اگر به نظریههای اندیشمندان توجه داشته باشید، متوجه خواهید شد که مدیریت استراتژیک تشکیلشده از سه جزء تدوین، اجرا و در نهایت کنترل و ارزیابی انواع استراتژیها است. میان ارزیابی و تدوین تمایز وجود دارد که باید آن را شناسایی کنید. این وجه تمایز تاکیدی است که بر روی نتایج پیامدها در مقابل علتها به چشم میخورد. برای اینکه بتوان یک ارزیابی منصفانه و منطقی را رقم زد، باید مجریان دارای دیدگاه روشنی در رابطه با اهداف استراتژیها، شیوه اجرای هر یک از آنها و در نهایت نتایج پیش رو باشند. همچنین مجریان باید از این قابلیت برخوردار باشند تا اهداف موجود را به خوبی انجام داده و از پس وظایف محولشده بر بیایند. در واقع زمانی میتوانیم مجریان را توانمند بدانیم که از شرطهای مختلفی برخوردار باشند. از جمله اجرای شیوههای مختلف تدوین! برنامهریزی استراتژیک دارای دو مدل خصوصی و دولتی است. در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
مدلهای جامع تاکتیک و تکنیک و استراتژیها در آن
فهرست مطالب
- 1 مدلهای جامع تاکتیک و تکنیک و استراتژیها در آن
- 2 آیا تعریف دقیق کنترل را میدانید؟
- 3 بررسی انواع سیستم کنترل در ارزیابی تاکتیک و تکنیک و استراتژیها
- 4 آیا تکیه استراتژیهای سازمان بر روی مزیتها درست بوده است؟
- 5 تعریف مزیت موقعیتی سازمان
- 6 اثرگذاری قابلیتهای ویژه و تاکتیک و تکنیک در سازمان
- 7 سیستم ارزیابی کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک و استراتژیها و محاسبه عملکرد سازمان
- 8 شاخصهای کیفی و کمی در تاکتیک و تکنیک
- 9 تعریف اقدامات اصلاحی
- 9.1 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 9.2 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 9.3 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 9.4 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 9.5 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 9.6 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 9.7 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 9.8 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
- 9.9 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
- 9.10 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 9.11 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
- 9.12 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 9.13 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
مدلهای جامع در تاکتیک و تکنیک شامل دو گزینه مختلف میشوند:
- مدلهای دیوید: مدلهای دیوید شامل نمونههایی میشوند که در سازمانهای انتفاعی به چشم میخورند.
- مدلهای برایسون: مدلهای برایسون شامل نمونههایی میشوند که در سازمانهای غیرانتفاعی به چشم میخورند.
در ادامه به بررسی هر کدام از این مدلهای جامع در تاکتیک و تکنیک خواهیم پرداخت.
مدل دیوید
این مدل در سال 1379 ارائه شده است. این مدل بیان میکند که مدیریت استراتژیک دارای سه بخش گوناگون است. این سه بخش شامل تدوین، اجرا و کنترل استراتژیک میشوند. هر کدام از این بخشها با یکدیگر پیوستگی ویژهای دارند. مراحلی در این مدل وجود دارند که نتایج آنها کاملا وابسته به مرحله قبلی است. از این مراحل میتوانیم دو گزینه زیر را نام ببریم:
- محاسبه و ارزیابی عملکرد
- کنترل و ارزیابی استراتژیها
مدل برایسون
در مقاله انواع تاکتیک و تکنیک به مدل برایسون میرسیم که طراحی آن برای سازمانهای غیرانتفاعی انجام شده است. این مدل 8 مرحله مختلف را به خود اختصاص داده است. در مرحله اول نیاز است تا توافقاتی بین تصمیمگیرندگان مهم و کلیدی سازمان صورت گیرند. این توافقات در ارتباط با مراحل آتی برنامهریزی هستند. در مرحله بعدی نیاز است تا دست به مشخص کردن دستورهای رسمی و غیررسمی و همچنین بایدها و نبایدهای موجود بزنید. البته مشخص کردن وظایف نیز اهمیت بالایی دارد. در مرحله بعدی مواردی همچون ارزشها، فلسفه وجودی و ماموریتها مشخص خواهند شد. مرحله چهارم بررسیهای لازم را درباره فشارهای وارد شده بر روی سازمان انجام میدهد. این فشارها میتوانند در قالب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باشند. رقبا و ارباب رجوع نیز در همین مرحله بررسی میشوند.
مرحله پنجم تا هشتم
در مرحله پنجم از تاکتیک و تکنیک مدل برایسون نیاز است تا بررسیهای لازم درباره منابع و استراتژیهای کنونی صورت بگیرند. در واقع میتوانیم اینطور بیان کنیم کنترل و ارزیابی استراتژیها در مرحله پنجم به انجام میرسند. این مرحله از آن جهت انجام میشود تا با کمک شاخص ارزیابی عملکرد بتوان نقاط قوت و ضعف را تشخیص داد. مرحله ششم، مرحلهای است که در آن میتوانید شاهد شناسایی سیاستهای بنیادین باشید. این سیاستها میتوانند تاثیرگذاری خود را بر روی موارد مختلفی اعمال کنند. از جمله:
- دستورها
- رسالتها و ارزشها
- سطوح تولید یا خدمت
- مراجعان
- مصرفکنندگان
- کالاها
- مالیاتدهندگان
- هزینههای امور مالی
در مرحله بعدی از تاکتیک و تکنیک مدل برایسون باید گزینههای عملی را بررسی کرده و موانع اجرای هر کدام از آنها را شناسایی کنید. در این مرحله مواردی همچون پیشنهادات اصلی، اقدامات لازم و در نهایت برنامههای کاری تهیه میشوند. نوبت به آخرین مرحله میرسد. اگر استراتژیها به اجرا برسند، در آن صورت جایگاه نهایی سازمان نیز تدوین خواهد شد. هشت مرحلهای که برای شما ذکر کردیم باید دارای سه جز اجرا، نتیجهگیری و ارزیابی باشند. بر طبق نظریهای که در برایسون مشاهده میکنید، هر مرحله مستلزم صورت گرفتن کنترل و ارزیابی استراتژیها است. اگر بخواهیم به صورت دیگر بیان کنیم باید اینطور بگوییم که برای ارزیابی و کنترل استراتژیها نباید منتظر فرا رسیدن مرحله نهایی باشید.
آیا تعریف دقیق کنترل را میدانید؟
برای اینکه بتوانید موضوع مقاله، یعنی تاکتیک و تکنیک، را بهتر متوجه شوید باید با تعریف دقیق کنترل آشنایی پیدا کنید. در نگاهی دیگر قصد داریم بیان کنیم کنترل و ارزیابی استراتژی دقیقا به چه معنا است و از کدام سیستم کنترلی باید استفاده کنیم؟ کنترل به این معناست بین هر چیزی که وجود دارد باید مقایسه صورت گرفته و تطبیق نیز پشت سر گذاشته شود. کنترل میتواند باعث مقایسه بین عملیاتهای پیشبینیشده با عملیاتهای انجامشده شود. اگر اختلاف یا انحرافی بین این عملیاتها مشاهده شد، نیاز است تا تمامی آنها اصلاح و برطرف شوند.
تعریف دیگری که میتوانیم ارائه دهیم، بر اساس تمرکز دقیقی بوده که بر روی فرایند کنترل انجام شده است. پس باید اینطور بیان کنیم کنترل یک فعالیت منظم است. نتایج مورد انتظار در قالب استاندارد به دست میآیند. همچنین سیستمی برای دریافت اطلاعات طراحی میشود. در فرایند کنترل، عملیاتهای پیشبینیشده و عملیاتهای انجامشده با یکدیگر مقایسه شده و سپس ارزیابی اختلافات و انحرافات مشاهدهشده انجام میشود. هر یک از این اختلافات دارای درجه خاصی از اهمیت هستند که باید میزان دقیق آنها مشخص شود. در نهایت اصلاحات لازم صورت گرفته تا اهداف به تحقق بپیوندند.
بررسی انواع سیستمهای کنترل در تاکتیک و تکنیک
در تاکتیک و تکنیک سیستمهای کنترل متنوعی وجود دارند. این سیستمها بر اساس زمان و ورودیها تقسیمبندی شده و سه گزینه زیر به دست میآیند:
- گذشتهنگر
- آیندهنگر
- زمان وقوع
در ادامه هر یک از موارد فوق را توضیح خواهیم داد؛ پس ما را همراهی کنید.
کنترل گذشتهنگر
این نتیجهگیری را میتوانیم از تعریف کنترل به دست بیاوریم که تمرکز آن صرفا بر روی فعالیتهایی است که در گذشته انجام شدهاند. کنترل عملی نیز زمانی به وقوع میپیوندد که اطلاعاتی حاصل شوند. در واقع برای پیدا کردن اشتباهات و نواقص باید به گذشته فلش بک زد و از اطلاعاتی که در گذشته وجود دارند، بهره برد. این روش دارای کاربردهای بیشماری است. استفاده از نتایج گذشته میتواند باعث کنترل عملی شود. از جمله کاربردهای موجود میتوانیم به دو گزینه زیر اشاره داشته باشیم:
- کنترل نتیجههای مربوط به پروژه در هنگام پایان آن
- کنترل کیفیت انواع محصول قبل از انجام بستهبندی
کنترل زمان وقوع
در مقاله تاکتیک و تکنیک، به دومین نوع از کنترل میرسیم که تحت عنوان کنترل زمان وقوع شناخته میشود. ملاک این نوع کنترل، اطلاعاتی هستند که در زمان حال به چشم میخورند. در عصر جدید موارد مختلفی وجود دارند که با کمک آنها میتوان به اطلاعات در کمترین زمان ممکن دسترسی پیدا کرد. ماشینهای الکتریکی و کامپیوترها نمونهای از این روشها هستند. این ماشینها میتوانند در همان زمانی که پروژه مربوطه در حال انجام است، اطلاعات را تحویل دهند. این اطلاعات با نامهای ” اطلاعات زمان واقعی” یا ” اطلاعات زمان وقوع” خوانده میشوند. همچنین کنترلی که با کمک این اطلاعات انجام میشود نیز “کنترل زمان وقوع” خوانده میشود. ذخیره بلیط هواپیما را به ذهن خود بیاورید. زمانی که اطلاعات به ثبت میرسند، مشخصکننده زمان وقوع است. همچنین گزارش ذخیره نیز به شما کنترل زمان وقوع را نشان میدهد.
کنترل آیندهنگر
به گزینه بعدی یعنی کنترل آیندهنگر میرسیم. این کنترل تحت عناوین پیش نگر یا هدایتکننده نیز خوانده میشود. تحقق بخشی کنترل با کمک دادهها انجام میشود. همچنین قبل از اینکه عملی به وقوع بپیوندد یا نتیجهای حاصل شود، ارائه اصلاحات صورت میپذیرد. به عبارت دیگر میتوانیم اینطور بیان کنیم این نوع از کنترل، قبل از اینکه چیزی به وقوع بپیوندد، پیشبینیهای لازم را انجام میدهد و کاری میکند تا انجام اصلاحات امکانپذیر باشد. طراحی سیستمهای کنترل باید بر اساس واقعیتهای مختلف اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و یا فناوری انجام شود. این سیستمها باعث خواهند شد تا سازمانها به موقع بتوانند مشکلات را شناسایی کنند و یک واکنش سریع را به منظور رفع آنها ارائه دهند. انواع کنترلهای سازمان خود به چند دسته مختلف تقسیم میشوند که چند مورد از آنها را به شما معرفی خواهیم کرد؛ پس همراه ما باشید.
سیستمهای کنترل تشخیصی
عملکرد این سیستمها را در تاکتیک و تکنیک میتوانیم به صفحه کنترل هواپیما تشبیه کنیم. خلبان با کمک این صفحه کنترل میتواند علائم غیرعادی را شناسایی کند. سیستمهای کنترل تشخیصی نیز مدیر را قادر میسازند تا دست به کنترل وضعیت بخشهای مختلف بزند. برای این کار در ابتدا نیاز است تا شاخصهای عملکردی به خوبی تعریف شده و سپس مقدار مطلوب و استاندارد را برای هر یک از آنها تعیین کرد. این معیارها آنطور که باید کیفیت لازم را برای سنجیدن اثربخشی ندارند.
سیستمهای کنترل ارزشی
یکی دیگر از سیستمهای کنترل سازمان، نوع ارزشی است. زمینههای پذیرش مشتاقانه انواع کارکنان با کمک این سیستم انجام میشوند. در واقع برای این امر نیاز است تا ارزشها و رهنمودهای مدیران به صورت کامل و دقیق تبیین شوند. این سیستمها در بیشتر مواقع به صورت مختصر اولویتبندی میشوند که بسیار نیز الهامبخش هستند. این سیستمها قادر هستند تا توجه مجریان را به سمت اصول مختلف سازمان جلب کنند. این سیستم معمولا منعکسکننده اهمیت ارزش از منظر مدیران است.
سیستمهای کنترل تعاملی
برای اینکه بتوان یک سیستم کنترل خوب را با کمک تاکتیک و تکنیک ساخت، باید تمامی اعضای سازمان توجه خود را به این موضوع دهند و همکاریهای لازم را داشته باشند. در برخی از سازمانهای بزرگ مشاهده شده است در ابتدا اطلاعات به صورت هفتگی جمعآوری میشوند و سپس به صورت کاملا ناگهانی تعدادی از مجریان و کارکنان فرا خوانده میشوند تا اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنند.
سیستمهای کنترل تحدیدی
به نوع دیگری از سیستم، تحت عنوان سیستمهای کنترل تحدیدی میرسیم. این سیستم به بررسی کارهایی میپردازد که نباید انجام شوند. از این رو قابلیت تعیین قلمرو مجاز را خواهد داشت. سیستمهای کنترل تحدیدی به ارائه حداقل استانداردهایی میپردازند که قابلقبول هستند. سیستمهای کنترل تشخیص نیز به ارزیابی نتایج عملکرد میپردازند. لازم به ذکر است سیستمهای کنترل ارزشی همانطور که از نامشان پیدا است، ارزشهای اساسی که در داخل یک سازمان وجود دارند را به کارکنان بخش ارائه میدهند.
بررسی انواع سیستم کنترل در ارزیابی تاکتیک و تکنیک و استراتژیها
ویژگیهای مختلفی وجود دارند که باعث مناسب بودن انواع سیستم کنترل میشوند. از جمله این ویژگیها میتوانیم موارد زیر را نام ببریم:
- تنظیم کنترلها باید کاملا متناسب با برنامهها و فعالیتها باشد.
- انجام کنترلها باید در نقاط بسیار حساس و کلیدی صورت بگیرد.
- در هنگام اعمال کنترل، نباید هیچگونه افراط یا تفریطی به چشم بخورد.
- اطلاعاتی که در کنترل مورد استفاده قرار میگیرند باید دقیق، صحیح و همچنین به روز باشند.
- طراحی سیستمهای کنترل باید به گونهای انجام شوند که اطلاعات و نتایج به دست آمده از کنترل در اسرع وقت به مسئولان تحویل داده شوند.
- کنترلها باید از ویژگی جامعیت برخوردار باشند.
- کنترل باید دارای عینیت باشد.
- همچنین ویژگیهای واقعبینی و اقتصادی باید در کنترل به چشم بخورند.
- کنترل باید وسیلهای برای انجام اصلاحات باشد و نباید از آن برای تنبیه یا مجازات سود برده شود.
- سیستم کنترل انتخابشده باید هماهنگی لازم را با روحیه کارکنان و همچنین سازمان داشته باشد.
- تاکید سیستم کنترل همواره باید بر روی کمیتها و کیفیتها باشد.
- تاکید کنترل نباید تنها بر روی نقاط عطف باشد.
- سیستم کنترل باید دقیقا این موضوع را مشخص و روشن سازد که چه کسانی نتایج را در اختیار خواهند گرفت؟
- کسانی که در سمت کنترل مشغول به فعالیت میشوند، باید از صلاحیت اخلاقی و تخصصی برخوردار باشند. همچنین این افراد باید توسط کارکنان نیز مورد تایید قرار بگیرند.
فرایند کنترل و ارزیابی استراتژیها
حالا به یک بخش مهم تحت عنوان فرایند کنترل و ارزیابی استراتژیها، تاکتیک و تکنیک رسیدهایم. این فرایند از چهار مرحله که به یکدیگر کاملا پیوسته هستند، به وجود میآید. در مرحله اول نیاز است تا موارد مختلفی تعیین شوند که شامل گزینههای زیر هستند:
- کنترل و ارزیابی استراتژیهای مربوط به استانداردهای موفقیت
- کنترل و ارزیابی استراتژیهای مربوطه به مقیاسهای بهرهوری
- کنترل و ارزیابی استراتژیهای مربوط به سیاستهای وظیفهای
در مرحله دوم باید اطلاعات جمعآوری شوند که حاصل از نتیجه به دستآمده هستند. این اطلاعات در مرحله سوم به کار میآیند و باید با اهداف و استانداردهایی که در مرحله اول تدوین شدهاند، مورد مقایسه قرار بگیرند. با این کار میتوان فاصله استراتژی را مشخص کرد. اگر انتظارات و استانداردها مورد تحقق واقع نشدند، باید به مرحله چهارم پا بگذاریم. اتخاذ تدابیر اصلاحی در مرحله چهارم صورت میگیرد. از این رو میتوانیم اینطور بیان کنیم که پایان کار فرایند کنترل نیست. سیکل ذکر شده را باید دوباره انجام دهیم تا بتوانیم به نتایج دلخواه و مورد نظر خود دست پیدا کنیم.
کنترل و ارزیابی استراتژیها، تاکتیک و تکنیک دارای ابزارهای مختلفی هستند. به این ابزار و فنون نظریهپردازان مختلفی اشاره کردهاند. این افراد متذکر شدهاند که از ابزار و فنون باید در شرایط مناسب خود بهره برده شود. از جمله فنونی که برای کنترل و ارزیابی استراتژیها مورد استفاده قرار میگیرند، میتوانیم به مراکز مسئولیت و بودجهها اشاره داشته باشیم. مدیریت مالی، مدیریت تولید، مدیریت استراتژی و استفاده از مشاوره مدیریت در این امر ضرورت دارد. دیگر فنون استراتژیک که بسیار ضروری و حائز اهمیت هستند، گزینههای زیر را به خود اختصاص دادهاند:
- مدلهای شبیهسازی
- برنامهریزی خطی
- تجزیه و تحلیل همبستگی
- مدلهای ریاضی
- فنون تصمیمگیری آماری
- تجزیه و تحلیل بیز
- اصلاح نمایی
- فن دلفی
- روشهای اقتصاد سنجی
- پرت و مسیر بحرانی
- سناریوها
- برنامهریزی پویا
- درختهای تصمیمگیری
اگر دستورالعملهای ذکر شده را در کنترل تاکتیک و تکنیک به کار ببرید و هر یک را رعایت کنید، شاهد این موضوع خواهید بود که بر اعتبار نتایج شما افزوده خواهد شد و اثرات ناخواسته نیز به کمترین حد ممکن میرسند.
چگونگی کنترل و ارزیابی استراتژیها در عمل
به یک بخش بسیار مهم دیگر میرسیم. شاید این سوال برای شما مطرح شود که کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک و همچنین استراتژیها در عمل به چه شکل است؟ استراتژیها از آن جهت مورد انتخاب قرار میگیرند که بتوانند بر روی یک مسئله خاص تاثیرگذاری خود را اعمال کنند. زمانی که برای اجرا و تدوین استراتژی یک برنامه خاص در نظر گرفته شود، نوعی از بوروکراسی برای اداره مربوطه شکل خواهد گرفت. همچنین برای برنامهها نیز شاهد نوعی سرمایهگذاری خواهید بود و در نهایت مسئله مربوطه حل خواهد شد. متاسفانه باید بگوییم اغلب اوقات شاهد موارد ذکر شده نخواهیم بود؛ چرا که سازمانها کنجکاو هستند بدانند چه مقداری از سرمایه بر روی یک برنامه خرج شده است؟ تعداد افرادی که از خدمات ارائهشده بهره بردهاند، چقدر بوده است؟ همچنین میخواهند بدانند برنامه به چه میزان اثربخشی داشته است؟
اگر بخواهیم به سادهترین شکل ممکن به این مسئله نگاه کنیم، باید اینطور بگوییم که کنترل و ارزیابی استراتژیها، تاکتیک و تکنیک ارتباط تنگاتنگی با پیامدهای خود دارند. در حقیقت دو وظیفه در این فرایند وجود دارند که به اندازه کافی مشخص و واضح هستند. اولین وظیفه این بوده که چگونه میتوان پیامدهای یک استراتژی را تعیین و اثرات آن را نیز توصیف کرد؟ وظیفه بعدی که باید بگوییم در ارتباط با قضاوت درباره موفقیت یا شکست یک استراتژی است. در واقع کنترل و ارزیابی استراتژیها بیان میکنند که یک برنامه تا چه اندازه اثربخشی داشته است و چه مقدار از اهداف را پاسخ میگوید؟ در این ارزیابی از روشهای علمی بهره گرفته شده تا با کمک آنها بتوان اجرای موفقیتآمیز را برآورد کرد و همچنین پیامدهای حاصل از برنامهها را نیز به دست آورد. این برنامهها در ارتباط با اهداف تصمیمگیری هستند.
آیا تکیه استراتژیهای سازمان بر روی مزیتها درست بوده است؟
مزیتهای رقابتی در بین آن دسته از منابعی جای میگیرند که در صورت تکیه به آنها میتوانید پول در بیاورید و درآمد کسب کنید. این مزیتهای بر اساس دو پایه مختلف و کمیاب استوار شدهاند. این دو پایه با نامهای زیر خوانده میشوند:
- مزیتهای موقعیتی
- قابلیتهای رقابتی
این مزیتها ریشه گرفته از ساختار بازار هستند. این ساختار دست به جداسازی شرکتهایی میزند که فاقد این مزیت هستند. در برخی از بازارها شاهد یک مولفه تحت عنوان “صرفه به مقیاس” خواهید بود. این مولفه بسیار پراهمیت بوده و میتواند باعث کاهش قیمتها شود. پس اگر تولیدکنندگان از مزیتهای موقعیتی بهره ببرند، در آن صورت میتوانند به حفظ جایگاه خود در رابطه با سهم بازار بزنند. کسانی که واجد این مزیتها نیستند، آنطور که باید توان لازم را برای رقابت نخواهند داشت. برای اینکه سهم بالایی را در بازار حفظ کنید، نیاز است تا از این مزیت بهره ببرید.
در فرایند کنترل و ارزیابی استراتژیها، تاکتیک و تکنیک ساختار بازار با دگرگونیهایی همراه خواهد بود؛ به گونهای که اگر یک تکنولوژی یا قانونگذاری تغییری پیدا کند، شاهد تغییر در ساختار بازار نیز خواهید بود. پس بنگاه باید این قابلیت را داشته باشد مزیتهای بالقوه انعطافپذیر را ایجاد و به خوبی از آنها نگهداری کند. این مزیتها باید در راستای تغییرات بازار باشند.
تعریف مزیت موقعیتی سازمان
یکی از رکنهای اساسی که در شکوفایی یک سازمان تاثیرگذار بوده، بهرهگیری از مزیتهای رقابتی است. بدین منظور نیاز است تا در ابتدا نسبت به بازار شناخت خوبی پیدا کرده و رفتار و عملکرد آن را بسنجید. این مزیتها باید از قابلیت تکامل برخوردار باشند و به صورت آنی یا تدریجی تغییر پیدا کنند. دومین منبع از مزایای رقابتی قابلیت ویژه است. این مزیتها گزینههایی همچون منابع مالی، الگوها و… را به خود اختصاص دادهاند. این مزیتها قابلیت خرید و فروش را دارند و بنگاه باید بتواند با کمک سرمایه و برخی از سیاستها دست به تامین این مزیتها بزند. از دیگر قابلیتهای ویژه میتوانیم به یک سری از مزیتهای خاص اشاره داشته باشیم. این مزیتها زیاد قابلیت خرید و فروش ندارند. اگر سازمان به این مزیتها تکیه کند، در آن صورت میتواند تمایزهایی را نسبت به رقبا ایجاد کند. از این مزیتهای خاص میتوانیم موارد زیر را نام ببریم:
- قابلیت نوآوری
- برخورداری از کانالهای توزیع
- حمایت بسیار اثربخش ذینفعان سازمان
- تامین مناسب
متاسفانه بسیاری از سازمانها سهلانگاری زیادی را در رابطه با توسعه و ایجاد قابلیتهای ویژه دارند. این در حالی است که قسمت عمدهای از تمایزات رقابتی که در سازمان به چشم میخورند، ساختهشده بر مبنای قابلیت سازمانها هستند.
اثرگذاری قابلیتهای ویژه و تاکتیک و تکنیک در سازمان
تنها زمانی استراتژیها میتوانند تکیه بر قابلیتهای ویژه کنند که در داخل سازمان به مقدار بسیار زیادی یافت شوند و در خارج از سازمان وجود آنها نادر باشد. همچنین باید کمترین میزان تقلید پذیری را داشته باشند. برخی از مزایای رقابتی که در بازار وجود دارند، از اثرگذاری بنگاهها کم میکنند. لازم به ذکر است این مزایا به صورت پویا یا داینامیک هستند؛ چرا که یک مزیت رقابتی میتواند با سرعت بسیار بالایی ویژگیهایی که تاثیرگذار هستند را از دست دهد.
سیستم ارزیابی کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک و استراتژیها و محاسبه عملکرد سازمان
یکی از مهمترین فعالیتهایی که در هنگام کنترل و ارزیابی استراتژی، تاکتیک و تکنیک انجام میشود، محاسبه عملکرد سازمان است. برای انجام این محاسبه نیاز است تا در ابتدا دست به مقایسه نتایج مورد انتظار با نتایج واقعی زد. همچنین محاسبه عملکرد سازمان میتواند باعث تشخیص انحراف از برنامهها شود و عملکرد فرد را ارزیابی میکند. تعیین میزان پیشرفت به منظور رسیدن به اهداف بلند مدت نیز توسط این فرایند انجام میشود. کنترل و ارزیابی استراتژیها دارای دو نوع شاخص هستند که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
شاخصهای کیفی و کمی در تاکتیک و تکنیک
برای کنترل و ارزیابی استراتژیها نیاز است تا از شاخصهای کیفی و کمی بهره برده شود. تعیین شاخصها به عوامل مختلفی وابسته است که از جمله آنها میتوانیم به اندازه سازمان، نوع صنعت مورد نظر، استراتژی و همچنین فلسفه مدیریت اشاره داشته باشیم. معمولا به منظور کنترل و ارزیابی انواع استراتژیها بهتر است از نسبتهای مالی یا به عبارتی از شاخصهای کمی بهره برده شود. استراتژیستها با کمک این شاخصها نهایت تلاش خودشان را به کار میگیرند تا بین سازمانها سه مقایسه بسیار مهم را به انجام برسانند که شامل موارد زیر میشوند:
- عملکرد شرکت با عملکرد شرکتهای رقیب باید مقایسه شود.
- عملکرد شرکت با میانگین صنعت باید مقایسه شود.
- عملکرد شرکت در دورههای زمانی مختلف باید مقایسه شود.
اندازهگیری شاخصهای مربوط به نسبتهای مالی
نسبتهای مالی متفاوت دیگری نیز وجود دارند که برای کنترل و ارزیابی استراتژی، تاکتیک و تکنیک مورد استفاده قرار میگیرند. از جمله این نسبتها میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- رشد فروش
- سهم بازار
- رشد دارایی
- بازده سرمایه
- سود هر سهم
- سود ناویژه
- بازده حقوق صاحبان سهام
- نسبت بدهیها به حقوق صاحبان سهام
تعریف اقدامات اصلاحی
آخرین فعالیتی که در کنترل و ارزیابی استراتژیها به وقوع میپیوندد، اقدامات اصلاحی است. این فرایند نیازمند یک سری از تغییرات است که سازمانها باید آنها را اعمال کنند. این فرایند از آن جهت انجام میگیرد تا بتواند جایگاه و موضع بهتری را در آینده به وجود بیاورد. از جمله تغییراتی که در بین اقدامات اصلاحی قرار میگیرند، میتوانیم به موارد زیر اشاره داشته باشیم:
- تجدید نظر کردن در ماموریتهای مربوط به سازمان
- تجدید نظر کردن در اهداف بلند مدت سازمان
- تغییر در ساختار کلی سازمان
- تعیین کردن اهداف جدید
- استخدام نیروهای جدید
- فروش بخش یا واحد
به عنوان نکته پایانی باید بگوییم هیچ سازمانی نمیتواند از تغییرات فرار کند و باید اقدامات اصلاحی را در هر صورت انجام دهد.
سخن آخر
در این مطلب سعی کردیم تا شما را با نحوه کنترل و ارزیابی استراتژیها، تاکتیک و تکنیک آشنا کنیم. هر بخشی از سازمان نیازمند استفاده از استراتژیهای مختلف است. از جمله این بخشها میتوانیم به مشاوره فروش و بازاریابی، مدیریت فروش و مدیریت بازاریابی اشاره داشته باشیم. برای اینکه بتوانید این موضوع را بهتر متوجه شوید، سعی کردیم تا در ابتدا تعریفی از استراتژی را با شما به اشتراک بگذاریم. کنترل و ارزیابی با کمک شاخصهای مختلف تحت عنوان شاخص کیفی و کمی انجام میشوند. پارامترهای گوناگونی وجود دارند که بر روی توسعه سازمانها میتوانند تاثیرگذاری خود را اعمال کنند. مشاور سیستم ها فرآیندها نمونهای از این موارد است. لازم به ذکر است برای اینکه تمامی فرایندهای ذکر شده به خوبی و با موفقیت پشت سر گذاشته شوند، نیاز است تا کارکنان در دوره های آموزش سازمانی شرکت داشته باشند.
مظاهری میگه:
Mz میگه:
مشاوره مدیریت رخ میگه: