برنامه‌ی استراتژیک سندی است که جهت‌گیری و اهداف یک سازمان را تعیین می‌کند

برنامه‌ی استراتژیک سندی است که جهت‌گیری و اهداف یک سازمان را تعیین می‌کند و فعالیت‌های مورد نیاز جهت رسیدن به اهداف و همچنین تمامی عناصر حیاتی مشخص شده در طول برنامه‌ریزی را در بر می‌گیرد. این سند ممکن است یک برگه یا یک فایل باشد؛ بستگی به میزان کسب‌وکار و پیچیدگی آن دارد. بیشتر مدیران می‌توانند از داشتن برنامه‌ی استراتژیک بهره‌مند شوند. فرآیند پیشروی برنامه به مدیران و تیم کمک می‌کند تا بدانند درحال حاضر کجا هستند و قرار است در آینده به کجا برسند و چگونه. بدون برنامه هم می‌توان هر روز کار کرد، اما معمولاً هدف و اولویتی وجود ندارد.

در این بخش به صورت خلاصه هفت بخش اصلی یک برنامه استراتژیک را شرح می‌دهیم. هرچند می‌توان موارد بیشتری را در این برنامه درنظرگرفت، اما این هفت عنصر برای شروع بسیار به شما کمک خواهد کرد:

۷ عنصر برنامه‌ریزی استراتژیک

بیانیه‌ی چشم‌انداز

بیانیه‌ی چشم‌انداز روشی را که شما در رویاهای خود برای کسب‌وکارتان درنظر گرفته‌اید توصیف می‌کند. به عبارت دیگر، با پیش‌بینی بازار آینده بین آن رویا و کارمندان و مشتریان به روشی الهام‌بخش ارتباط برقرار می‌کند. بیانیه‌ی چشم‌اندرا باید به‌طور مداوم بررسی شود که آیا با روش کار شرکت شما مطابقت دارد یا نه. برای مثال، نیکوکاری که به فقیری کمک می‌کند ممکن است بیانیه چشم‌اندازی داشته باشد که می‌گوید: «یک جهان بدون فقر». یک بیانیه چشم‌انداز در واقع آینده‌ی سازمان را به صورت خلاصه بیان می‌کند. مثال‌هایی از چشم‌انداز چند شرکت بزرگ را مرور می‌کنیم:

  • آمازون: تبدیل شدن به مشتری‌مدارترین شرکت روی زمین، شرکتی که هر آنچه مشتری دلش می‌خواهد، آنلاین پیدا کند و سفارش دهد.

  • تد (TED): تغییر در نگرش و شیوه زندگی انسان‌ها با ایده‌های جدید

  • گوگل: دسترسی به اطلاعات جهان با یک کلیک

بیانیه‌ی ماموریت

درحالی‌که چشم‌انداز توضیح و تصویری از آینده سازمان است و جایگاه آتی سازمان در سال‌های پیش رو را بررسی می‌کند، بیانیه‌ی ماموریت در مورد آنچه درحال حاضر انجام می‌دهید توضیح می‌دهد و نقش سازمان را در چگونگی خدمت به ذی‌نفعان مشخص می‌کند. این بیانیه توصیف می‌کند که چرا سازمان کار می‌کند، به چه کسانی خدمت می‌کند و اهداف باثبات و منحصربه‌فرد آن چیست. بیانیه‌ی مأموریت در برگیرنده‌ی اهداف، ارزش‌ها، عقاید، و مزیت رقابتی سازمان است. در واقع بیانیه‌ی مأموریت ابزار اولیه‌ی مورد نیاز مدیران است. به عنوان مثال ماموریت چند شرکت مطرح دنیا عبارت است از:

  • آمازون: تلاش برای ارائه‌ی ارزان‌ترین قیمت و بهترین انتخاب به ساده‌ترین روش ممکن

  • تد (TED): انتشار ایده‌ها

  • گوگل: سازماندهی اطلاعات و ارائه‌ی دسترسی به کاربران در سراسر جهان

  • علی‌بابا: فراهم کردن تجربه‌ای شایسته از سفری آسان، مطمئن و به‌صرفه

  • اسنپ: ارائه‌ی راه ساده و سریع برای درخواست خودرو

گاهی ممکن است این دو بیانیه باهم ترکیب شوند مانند شرکت والت‌دیزنی که با داستان‌های بی‌نظیر خود مردم دنیا را سرگرم می‌کند، به آن‌ها الهام می‌بخشد و آگاهشان می‌کند و با منعکس کردن ذهن‌های خلاق و تکنولوژی‌های نوآورانه ما را به شرکت برتر سرگرمی تبدیل می‌کند.

ارزش‌های اصلی (هسته‌ای)

این ارزش‌ها در واقع باورها و رفتارهای شما را توصیف می‌کند. اعتقاداتی که باعث می‌شود شما بتوانید به چشم‌انداز و ماموریت دست یابید. مثلاً شرکت کوکاکولا ارزش‌های اصلی خود را این‌گونه بیان می‌کند:

  • رهبری: شجاعت برای شکل دادن آینده‌ای بهتر

  • همکاری: نبوغ جمعی

  • صداقت و درستی: خود واقعی بودن

  • مسؤلیت‌پذیری: اگر چیزی باشد، برعهده‌ی من است.

  • شور و اشتیاق: داشتن تعهد قلبی و ذهنی

  • کیفیت: کارهایی که انجام می‌دهیم به بهترین شکل است.

تحلیل سوات (SWOT)

روشی تحلیلی برای دسته‌بندی عوامل مهم درونی و بیرونی اثرگذار بر سازمان و راهبردها و آینده‌های ممکن و شناسایی توانایی‌ها، کاستی‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها است. کلمه‌ی SWOT در انگلیسی حروف اول کلمات قوت (Strength)، ضعف (Weakness)، فرصت (Opportunity) و تهدید (Threat) است. تحلیل سوات در مورد وضعیتی که کسب‌وکارها در بازار دارند تحقیق می‌کند و به شما امکان می‌‌دهد تا جنبه‌های مهم، رویدادها و رقیبان تجارت خود را مشخص کنید. منظور از قوت تجارت می‌تواند توانایی آن در جذب مشتریان بومی باشد، درحالی‌که ضعف به عدم‌توانایی در ورود به پایگاه مشتریان غیربومی اشاره دارد. یک رقیب بومی که با مشتریان غیربومی در ارتباط است می‌تواند با موقعیت‌های مالی مواجه شود و به کسب‌وکار خود فرصت بدهد. در صورت خارج شدن از بحران، مشاغل دیگر و رقبایی که در حال توسعه‌ی پایگاه مشتریان خود هستند همچنان یک تهدید محسوب می‌شوند.

اهداف بلندمدت

اهداف بلندمدت متشکل از سه تا پنج جمله یا ردیف است که یک سطح پایین‌تر از چشم انداز را بیان می‌کند. این مجموعه اهداف معمولا از سه سال گذشته شروع می‌شود و تا حدود پنج سال آینده گسترش می‌یابد که  با بیانیه‌های ماموریت و چشم‌انداز به‌طورمستقیم مطابقت دارد. اهداف بلندمدت نقاط عطفی هستند که یک شرکت برای هدایت عملیات‌ها‌ به سمت اهداف دوردست خود تعیین می‌کند. برخی از نمونه‌های اهداف بلندمدت می‌تواند تقویت یک تجارت در بازار محلی، افزایش سود یا گسترش فعالیت و فروش خود باشد.

اهداف سالیانه

هر هدف بلندمدت باید چند هدف یک ساله داشته باشد که اهداف شما را پیش ببرد. که تحقق این مجموعه، سبب تحقق یافتن اهداف بلندمدت خواهد شد. اهداف سالیانه باید تا حد امکان اسمارت (SMART) باشند، به عبارتی: مشخص (Specific)، قابل‌اندازه‌گیری (Measurable)، دست‌یافتنی (Achievable)، واقعی (Realistic) و مبتنی بر زمان (Time-Based).

بعد از این‌که اهداف سالانه خود را تعیین می‌کنید، ممکن است هرکدام را به اهداف کوتاه‌مدت تقسیم کنید، که اقدامات و اهداف مربوط به سه ماه آینده را تعریف می‌کند تا شما را به اهداف سالانه‌ی خود برساند. درواقع، برنامه‌های دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت شما همان برنامه‌های عملی شماست.

برنامه‌های عملی

هر هدف باید برنامه‌ای داشته باشد که دقیقا توضیح دهد این اهداف چگونه به دست خواهند آمد. میزان جزئیات بستگی به مقدار انعطاف‌پذیری مدیران و تیم کاری ایده‌آل و دلخواه شما دارد. هر چه جزئیات بیشتری وجود داشته باشد انعطاف‌پذیری کم‌تری دارد.

مثلا برخی معتقدند که «چشم‌انداز بدون برنامه فقط یک رویاست. برنامه‌ی بدون چشم‌انداز فقط کاری پرزحمت است. اما چشم‌انداز همراه با برنامه می‌تواند دنیا را تغییر دهد». ایجاد یک برنامه برای دستیابی به اهداف کسب‌وکار شاید دنیا را تغییر ندهد اما آن را ممکن می‌سازد. برخی از مؤسسات موفق در گاراژها شروع به کار کردند و از طریق برنامه‌ریزی به غول‌های صنعت تبدیل شدند.

منبع: thebalancecareers

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها

بیشتر بخوانید  اصول نظارت، ارزیابی و انحراف از برنامه استراتژیک