تعریف حاکمیت شرکتی
فهرست مطالب
- 1 تعریف حاکمیت شرکتی
- 2 حاکمیت شرکتی (corporate governance) چیست؟
- 3 اصلیترین مراحل حاکمیت شرکتی
- 3.1 ایجاد انگیزه:
- 3.2 نظارت بر روی کارها:
- 3.3 فروش بهتر سهام به وسیله سهامداران:
- 3.4 تفویض:
- 3.5 تعریف مفهوم نظارت در حاکمیت شرکتی
- 3.6 تعریف مفهوم انگیزه در حاکمیت شرکتی:
- 3.7 تعریف مفهوم تفویض در حاکمیت شرکتی:
- 3.8 مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی
- 3.9 تمرکز بر سیستمهای حاکمیت سازمانی و شرکتی
- 3.10 دلایل حائز اهمیت برای حاکمیت شرکتی در عصر حاضر
- 4 کلید اصلی حاکمیت شرکتی اثربخش چیست؟
- 5 مفهوم حاکمیت شرکتی پایدار
- 6 نقش فرهنگ سازمانی در حاکمیت سازمانی و شرکتی
- 6.1 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 6.2 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 6.3 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
- 6.4 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 6.5 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 6.6 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
- 6.7 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 6.8 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 6.9 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 6.10 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 6.11 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
- 6.12 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 6.13 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
حاکمیت شرکتی به مجموعه ارتباطات و روابطی اشاره دارد که میان اعضای هیئت مدیره، مدیران سازمان، ذینفعان و سهامداران شکل میگیرد. این مفهوم به شکل یک ساختار تعریف میشود که امکان تعیین اهداف شرکت، نظارت بر عملکرد آن و استفاده از ابزارهای دستیابی به این اهداف را فراهم میکند.
اهمیت حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی در دنیای مدرن به عنوان یک ابزار اساسی در مدیریت استراتژیک کسب و کارها شناخته میشود. این فرآیند سیستماتیک و پی در پی، به منظور هدایت و بهبود تدریجی سازمان ایجاد شده و نقش مهمی در حفظ عملکرد پایدار شرکت و تعالی اخلاقی آن ایفا میکند.
تاریخچه حاکمیت شرکتی
تاریخچه حاکمیت شرکتی نشاندهنده تحولات مهم در مدیریت سازمانها و نیاز به ساختارهای نظارتی است. با گسترش و پیچیدگی معاملات در واحدهای کسب و کار، تخصصی شدن مدیریت سازمانها در دوران کنونی افزایش یافته است. این تغییرات منجر به کاهش نقش سهامداران، به ویژه سهامداران جزء بر شرکت و در کنترل سازمانها شده است، و این وضعیت دقیقاً همان حاکمیت شرکتی است که در اینجا به بررسی آن میپردازیم. حاکمیت شرکتی علاوه بر تضمین کنترل صحیح شرکتها، امروزه به عنوان یک مسئله بسیار حائز اهمیت و ویژه در جهان اقتصادی مطرح شده است.
تعریف حاکمیت شرکتی به عنوان یک فرآیند سیستماتیک و پی در پی و عادی توصیف میشود که به منظور هدایت، یادگیری، و بهبود تدریجی عملکرد سازمان اجرا میشود. این فرآیند از یک سو، به بهبود عملکرد پایدار شرکتها و از سوی دیگر، به ارتقاء تعالی اخلاقی در اقدامات آنها منجر میشود. در دهههای اخیر، توجه به حاکمیت شرکتی به عنوان یک مولفه اساسی در مدیریت استراتژیک کسب و کارها بسیار افزایش یافته است.
حکمرانی شرکتی نه تنها از یک فرآیند متعارف به یک ضرورت اساسی در مدیریت استراتژیک کسب و کارها در قرن 21 تبدیل شده است، بلکه این مسئله به عنوان یک روند جهانی نیز در کسب و کارهای امروزی به ویژه مسئولیتپذیری را به تدریج در قالب یک الزام جهانی تبدیل کرده است. از این رو، اهمیت حاکمیت شرکتی به عنوان یک اصل اساسی در مدیریت شرکتها و حفظ اعتبار در محیط کسب و کار، چشمگیر شده و نقش بسیار مهمی را در رشد و پیشرفت سازمانها ایفا میکند.
در ادامه، به بررسی برخی از تعاریف حاکمیت شرکتی، دلایل اهمیت آن و موارد مرتبط با این مفهوم خواهیم پرداخت.
مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی
فروش سهام در حاکمیت شرکتی به عملی اشاره دارد که سهامداران، به عنوان دارندگان سهام یک شرکت، تصمیم به فروش سهام خود در شرکت میگیرند. این عمل به دلیل اهداف و نیازهای مختلف ممکن است انجام شود. افرادی که عضو هیات مدیره نیستند و در فعالیتهای شرکت مشارکت ندارند، ممکن است به دلایل متعددی به فروش سهام خود اقدام کنند.
عوامل و دلایل ممکن برای فروش سهام:
- تغییر در اهداف فردی:
- افراد ممکن است اهداف شخصی خود را تغییر دهند و فعالیتهای شرکت را ادامه دهند.
- عدم رضایت از عملکرد شرکت:
- در صورت عدم رضایت از عملکرد شرکت یا سیاستها و تصمیمات مدیریت، سهامداران ممکن است به فروش سهام فکر کنند.
- نیاز به منابع مالی:
- در برخی مواقع، سهامداران به دلیل نیاز به منابع مالی بیشتر یا شرایط مالی شخصی، سهام خود را به فروش میرسانند.
- تغییرات در بازار:
- شرایط بازار، اقتصادی یا صنعتی ممکن است به گونهای تغییر کند که سهامداران را به فروش سهام ترغیب کند.
- عدم تطابق با استراتژی شخصی:
- اگر استراتژی و اهداف شرکت با استراتژی و اهداف شخصی سهامداران تطابق نداشته باشد، احتمال فروش سهام افزایش مییابد.
تأثیرات فروش سهام بر حاکمیت شرکت:
- تغییرات در ترکیب سهامداری:
- فروش سهام میتواند منجر به تغییر در ترکیب سهامداری شرکت شود و بر تعادل قدرتها و تصمیمگیریها تأثیر بگذارد.
- تأثیر بر اجرای استراتژی:
- فروش سهام ممکن است تأثیری بر اجرای استراتژی شرکت داشته باشد، زیرا ترکیب سهامداران تأثیر مستقیمی بر تصمیمات مدیریت و عملکرد شرکت دارد.
- تأثیر بر روابط بازار مالی:
- عملیات فروش سهام میتواند تأثیری بر روابط شرکت با بازار مالی داشته باشد و احتمالاً باعث نوسانات در قیمت سهام گردد.
- پویایی در هیات مدیره:
- تغییرات در ترکیب سهامداران ممکن است به تغییرات در هیات مدیره منجر شود و نوع نظارت و کنترل بر شرکت را تغییر دهد
تمرکز بر سیستمهای حاکمیت سازمانی و شرکتی
تمرکز بر سیستمهای حاکمیت سازمانی و شرکتی به معنای ایجاد یک فرآیند سیستماتیک و مداوم برای بهبود مدیریت و اداره یک نهاد است. این سیستمها به عنوان یک چارچوب کلان برای ارتقاء اصول حاکمیت شرکتی و تأمین حقوق و منافع تمامی ذینفعان نقش مهمی ایفا میکنند. از جمله ذینفعان مورد حمایت این سیستمها میتوان به کارکنان، مشتریان، بستانکاران، دولت، جامعه، تامینکنندگان، و رقبا اشاره کرد.
اصول کلان سیستم حاکمیت سازمانی:
- شفافیت:
- اطلاعات و تصمیمات مرتبط با عملکرد سازمان باید به شکل شفاف در دسترس ذینفعان قرار گیرد.
- مسئولیت:
- تعیین و اعلام مسئولیتها بهویژه نقش وظیفهای که هر ذینفع در فرآیند حاکمیت دارد.
- حسابرسی و نظارت:
- وجود سیستم حسابرسی و نظارت فعال بر فرآیندها و تصمیمات برای افزایش اعتماد ذینفعان.
- پاسخگویی:
- تمرکز بر پاسخگویی به تمام ذینفعان و اعلام دلایل تصمیمات و عملکرد سازمان.
- عدالت:
- اعمال اصول عدالت و برابری در تصمیمگیریها و تخصیص منافع.
سیستمهای حاکمیت سازمانی و شرکتی
- هیات مدیره:
- تشکیل یک هیات مدیره متعادل و کارآمد با نمایندگی از انواع ذینفعان.
- حسابرسی و بازرسی:
- ایجاد یک سیستم حسابرسی و بازرسی مستقل برای ارزیابی عملکرد و اطمینان از انطباق با استانداردها.
- فرآیندهای تصمیمگیری:
- بهبود فرآیندهای تصمیمگیری بهنحوی که تمام ذینفعان در فرآیند شرکت داشته باشند.
- پاداش و تنبیه:
- ایجاد سیستم مناسبی برای پاداشدهی به عملکرد مثبت و تنبیه نقاط ضعف.
- انتقال اطلاعات:
- اطمینان از جریان اطلاعات مؤثر و دقیق بین تمام سطوح سازمان.
سیستمهای حاکمیت سازمانی و شرکتی در نهایت به ارتقاء اخلاقیات و عملکرد پایدار سازمانها منجر شده و تأثیر مثبتی بر ارزشآفرینی برای سهامداران و سایر ذینفعان خواهد داشت. این سیستمها از طریق بهبود نظارت و پاسخگویی به نیازها و انتظارات همه ذینفعان، به ارتقاء کیفیت مدیریت سازمانی و تصمیمگیریهای بهتر کمک میکنند.
کلید اصلی حاکمیت شرکتی اثربخش چیست؟
در دنیای امروز، حاکمیت شرکتی به عنوان یکی از عوامل مهم تعیینکننده عملکرد شرکتها در مواجهه با چالشها و بهرهوری مالی شناخته میشود. یکی از جوانب کلیدی حاکمیت شرکتی، وجود یک هیات مدیره قدرتمند است که تصمیمگیریهای استراتژیک را به کاربرد عملی میگذارد. همچنین، حاکمیت شرکتی اثربخش نقش حیاتی در مقابله با بحرانها و مواجهه با چالشهای مختلف را ایفا میکند.
با توجه به تحقیقات گامپرس و همکاران، شرکتهایی که از نظر حکمرانی شرکتی ضعیف عمل میکنند، همواره با کارایی پایینتری مواجه خواهند بود. علاوه بر این، پژوهشهای کایلر و براون نشان داده است که کیفیت عملکرد شرکتها به طور مستقیم به نوع حاکمیت و حکمرانی آنها وابسته است.
در ارزیابی عملکرد حاکمیت شرکتی، انتخاب سنجههای مناسب ضروری است. این سنجهها باید با توجه به ویژگیهای شرکت تعیین شوند و تاثیر بر مالکیت سهام اعضای هیات مدیره را مورد توجه قرار دهند. مالکیت سهام اعضای هیات مدیره، به طور مستقیم با عملکرد عملیاتی آینده شرکت و احتمال وقوع مدیریت انحرافی در شرکتهای با حاکمیت ضعیف مرتبط است.
در این راستا، ترکیبی از سنجههای مالی و عدم اطمینان از خلاء مدیریت میتواند به عنوان ابزاری مؤثر در ارتقاء حاکمیت شرکتی عمل کند. افراد مسئول در شرکت با توجه به این سنجهها، میتوانند بهبودهای لازم را در حوزه حاکمیت شرکتی اعمال کرده و از طریق سیستم مالی، این اصول را بهبود بخشند.
به طور خلاصه، حاکمیت شرکتی به عنوان یک عامل حیاتی در موفقیت و پایداری شرکتها، نیازمند نگاهی جامع و هوشمندانه به ساختارها و اصول حاکمیتی است تا بتواند تاثیرگذاری و اثربخشی خود را به بهترین شکل ممکن اعمال کند.
مفهوم حاکمیت شرکتی پایدار
حاکمیت شرکتی پایدار به معنای ایجاد یک ساختار حکمرانی مستدام و متناسب با نیازها و اهداف جامعه و سازمان است. در این سیاق، مدیران با برخورداری از آگاهی کامل از ماهیت حاکمیت شرکتی و ارتباط آن با ساختارهای دیگر، به بهبود فرایندها و ارتقاء عملکرد شرکت به صورت مستمر میپردازند.
تفاوت حاکمیت شرکتی پایدار با حاکمیت معمولی در این است که به جای متمرکز شدن بر اجتناب از مسائل حاکمیتی و رعایت مقررات از دیدگاه محدود، به سوی یک روند مستدام از تصمیمات و اقدامات مسئولان شرکت میپردازد. مدیران در این حالت، به برنامهریزیهای طولانیمدت با تمرکز بر تحولات اداری و تغییرات فرهنگی میپردازند تا حاکمیت شرکتی را درونی و جذاب کنند.
در حاکمیت شرکتی پایدار، نقش اعضای هیات مدیره و مدیران بسیار حیاتی است. آنها با ارتقاء هویت حقوقی شرکت و فرهنگ سازمانی، به جهت خلق یک سازوکار حاکمیتی مؤثر و پایدار بهکار میپردازند. همچنین، توجه به توسعه فرایندها و تحولات درون سازمان، از دیگر جنبههای حاکمیت شرکتی پایدار است.
با فراهم سازی یک محیط مستقر و تداومپذیر، حاکمیت شرکتی پایدار به وسیله تغییرات در رفتارها، انگیزهها و هدفگذاریهای سازمان، به سوی یک عملکرد برتر و هماهنگ با ارزشهای اجتماعی و اخلاقی پیش میرود. این مسیر، به دستیابی به اهداف جامعه و افزایش ارزشهای سازمانی منجر خواهد شد.
نقش فرهنگ سازمانی در حاکمیت سازمانی و شرکتی
فرهنگ سازمانی نقش بسیار حیاتی در ایجاد یک حاکمیت سازمانی و شرکتی پویا و پایدار دارد. این فرهنگ، یک مجموعه از ارزشها، باورها، و رفتارهای مشترک است که اعضای سازمان را در راستای اهداف و ارزشهای مشترک هماهنگ میکند. در زیر، نقش اصلی فرهنگ سازمانی در حاکمیت سازمانی و شرکتی بررسی شده است:
- پذیرش ارزشها و اصول حاکمیتی: فرهنگ سازمانی میتواند ارزشها و اصول حاکمیتی را به عنوان بخشی از ارزشهای خود ادغام کند. این ارتباط تقویت میشود و افراد ترغیب به رعایت اصول حاکمیتی میشوند.
- ترویج رفتار اخلاقی: فرهنگ سازمانی میتواند به ترویج رفتار اخلاقی درون سازمان کمک کند. این اخلاقیات در راستای اصول حاکمیتی و تعهد به مسئولیت اجتماعی تقویت میشوند.
- سازوکارهای شفافیت: ایجاد فرهنگ شفافیت و اطلاعرسانی موثر میتواند به ارتقاء حاکمیت سازمانی کمک کند. افراد در یک فضای باز و شفاف، بهترین تصمیمات را اتخاذ میکنند.
- آگاهی از مسئولیت اجتماعی: فرهنگ سازمانی میتواند مفهوم مسئولیت اجتماعی را ترویج کند. در این صورت، حاکمیت سازمانی به سمت بهرهوری اقتصادی و اجتماعی مسئولانه حرکت خواهد کرد.
- اهمیت یادگیری و تطابق: ایجاد یک فرهنگ یادگیرنده و تطابقی، سازمان را قادر میسازد که به تغییرات محیطی و نیازهای حاکمیتی سریع و اثربخش پاسخ دهد.
- تشویق به مشارکت و پذیرش: فرهنگ سازمانی میتواند مشارکت فعّال اعضا را تشویق کند و فضایی را برای ارتباط باز و پذیرش نقدها و پیشنهادات ایجاد کند.
- سازوکارهای خلاقیت و نوآوری: ایجاد یک فرهنگ پشتیبانی از خلاقیت و نوآوری، حاکمیت سازمانی را بهبود میبخشد و امکان بهرهگیری از فرصتها را افزایش میدهد.
به این ترتیب، فرهنگ سازمانی نه تنها ارتقاء حاکمیت سازمانی را تسهیل میکند بلکه به تدریج به یک راهبرد مؤثر برای تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی تبدیل میشود
منایع: youmatter – gcsolutions – corpgov – icaew
مظاهری میگه:
Mz میگه:
مشاوره مدیریت رخ میگه: