کار دست یابند. کاهش هزینه ها منجر شده است تا مرزهای صنعت هر روز کمرنگ تر شده و مدل های کسب و کار جای آن را به عنوان یک واحد تجزیه و تحلیل بگیرند.

همچنین از آنجایی که تغییر بخش جدایی ناپذیر هر کسب و کاری است و محیط های کسب و کار همیشه در حال تغییر و تلاطم هستند، بسیاری بر استفاده از منابع علمی مرتبط با مدیریت استراتژی تاکید دارند. آنها بر این باور هستند که هم راستایی با تغییرات مختلف همچون تغییرات فناوری و تغییر مقررات و قواعد بازار، می تواند به بقای بیشتر کسب و کارها کمک کند.

در دنیایی که رقابت وجود دارد، تنها شرکتهایی می توانند بقا داشته باشند که بسته به نیازهای بازار و ضرورت های فناوری، بهترین و مناسب ترین مدل کسب و کار را نسبت به دیگر رقبای خود انتخاب کنند. از این رو شرکت ها برای برطرف کردن نیازهای مختلف مشتری های سازمان و مصرف کنندگان خود، نیاز دارند که نسبت به سایر شرکت ها، اقدام به مقایسه موقعیت شرکت خود نمایند.

به این منظور استفاده از زنجیره ارزش طراحی یک مدل کسب و کار و نحوه توزیع درآمد میان شرکت ها امری لازم و ضروری خواهد بود. در اصل مدل های کسب و کار نوعی برطرف کننده پیچیدگی ها و مسائل و مشکلاتی است که بر سر کسب و کارها وجود دارد.

در این مقاله ما در کنار بررسی مفهوم مدل ها، به بررسی الگوهای طراحی مدل از نظر صاحب نظران نیز خواهیم پرداخت. مفهوم مدل های کسب و کار را می توان با مرور ادبیات موضوعی ارائه شده در این خصوص، به راحتی دریافت. البته در این خصوص تعریفات بسیاری نیز صورت گرفته است که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

مدل های کسب و کار

تاریخچه طراحی مدل کسب و کار

طبق پایگاه داده از ادبیات جهان (EBSCO) برای اولین بار مدل کسب و کار در بازی های کسب و کار  که برای آموزش های مدیریت استفاده می شدند، مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1961 آلفرد چندلر، در کتاب خود با نام” استراتژی و ساختار”، گزارشی کامل از رشد سریع و تغییرات شرکت های صنعتی جدید ارائه کرد.

در این گزارش بیان شده بود که چگونه شرکت ها باید بسته به دلیل تغییرات محیطی یا داخلی شرکت، که با چالش های متفاوتی مواجه می شوند، باید تجزیه و تحلیل نمایند. ایگور آنسف نیز با درک عقاید چندلر، در کتاب خود به نام”استراتژی سازمان” جنبه های بیشتری از این موضوع را مورد بررسی قرار داد.

او حتی در این کتاب چارچوبی را ارائه کرد که هر شرکت بسته به بازار رقابت، فرصت ها و تهدیدهای محیطی، سیاست های دولت، شرایط اقتصادی در سطح کلان، قوانین، مرزهای ملی و تغییرات تکنولوژیکی و محیط طبیعی، چگونه باید به تدوین و تطبیق استراتژی بپردازد. پس از آن نویسندگان ادبیات مدیریت زیادی نیز در زمینه توسعه مفهوم استراتژی شرکت و توسعه و بهبود مفهوم اظهار نظر نمودند. نویسندگانی همچون بیتس، پراهالد، سیلورمن  مینتزبرگ.

این نویسندگان با ارائه پیشنهادات و راهکارهای مختلف، تلاش کردند مدیران را برای اتخاذ تصمیمات بهتر یاری کنند. البته باید بیان کنیم که آندروس در سال 1971 در کتاب خود با نان “شرکت و استراتژی شرکت” میان استراتژی شرکت و استراتژی کسب و کار تفاوت قائل شد.

آندروس استراتژی کسب و کار را به معنی انتخاب یک بازار مناسب محصول توسط یک بخش مشخص شركت تعبیر کرد. در حالی که استراتژی شرکت را مجموعه ای از استراتژی های کسب و کار توسط بخش های مختلف شرکت در نظر گرفت. در نهایت نیز طبق همین تجارب حاصل از استراتژی کسب و کار و شرکت، مفهوم مدل کسب و کار ابداع شد.

مقاله “مدل های کسب و کار برای تجارت الکترونیک” پائول تایمرز، در سال 1998 به عنوان یکی از اولین کارهای عملی در زمینه مفهوم مدل کسب و کار شناخته می شود. او در این مقاله به معرفی ویژگی های مدل های کسب و کار در بخش ها و موقعیت های مختلف اقتصادی و کسب و کارهای الکترونیکی پرداخته است.

از سوی دیگر نیز برخی به طبقه بندی و معرفی انواع مدل کسب و کار پرداخته اند. کار دیگر محققان، تجزیه مدل های کسب و کار و عناصر تشکیل دهنده آنها بوده است. همچنین محققان به بررسی مدل های کسب و کار در برخی صنایع مشخص نیز پرداخته اند.

آنها مدل های مرجع و متا مدل ها یا آنتولوژی ها را نیز تشریح کرده و در سالهای اخیر در این زمینه اقداماتی نیز انجام داده اند. هاوکینز با انجام تحقیقاتی بر روی مدل های کسب و کار، چگونگی بهره برداری از فناوری های جدید در بازار را بررسی کرده است. می توان این موضوع را در کتاب” نوآوری باز- لازمه ایجاد و بهره بردای از فناوری بیشتر” بهتر مورد بررسی قرار داد.

هاوکینز در این کتاب به تشریح عملکرد مدل های کسب و کار پرداخته است. این که مدل کسب و کار چگونه می تواند با استفاده از نوآوری های جدید به اصلاح و تغییر کسب و کار بپردازد. نکته مهمی که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، این است که تمام مدل های کسب و کار بسته به پیشرفت تکنولوژی دچار تغییر می شوند.

لازم است این مدل کسب و کار قادر باشد با تکنولوژی مشخص همسو شده و با دیگر مدل ها نیز همسو شود. پس از آنکه این مفهوم مطرح شد، مدل های کسب و کار ویژه و متعددی در خصوص هر تکنولوژی و صنعتی معرفی شدند. از نمونه اطلاعاتی که از تلاش های آکادمیک در این زمینه به عمل آمد باید به کتاب “استراتژی ها و مدل های کسب و کار اینترنت” و مقاله ” شبکه های محلی بیسیم” اشاره کنیم.

طراحی مدل کسب و کار

تعریف دقیق مدل کسب و کار چیست؟

مدل های کسب و کار را باید کلیاتی در مورد انتخاب مشتریان، ترکیب منابع، انجام وظایف و برون سپاری، ایجاد مطلوبیت برای مشتریان، رفتن به بازار و تسخیر سود در نظر بگیریم. در تعریف دیگر، مدل های کسب و کار را منطق سیستم کسب و کار در ایجاد ارزش بیان نموده اند؛ که این منطق پشت سر فرایندهای واقعی شرکت ها قرار دارد.

البته برخی دیگر از صاحب نظران در تعریف مدل کسب و کار، آن را شبکه ای از شرکت ها می دانند که هدفشان ایجاد ارزش از طریق استقرار فناوری و فرصت ها است. این شرکت ها در موارد کاربر، فنی و نیازمندیهای مالی و سازمان باید با یکدیگر به موازنه و تطبیق برسند. مدل های کسب و کار از طریق ایجاد منطق ابتکاری، میان قابلیت های فنی و ارزش های واقعی ارتباط برقرار می کنند.

می توانیم مدل کسب و کار را منعکس کننده فرضیه مدیریت در مورد آنچه مشتری ها می خواهند در نظر بگیریم. این که مشتریان نیاز به چه دارند و یک شرکت به چه صورت می تواند بهتر نیازهای مشتریان را برطرف نماید و موارد دیگر همگی در این مدل در نظر گرفته می شوند.

تعریف کسب و کار و تجارت چیست؟

به تمام فعالیت هایی که شرکت ها برای تولید و فروش کالا و محصولات خود و ارائه خدمات انجام می دهند، کسب و کار می گویند. این موارد صرفا مربوط به تجارت نبوده و موارد دیگری را نیز در بر می گیرد. از جمله تولید و تدارکات، ارتباط با مشتری و مدیریت منابع انسانی. به طور کلی فعالیت و تلاشی که در زمینه تولید و تهیه کالا انجام شود، یا سرویس های حوزه صنعتی، مالی و تجاری را باید کسب و کار در نظر بگیریم.

در حالی که فعالیت هایی همچون خرید و فروش کالاها و خدمات، چه در حوزه مصرف کننده و چه در حوزه کسب و کار، تجارت است. فعالیت هایی همچون ارائه سرویس های پس از فروش و بازاریابی را می توانیم نمونه هایی از تجارت در نظر بگیریم. در واقع تجارت زیر مجموعه ای جدایی ناپذیر از کسب و کار است.

منظور از مدل چیست؟

یک توضیح ساده از یک فرایند پیچیده یا واقعیت را باید مدل بنامیم. در اصل مدل کسب و کار نیز یک واقعیت مهم را به صورت ساده بیان نموده و اقدام به شرح فرایندهای پیچیده سازمانی می نماید.

شناخت مفهومی مدل های کسب و کار چگونه است؟

مدل کسب و کار در اصل یک روشی به شمار می رود که شبکه ای از کمپانی ها با استفاده از آن اقدام به کارگیری فرصت های حاصل از فناوری نمایند تا بتوانند به ارزش ایجاد کنند. مدل های کسب کاری که موفق هستند، با ایجاد منطق های ابتکاری، ارزش های واقعی اقتصادی را با قابلیت های فنی مرتبط می سازند.

این منطقه سیستم کسب و کار برای ایجاد ارزش، پشت سر فرآیند واقعی شرکت ها قرار گرفته است و با عنوان مدل کسب و کار شناخته می شود. می توانیم داستانی که چگونگی کار کرد شرکت را بیان می کند، مدل و طرحی از کسب و کار بیان کنیم. در اصل این مدل روابط و نقش مصرف کنندگان، شرکا، مشتریان و تامین کنندگان را برای شناخت اطلاعات، محصولات، منافع اصلی و پول تشریح می کند.

مدل کسب و کار را می توانیم یک ابزار مفهومی در نظر بگیریم که مجموعه ای از عناصر و روابط است. این عناصر و روابط منطق کسب و کار یک شرکت را بیان می کنند که شامل تشریح ارزش شرکت است و شرکت آن را در یک یا چند بخش به مشتریان خود ارائه می کند. در نهایت باید این مدل را معماری شرکت و شبکه همکاری در نظر بگیریم، که با یکدیگر برای بازاریابی، ایجاد ارزش، سرمایه گذاری ها، تحویل ارزش و تولید درآمد و سود همکاری می نمایند.

مفهوم مدل های کسب و کار

برای این که مدل های کسب و کار و جایگاه آنها را بهتر درک کنید، نیاز دارید که جایگاه این مدل در شرکت ها را بشناسید. پیش از این نیز بیان نمودیم که مدل های کسب و کار، منطق کسب درآمد توسط شرکت ها را به صورت فرایندها، سیستم های اطلاعاتی، مدل های کسب و کار و استراتژی بیان می کنند.

آنها مفهومی را به دست می آورند که بین فناوری اطلاعات و ارتباطات، استراتژی و کسب و کار سازمان ارتباط برقرار می کند.

مدل های کسب و کار الکترونیک و دیجیتال چگونه است؟

تشریح سازمان یافته تمام فعالیت های سازمان برای انجام کسب و کار طبق تجارت الکترونیک را، مدل کسب و کار الکترونیک می نامند. این مدل دارای 3 جزء است. خدمات و اطلاعات، معماری جریان محصولات و تولید ارزش و منبع درآمد. این مدل طرحی کلی در خصوص نحوه همکاری شبکه ای سازمان ها در تسخیر ارزشی که از نوآوری تکنولوژی حاصل شده است به شمار می رود.

منظور از مدل درآمدی چیست؟

روش های خاصی که به تولید درآمد منجر می شوند، مدل درآمد می گویند. این مدل از سه بخش اختصاص سازی، ارزش سازی و سهم بندی برخوردار است.

اختصاص سازی یعنی چه؟

منظور از اختصاص سازی یعنی تعیین انتظارات مشتری از محصول و روش تسخیر کردن ارزش آن است. مشتریان نسبت به قیمت ها حساسیت متفاوتی دارند که این مسئله به اهمیت آنها از نظر کیفیت محصول وابسته است. قیمت گذاری پویا (اختصاصی) نوعی تعیین قیمت برای هر مشتری است. یا آنکه قیمت به صورت گروه بندی ارائه محصولات تکمیلی و محصولات اصلی صورت می پذیرد.

ارزش سازی یعنی چه؟

در این قسمت، تعیین کردن قیمت از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای این که بتوان محیط تقاضا را با محیط رقابت تطبیق داد، باید قیمت های پایه تنظیم شوند. در محیط های رقابتی اصولا هزینه متغیر تعیین کننده و اصلی در قیمت گذاری مورد لحاظ قرار می گیرد. در صورتی که در یک محیط رقابتی قیمت منجر به تسلط بر بازار شود، استراتژی قیمت باید مبتنی بر حجم باشد.

هدف اصلی قیمت گذاری در اصل رسیدن به سهم مشخصی از بازار است. از سوی دیگر قیمت گذاری طبق تخمین های صورت گرفته از تقاضا انجام می شود. به همین دلیل قیمت گذاری اولیه باید با امکان پاسخگویی به رقبا و بدست آوردن سهم از بازار را میسر سازد.

نحوه سهم بندی به چه صورت است؟

در این بخش میان عوامل مختلف مدل کسب و کار، توافقات مالی صورت می گیرد. قیمت گذاری چند قطبی را می توان در صنعت” تلکام” مشاهده کرد. دست اندرکاران این بازار ممکن است کم یا زیاد باشند. در صورتی که با وجود یک رهبر در بازار، می توان شاهد قیمت گذاری بهتر بود. به این معنی که وقتی رهبر بازار اقدام به تغییر قیمت نماید، دیگر عوامل از این تغییر پیروی می کنند و اقدام به تغییر قیمت می نمایند.

در سهم بندی ممکن است اتحاد نیز رخ دهد. از نظر “هامل”، عوامل موثر در اتحاد استراتژی باید با کسب استراتژی و مهارت های لازم، همکاری و درک فرصت همراه شوند که بدانند از این اتحاد به چه چیزی دست خواهند یافت

رابطه مدل کسب و کار با استراتژی کسب و کار چیست؟

طبق نظر لوئیس و سدون، استراتژی ها در واقع نشان دهنده جهت اساسی شرکت ها در دنیای واقعی هستند و مدل های کسب و کار، انتزاع هایی از این استراتژی در دنیای واقعی شرکت ها به شمار می روند. آنها بر این عقیده هستند که “استراتژی با رقابت بین شرکت ها” و مدل کسب و کار با “منطق کسب کاری” است، که منجر می شود شرکت با ارزش سازی مالکان و مشتریان سرو کار داشته باشد.

در اصل، مدل کسب و کار روش انجام کسب و کار و شراکت در شرکت ها را تشریح می کند. در حالی که منظور از استراتژی کسب و کار، آن است که چه چیزی منجر می شود تا یک شرکت منحصر به فرد شود. هر دوی این مفاهیم اهمیت بسیاری دارند  آنچه که منجر به موفقیت شرکت ها می شود، استفاده از این دو مفهوم به صورت همزمان است.

در واقع این مسئله بدان معنا است که، استراتژی به شرکت ها کمک می کند تا مسیر کسب و کار و نحوه رقابت در بازار را بررسی کنند؛ در حالی که مدل کسب و کار به شرکت ها کمک می کند تا بررسی کنند که باید با چه کسی کار کنند یا آنکه چه فرایندی را برای به دست آوردن ارزش محصول در نظر گیرند، مرتبط می شود.

آمیت و زوتا معتقد هستند که، منظور از مدل کسب و کار: نحوه ارتباط شرکت با سهامداران خارجی و چگونگی تعامل بین آنها است. در حالی که استراتژی، تشریح کننده آن است که الگوی عملیات ها و تصمیماتی یک شرکت چگونه می تواند آن را به مزیت رقابتی رسانده و حفظ کند.

رابطه مدل و استراتژی کسب و کار

رابطه مدل کسب و کار با استراتژی و فرآیند کسب و کار

محققان بر این عقیده هستند که مدل کسب و کار، نشان دهنده حد فاصل فرایند کسب و کار و استراتژی کسب و کار است. در اصل هدف از این مدل، پر کردن فاصله میان این دو مفهوم و برقراری ارتباط میان آنها است. بدون شک سیستم یک شرکت تاثیر بسیاری بر تصمیم گیری استراتژیک و هدایت کمپانی و حتی مدل های کسب و کار خواهد داشت.

بیشتر محققان و صاحب نظران بر این عقیده هستند که مدل های کسب و کار، در رسیدن به موفقیت یا عدم موفقیت شرکت ها تاثیر بسیار زیادی دارند. از این رو در این زمینه تحقیقات بسیاری صورت گرفته است. آنها عقیده دارند در میان انواع مقاله هایی که از این واژه استفاده کرده اند، نوسانات نزدیک به هم وجود دارد.

در اصل این استدلال نشان دهنده آن است که مدل کسب و کار برای تشریح فرایندهای بسیاری استفاده می شود. فرایندهایی همچون هدایت کسب و کار در بخش های فناوری گرا همچون ارتباطات از راه دور، فناوری اطلاعات و ارتباطات و … . دلایل کلی این امر را باید چنین تشریح کنیم:

ایجاد درک و فهم مشترک در مدل کسب و کار

اولین حوزه ای که از مدل کسب و کار استفاده می کند، ایجاد درکی مشترک از منطق کسب و کار شرکت از طریق به تصویر کشیدن، برقراری ارتباط، گرفتن و فهمیدن، و به اشتراک گذاشتن آنها است:

به تصویر کشیدن: انسان ها در پردازش اطلاعات پیچیده، توانایی محدودی دارند. از نظر تجربی و تئوری ثابت شده است که با به تصویر کشیدن اطلاعات، می توان از پیچیدگی آنها کاست. به همین دلیل در طراحی مدل های کسب و کار از یک آنتولوژی استفاده می شود که با صرف تلاش کمتر، مدل به صورت گرافیکی ارائه می شود.

برقراری ارتباط: فرمول کردن منطق کسب و کار و آن را به صورت ملموس بیان کردن، منجر می شود تا مدیران بتوانند با یک زبان مشترک با دیگر سهامداران ارتباط برقرار نموده و برداشت های خود را با ایشان به تعامل بگذارند.

تسخیر( گرفتن): گرفتن در اصل زبانی مشترک برای فرموله کردن ذهنیات و عقاید سهامداران و عاملان شرکت است. این مسئله منجر می شود تا همه با یک روش مشترک بتوانند به منطق کسب و کار شرکت بپردازند.

فهمیدن: در عصر حاضر، تمام مدل های کسب و کار مخصوصا مدل های مربوط به حوزه ICT و کسب و کار الکترونیکی، پیچیده شده اند. در اصل نمی توان به راحتی رابطه بین عناصر مختلف مدل کسب و کار و قطعی بودن این عوامل در رسیدن به موفقیت را بررسی و درک کرد. اما مدل سازی سیستم های اجتماعی، می توانند به فهم ارتباط عناصر یک حوزه مشخص و شناسایی آن کمک شایانی نمایند. همچنین به تصویر کشیدن این مدل ها، فهم آن را نیز آسان تر می کند.

اداره نمودن مدل های کسب و کار

دومین حوزه تاثیرپذیر از مدل کسب و کار برای بهبود مدیریت منطق کسب و کار شرکت، اداره نمودن است. در اصل مدل های کسب و کار می توانند به طراحی، تغییر، بهبود، برنامه ریزی و پیاده سازی منطق کسب و کار شرکت ها کمک کنند. همچنین داشتن یکی از این مدل های کسب و کار، منجر می شود تا شرکت بتواند سریع تر به تغییرات محیطی پاسخ دهد. در نتیجه این مدل به تسهیل هماهنگی استراتژی کسب و کار و تکنولوژی سازمان منجر می شود.

طراحی: بدون شک طراحی یک مدل کسب و کار منسجم که بتواند با عناصر دیگر مرتبط و بهینه شود، کار ساده ای نیست. امروزه تمام مدل های کسب و کار از پیچیدگی برخوردار هستند و موفقیت آنها به تعامل عناصر مختلفی بستگی دارد. در کسب و کارهای الکترونیکی که مدل های مختلف کسب و کار را می توان به تصویر کشید، این مسئله بیشتر نمایان می شود.

به هر حال داشتن یک آنتولوژی مدل کسب و کار که از بلوک های اصلی ارتباط برخوردار باشد، می تواند به طراحی مدل واقعی کمک شایانی نماید. تغییر، برنامه ریزی و پیاده سازی منطق کسب و کار شرکتی که دارای مدل است، منجر می شود تا شرکت هر زمان تصمیم به تغییر گرفت بهتر بتواند عمل کند.

داشتن یک مدل مناسب کسب و کار منجر می شود تا شرکت با ارائه پاسخ پویا، اقدام به ایجاد تغییر در منطق اصلی کسب و کار خود نموده و سود خوبی به دست آورد. این که مدیران درک درستی نسبت به مدل های کسب و کار داشته باشند، منجر شده تا آنها بتوانند به فشارهای خارجی که مرتب رخ می دهد سریعتر و آسانتر پاسخ دهند.

طبق نظر کیت و پترویک، با وجود یک مدل کسب و کار، طراحان مدل قادر هستند به راحتی اقدام به اصلاح عناصر آن نمایند. این کار مسلما برای بقاء در یک محیط رقابتی و در حال تغییر که چشم انداز آن نیز در حال تغییر است، لازم و ضروری خواهد بود.

تجزیه و تحلیل مدل های کسب و کار

سومین حوزه ای که مدل کسب و کار می تواند بر روی آن تاثیرگذار باشد، تجزیه و تحلیل منطق کسب و کار شرکت ها از طریق مشاهده، اندازه گیری و مقایسه است.

مشاهده: منطق هر شرکتی بسته به فشارهای داخلی و خارجی و در طی زمان، نیاز به تغییر دارد. در نتیجه داشتن مدل های کسب و کار و یک رویکرد ساختار یافته، می تواند به درک مسائل خاصی که در طول زمان تغییر می کنند، کمک شایانی نماید. مقایسه یا مشاهده رویکردهای ساختار یافته، به شرکت ها این اجازه را می دهد که بتوانند مدل های کسب و کار خود را با شرکت های دیگر مقایسه نمایند.

منطق اساسی کسب و کار این است که زمانی باید اقدام به مقایسه نمود، که بتواند کسب و کارها را با استفاده از یک روش درک کرد. همچنین مقایسه مدل های کسب و کار با مدل شرکتی در همان صنعت یا صنعت متفاوت دیگر، این امکان را برای شرکت فراهم می کند که بتواند اطلاعات جدیدی به دست آورد. سپس این اطلاعات را پرورش داده و به نوآوری در کسب و کار خود بپردازد.

اندازه گیری: داشتن یک مدل کسب و کار منجر می شود تا شناسایی شاخص هایی برای پیگیری روند بهبود مدیریت، آسان تر شود. مدل های کسب و کاری که به رویکرد کارت امتیازی متوازن شباهت دارند، نشان دهنده حوزه هایی است که باید مانیتور شوند. البته هنوز تعیین کردن این شاخص ها در کسب و کار الکترونیک، مورد بحث است.

بهبود تصمیم گیری در مدل های کسب و کار

داشتن یک مدل مناسب کسب و کار، باعث افزایش درک منطق کسب و کار شرکت خواهد شد. همچنین داشتن یک مدل مناسب می تواند به افزایش آگاهی تصمیم گیرندگان و در نتیجه تصمیم گیری بهتر، کمک کند. علاوه بر این موارد، مدل های کسب و کار را می توان یک واحد کسب و کار در نظر گرفت که با تعریف برخی معیارها، آنها را تجزیه و تحلیل و مشاهده کرد. در نتیجه زمینه برای تصمیم گیری استراتژیک فراهم شده و می توان تصمیم گیری را بهبود بخشید.

هماهنگ کنندگی در مدل های کسب و کار

مدل کسب و کار تکنولوژی، استراتژی و ساختار کسب و کار سازمان را متحد می کند. در واقع زمانی که این مدل برای همگان ترسیم می شود، افرادی که در سازمان درگیر هستند نیز، می توانند نسبت به فعالیت و پیشتازی سازمان درک بهتری داشته باشند. مدل های کسب و کار تمام استراتژی های کسب و کار و سازمانی را به درستی شفاف نموده و نقشی هماهنگ کننده در این میان دارند.

ثبت تجاری در مدل کسب و کار

در عصر حاضر ما شاهد اهمیت ثبت تجارت کسب و کارها و شرکت ها هستیم. به عبارت دیگر، شرکت ها به ویژه آنهایی که در زمینه کسب و کار الکترونیک فعالیت می نمایند، به دنبال آن هستند که کسب و کارشان را ثبت تجاری نمایند؛ یا به عبارت دیگر، به دنبال آن هستند که جنبه های مدل کسب و کار خود را جامع تر نموده و از آنها در برابر خطرات احتمالی محافظ نمایند.

از این رو ممکن است مدل های کسب و کار حتی در حوزه قانونی نیز، بتوانند نقش مهمی را ایفا کنند.

ثبت تجاری در مدل های کسب و کار

ارائه یک چشم انداز روشن در مدل کسب و کار

با استفاده از پورتفولیویی از مدل های کسب و کار و شبیه سازی کردن آنها می تواند نوآوری و خلاقیت بیشتری داشت و به سمت آینده آماده تر حرکت کرد.

نوآوری: نوآوری را باید شبیه به فرضیه مدل کسب و کار در امکان بهره برداری بهتر از تغییرات و افزایش توانایی ها و قابلیت ها برای شرکت در نظر بگیریم، که داشتن یک رویکرد ماژولار و مفهومی می تواند به پرورش نوآوری منجر شود. در اصل داشتن یک مجموعه مشخص از بلوک های زیرساختی و عناظر و برقراری ارتباط میان آنها، شبیه به آن است که یک جعبه ای از الگوها را در اختیار طراح مدل های کسب و کار قرار داده باشیم.

او می تواند از طریق بازی و قوه تخیل خود، با استفاده از این الگوها، اقدام به چیدن الگوها و بلوک ها به شکل های مختلف نماید. در نتیجه یک مجموعه کامل از مدل های کسب و کار را تهیه نماید. زوت و آمیت، این مدل را به صورت آشکار، کانون نوآوری قلمداد می کنند.

علت اهمیت در ایجاد پورتفولیویی از مدل های کسب و کار چیست؟

طبق تئوری تکاملی ” آلن” در خصوص افزودن تنوع، باید اینگونه نتیجه بگیریم که شرکت ها با داشتن پورتفولیویی از انواع مدل های کسب و کار، قادر هستند خود را بهتر برای آینده آماده نمایند. در اصل این قانون بیان کننده این است که هر یک استراتژی تکاملی موفقیت آمیز و نگهدارنده، به تنوع داخلی شرکت ها نیاز دارد.

آلن پیشنهاد می کند که عاملان صنایع، شدیدا نیاز به استراتژی های مقابله با تغییرات غیرقابل پیش بینی محیطی دارند. در اصل شرکت هایی که دارای پورتفولیویی از مدل های کسب و کار هستند، قادرند بر این تغییرات غلبه نمایند.

هر مدیری آرزو دارد این مدل سازی و شبیه سازی را تست کند. البته نمی توان با شبیه سازی آینده را پیش بینی نمود. اما می توان ریسک ها را بدون به خطر انداخت سازمان با آن تجربه کرد. با آزمایش کردن و شبیه سازی مدل های احتمالی، مدیران قادر خواهند بود بهتر برای آینده آماده شده و تصمیم گیری نمایند.

الگوهای طراحی مدل کسب و کار

در این بخش ما قصد داریم به بررسی و شناسایی چارچوب مدل های کسب و کار فابر، چارچوب دینامیک، VISOR، MAPIT، FBBM و IDEA بپردازیم. شناخت هر کدام از این چارچوب ها می تواند به درک بهتری از موضوع منجر شود.

الگوی طراحی MAPIT

الگوی MAPIT از 5 واژه گرفته شده است که عبارتند از Market, Actor, Product , Influence , Transaction. این واژه ها توسط متلی و پدرسون برای درک بهتر استراتژی ها، شرایط، وظایف و نقش کسب و کار ارائه شده اند. این الگو در بعد بازار به تفکیک، فنی و مشخص نمودن حوزه کسب و کار، دانش مورد نیاز بازار و ارزش های مشتری، بعد دست اندرکاران به مدل های مقیاس، هزینه، درآمد و محدوده اقتصادی، بعد تاثیر به اثرات حاصل از ارتباطات شبکه، رابط قبلی، اعتماد حاکم و وابسته، اطلاعات ناموزون، بعد محصول به انواع محصولا شامل اطلاعاتی، فیزیکی، خدمات و پیچیدگی محصول شامل توانایی متمایز سازی بازار خرید و تولید آنلاین و بعد معاملات به استاندارد نمودن معاملات، ریسک معاملات و تکرر معاملات پرداخته است.

۴ مشکل رایج در کسب و کارها و چگونگی حل آنها

الگوی طراحی فابر و همکاران

فابر و همکاران او برای طراحی مدل کسب و کار چارچوبی را ارائه کرده اند، که شرکت ها می تواند مدل های کسب و کار را بسته به شرایط بازار و چهار بعد سازمان، خدمات، فناوری و مالی به بهترین شکل طراحی کنند. در این چارچوب مسئله مهم تغییرات رو به گسترش محیط برای طراحی مدل های کسب و کار در نظر گرفته شده است، که در حال پیچیده شدن هستند.

به عنوان مثال در آینده تمام شرکا باید بتوانند وظایف بیشتری را انجام دهند؛ تا بتوانند در یک جایگاه مناسب قرار گیرند و نقش خود را به خوبی ایفا کنند. آنها باید قادر به پر کردن شکاف های کسب و کار خود باشند و بتوانند در نظرات کارشناسی و عقاید مورد نیاز هر صنعت که همیشه در حال تغییر هستند، به یکدیگر به تعامل بپردازند.

الگوی طراحی IDEA

واژه IDEA برگرفته از حروف اول چهار ماژول، طراحی، شناسایی، ارزیابی و جمع آوری است. این ماژول ها مدل کسب و کار را از دو بعد زنجیره مالکیت و ارزش مورد بررسی قرار می دهد.

ماژول I شناسایی: نام این ماژول را از کلمه identify گرفته اند. در این مرحله فناوری جدید مورد شناسایی، تجزیه و تحلیل قرار می گیرد تا مدل های کسب و کار بتوانند طبق این فناوری جدید طراحی شوند.

از آنجایی که مدل های کسب و کار طبق مفروضات مکانیسم های صنعت طراحی می شوند، تا زمانی که در این مفروضات تغییری ایجاد نشود، نیازی به تغییر مدل ها نیز نخواهد بود. از این رو اولین گام شناسایی نوآوری در فناوری جدید کار و صنعت بعد از تغییر مفروضات است.

ماژول D طراحی: این ماژول را از کلمه Design گرفته اند. در این ماژول مدل های کسب و کار جدید که با صنعت مناسب باشد، به منظور استفاده از قابلیت های بالقوه نوآوری و تغییر در فناوری طراحی می شود. اصلی ترین عنصر این مرحله، تعیین گزینه ها و ابعاد هر یک بوده و در نهایت باید این گزینه ها را با هم ادغام کرد.

در این مرحله به منظور جلوگیری از هرنوع سردرگمی، توجه به عوامل، تعیین مهمترین نوآوری های بالقوه در مدل و تعیین عملکرد هر یک از این مدل های کسب و کار، باید هم به عوامل موثر بر ابعاد مدل و هم به ابعاد مدل توجه کرد.

ماژول E ارزیابی: نام این ماژول را از کلمه evaluated گرفته اند. در این مرحله تمام مدل های طراحی شده قبل، مورد ارزیابی قرار می گیرند تا میزان موفقیت آنها بررسی گردد. سپس مدل های طراحی شده را بسته به نوع عملکردشان در سناریوهای فرض شده، درجه بندی می کنند. در این ماژول منطبق کردن مدل های کسب و کار با مکانیسم و سناریوی بازار مد نظر قرار می گیرد. سپس می توان اقدام به درجه بندی و انتخاب مدل هایی نمود که احتمال موفقیت آنها بیشتر است.

ماژول A تجمیع: این ماژول از واژه aggregated برگرفته شده و مربوط به نظریه استایلر، آفوا و توکی، اسلوتسکی و پورتر است. در این ماژول تمام مدل های کسب و کار در یک زنجیره ارزش یکپارچه جمع آوری شده اند. مبنای قرار گرفتن این مدل ها در زنجیره ارزش، میزان ارزشی است که توسط آنها ایجاد می شود.

نکته مهم در استفاده از این چارچوب، این نکته است که باید فرآیند این ماژول با دیگر ماژول ها به صورت مستمر تکرار شود. هر تمرین و تکراری به درک بهتر زنجیره ارزش و صنعت جدید کمک خواهد نمود. همچنین این چارچوب ها برخلاق چارچوب های تولید ایده آل، به دنبال جستجوی یک راه حل ایده آل برای حل یک مشکل واقعی نیستند. بلکه تمرکز آنها بر روی کشف فضای جدید برای ارائه نوآوری در مدل های کسب و کار و پیروی از این فناوری ها است.

به طور کلی باید بیان کنیم که هر صنعت و مدل کسب و کار آن، طبق مفروضات خاص و مکانیسم ویژه آن ساخته می شود. از این رو تا زمانی که مفروضات تغییری نکنند، نیازی به ساخت مدل جدید کسب و کار نیز نخواهد بود.

الگوی طراحی FBBM

این چارچوب مخفف Free band Business Blueprint Method بوده و توسط هاکر، بومن و دی واس ارائه شده است. این چارچوب با تمرکز بر روی نوع کار گروهی، حوزه های خدماتی، محتوا و مسائل مربوط به آن، اقدام به طراحی مدل های کسب و کار می نماید. این الگو روشی علمی و جامع برای طراحی مدل های کسب و کار شبکه های ارزش پیچیده ای است که خدمات ارائه می دهند.

طبق نظر صاحب نظران این الگو، دنیای امروز به جای آن که زنجیره های ارزش سنتی خطی و استاتیک را مد نظر قرار دهد، باید شبکه های ارزش انعطاف پذیر را باید مد نظر قرار دهد. در این شبکه ها، هر یک از دست اندرکاران قابلیت ها و منابع ویژه ای دارند که می توانند با استفاده از آنها شبکه را به موفقیت برسانند.

درک ارزش همکاری توسط این افراد کار ساده ای نخواهد بود. دلیل آن هم این است که هر یک از این عوامل شبکه ارزش در زمینه های مختلفی فعالیت می کنند و در نتیجه هر یک مدل های کسب و کار متفاوتی را نیز دنبال می کنند. در صورت مشارکت این افراد در شبکه ارزش، آنها باید مدل های کسب و کار خود را با دیگر مدل های شبکه ارزش هماهنگ کنند.

به طور کلی با استفاده از این الگو می توان رابطه حوزه هایی که در آن خدمات و مدل کسب و کار ارائه می گردد، محتوا، نوع کار گروهی و مسائل مرتبط با فرایند و میزان خلاقیت شرکای گروه و کشف مدل های کسب و کار را مشخص کرد.

الگوی طراحی VISOR

این الگو توسط امرال ساوی ارائه شده و از 5 عنصر برخوردار بوده و بر اصل مشتری مداری مبتنی است. باید این الگو را یکی از ارزشمندترین الگوها در طراحی مدل های کسب و کار در نظر بگیریم، که سعی در یکپارچه سازی رویکردهای مختلف بسته به مواردی همچون فاکتورهای اینترفیس و تجارب کاربر دارد.

عناصر این الگو شامل اینترفیس، مدل درآمد، زنجیره ارزش، پلتفرم خدمات و مدل سازماندهی هستند. طبق این الگو روش پاسخگویی شرکت به نیازهای آشکار و پنهان مشتریان، بسته به ارائه ارزش بالاتر به مشتری با سود دهی بیشتر و مستر که اقدام به بهینه نمودن ارزش نماید، تعیین می شود.

طبق الگوی VISOR، موفق ترین مدل کسب و کار آن مدلی است که بیشترین عناصر را برای برآورده نمودن نیازها و آرزوهای کاربران تا بالاترین سطح ممکن، با یکدیگر هماهنگ کند. از سوی دیگر قادر باشد هزینه های واقعی محسوس و نامحسوس را برای ارائه این خدمات به میزان قابل توجهی کاهش دهد. البته این کاهش هزینه تنها از طریق ترکیب پلتفرم خدمات، تجربه اینترفیس مدل سازماندهی امکان پذیر خواهد بود.

الگوی طراحی پویا

این الگو شباهت های کمی با الگوی فابر دارد. طبق این الگو طراحی مدل ها بسته به عوامل پویای محیط و در فاز های مختلف انجام خواهد شد. این مرحله شامل طراحی سازمانی، طراحی خدمات و طراحی فناوری است.

چگونه با نوآوری در برنامه ریزی کسب و کار از بحران COVID _ 19 خارج شویم؟

طراحی سازمانی: این طراحی به تشریح شبکه ارزش پرداخته و برای از قوه به فعل درآمدن ارزش بسیار لازم و ضروری است. شبکه ارزش شامل منابع و قابلیت های ویژه و دست اندرکارانی است که با یکدیگر برای انجام فعالیت های ارزشی تعامل برقرار می کنند. آنها این فعالیت ها را برای ایجاد ارزش برای مشتریان انجام می دهند تا بتوانند اهداف و استراتژی های خود را از قوه به فعل درآورند.

عاملان این شبکه با توجه به منابع و قابلیت های ممکن، قادر هستند در شبکه ارزش قدرت کمتر یا بیشتری ایجاد کنند. طبق نظر کینز، شرکای هر شبکه ارزش، از سه گروه شرکت ساختاری که دارایی های محسوس و غیرمحسوس دارند، تشکیل می شوند. این شرکا برای برآوردن نیازهای خاص به تهیه کالا و خدمات پرداخته و شرکای حمایتی نیز کالاها و خدمات عمومی را فراهم می نمایند. شرکای ساختاری نسبت به شرکای حمایتی، جایگاه بهتری را در اعمال کنترل بر روی شبکه ارزش دارند.

طراحی خدمات: مهمترین مسئله در طراحی خدمات، ارزش است. ارزش از نظر دریافت کننده ها و ارائه دهنده ها، به 4 گروه تقسیم می شود. این 4 مورد را باید در طراحی خدمات مورد توجه قرار داد. اولین ارزش، ارزشی است که ارائه کننده خدمات تمایل دارد در بالاترین میزان به کاربران نهایی و مشتریان ارائه کند.

این هدف نقطه شروع نوآوری است و به ارائه ارزش منتهی می شود. ارزشی که ارائه کننده به مشتریان ارائه می دهد، ارزش ارائه شده است. ارزش مورد انتظار، ارزش دیگری است که مشتریان انتظار دارند از خدماتی که در اختیار آنها قرار می گیرد، دریافت کنند. این نوع ارزش تحت تاثیر خدمات مشابه و تجارب قبلی مشتری است.

ارزش گرفته شده نیز ارزشی است که مشتری یا همان کاربر نهایی، در زمان استفاده از خدمات ارائه شده، دریافت می نماید. این ارزش، ارزش پایانی بوده و مشتری بعد از آن می تواند به ارزیابی نوآوری بپردازد.

طراحی فناوری: از بعد طراحی فناوری، برخی از مهمترین متغیرهای طراحی فناوری مورد بررسی قرار می گیرند. این متغیرها عبارتند از:  معماری فنی (متمرکز در مقابل توزیع شده، باز در مقابل بسته)، شبکه های دسترسی (پهنای باند بالا در مقابل پهنای باند پایین، ثابت در برابر بی سیم، قابل قیاس در برابر غیر قابل قیاس)،  زیرساختار (پهنای باند بالا در برابر پهنای باند پایین) پلتفرم های خدمات متمرکز در برابر توزیع شده، شخصی در برابر غیر شخصی، قدیمی در برابر جدید، مطمئن در برابر غیر مطمئن، وسایل دسترسی به خدمات توسط کاربر نهایی (تسهیل در ذخیره سازی در برابر عدم ذخیره سازی، تک منظوره در برابر چند منظوره، گنجاندن نرم افزار در برابر ترمینال باز)، داده (حجم کم در برابر حجم زیاد) برنامه های کاربردی (شخصی در برابر غیر شخصی، همیشگی در برابر حساس به زمان، مطمئن در برابر غیر مطمئن) و کارکرد فناوری (شخصی در برابر غیر شخصی، همیشگی در برابر حساس به زمان، مطمئن در برابر غیر مطمئن).

الگوی طراحی پویا

عناصر اصلی مدل های کسب و کار کدامند؟

از نظر صاحب نظران، مدل های کسب و کار مختلفی وجود دارد که هر یک از آنها از عناصر اصلی خاصی برخوردار هستند. در ادامه به برخی از این عناصرها از نظر صاحب نظران خواهیم پرداخت.

عناصر مدل کسب و کار از نظر استروالدر

از نظر استروالدر، عناصر این مدل شامل چهار بخش مدیریت زیرساختار، محصول، منابع مالی و اینترفیس مشتری است. همچنین او  برای هر یک از این عناصر اجزای مشخصی برشمرده است. عنصر محصول شامل ارزش ارائه شده، عنصر مدیریت زیر ساختار شامل پیکربندی ارزش، عنصر مشتری شامل مشتری هدف، عنصر کانال توزیع و روابط، توانایی، قابلیت و همکاری و منابع مالی نیز شامل هزینه و مدل درآمد است.

عناصر مدل کسب و کار از دیدگاه توکی و آفوا

از نظر توکی و آفوا، مدل های کسب و کار شامل منبع درآمد، ارزش مشتری، فعالیت های مرتبط، محدوده قیمت گذاری، قابلیت ها و پیاده سازی است. آنها بر این عقیده هستند که مدل های کسب و کار باید توانند سوالات مختلفی را پاسخ دهید.

سوالاتی همچون: چه نوع ارزشی باید به مشتریان ارائه شود؟ این ارزش باید به چه مشتریانی ارائه گردد؟ قیمت ارزش ارائه شده به مشتریان چقدر است؟ دست اندرکاران ارائه دهنده ارزش به مشتریان چه کسانی هستند؟ چگونه این ارزش باید تهیه گردد؟ چه استراتژی هایی برای ارائه این ارزش در نظر گرفته شده است؟ این ارزش چگونه می تواند قابلیت های مختلف را ارائه کند؟ چگونه مزیت این ارزش باید حفظ گردد؟

بوم مدل کسب و کار چیست؟

بوم مدل های کسب و کار که به اختصار BMC مخفف (Business Model Canvas) نامیده می شود، برای اولین بار توسط ” الکساندر اوستروالدر” مطرح گردید. الکساندر ابتدا از بوم کسب و کار با نام هستی شناسی کسب و کار یاد نمود. اما بعدها به لطف دوستان، نام دیگری به او پیشنهاد شد. بوم مدل های کسب و کار ابزاری است که ایده های جدید را خلق کرده و به بررسی مداوم آنها یاری می رساند.

با بوم مدل کسب و کار، شما تصویری از فعالیت ها و ایده هایی که لازم است انجام دهید خواهید داشت. این تصویر توصیفی، در برابر چشمان سرمایه گذاران و تیم ها، همه چیز را به صورت روشن و واضح نشان می دهد. هر بوم دارای 9 جزء است که همنشینی آنها در نهایت به تصویر بزرگی منتهی می گردد.

در کتاب “خلق مدل کسب و کار” که توسط ایو پیگنیور نوشته شده است، این 9 جزء چنین معرفی شده اند:

  • ارزش های پیشنهادی
  • کانال ها
  • مشارکت های کلیدی
  • منابع کلیدی
  • فعالیت های کلیدی
  • ساختار هزینه
  • جریان های درآمدی
  • ارتباط با مشتری
  • بخش های مشتری

نتیجه گیری مقاله مدل کسب و کار

در جهان امروز که رقابت بسیاری وجود دارد، بنگاه های اقتصادی قادر نیستند بدون تطبیق شرایط و داشتن استراتژی، مدل و طرح کسب و کار به رقابت بپردازند و حیات داشته باشند. با توجه به این مسئله، ما در این مقاله نظر برخی از صاحب نظران کسب و کارهای مختلف را در خصوص کسب و کار و مدل های آن بررسی کردیم.

همچنین در این مقاله به ارتباط نظر این صاحب نظران با استراتژی ها و طرح های کسب  کار پرداختیم. در انتها نیز دلایلی را مبنی بر اهمیت مدل کسب و کار و نقشی که آن بر اداره بهتر کسب و کار دارد، پرداخته و آن را مورد تحلیل و تجزیه استراتژیک قرار دادیم. به طور کلی مدل های کسب و کار چشم انداز روشنی را برای بنگاه های اقتصادی ارائه می کنند.

همچنین این مدل ها، درکی مشترک از نوع کسب و کار را برای تمامی ذینفعان و افرادی که در موفقیت کسب و کار نقش حیاتی ایفا می کنند، ارائه می کند. مدل های کسب و کار با ایجاد درک مشترک از منطق کسب و کار، امکان بهبود مدیریت، تجزیه و تحلیل منطق کسب و کار، ایجاد حق امتیاز انحصاری و ایجاد چشم انداز روشن را میسر می سازند.

در اصل اهمیت مدل کسب و کار منجر می شود تا شرکت ها بتوانند ایده ها و طرح های جدید خود را در زمینه ورود به بازار رقابت و کسب و کار جدید، بسته به شرایط ارتقاء موقعیت شرکت در بازارهای جهانی و داخلی، انتخاب کنند. به همین دلیل ما در این مقاله به بررسی و مطالعه روش های مختلف طراحی مدل های کسب و کار پرداختیم.

این تحقیق بسته به موضوع، یک تحقیق جدید به شمار می رود، که می تواند مسیر جدیدی را در تحقیقات مدل های کسب و کار پیش ببرد. در انتها پیشنهاد می شود که شرکت های فناوری، الگوها را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند و بسته به توانمندی ها و شرایط بومی، اقدام به انتخاب یکی از این الگوها نمایند.

منابع:

hbrbplanswhataventurestrategyzerfourweekmbafeedoughentrepreneur

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها

تازه ها

YektanetPublisher

آنچه مدیر منابع انسانی بهتر است بداند

آنچه مدیر مالی و بهای تمام شده بهتر است بداند

آنچه مدیر بازاریابی بهتر است بداند

آنچه مدیر تولید بهتر است بداند

آنچه مدیر توزیع و فروش بهتر است بداند

آنچه مدیر زنجیره تامین بهتر است بداند

آنچه مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بهتر است بداند

آنچه مدیر ارتباط با مشتری بهتر است بداند

انتشار در شبکه‌های اجتماعی!

دیدگاه خود را بنویسید

رفتن به بالا