یک ماشین را در نظر بگیرید. اگر ماشین مجهز به امکاناتی مانند نشانگر بنزین و روغن، کیلومتر شمار و … نباشد؛ آیا شما حاضرید با این وسیله در یک جاده خطرناک و پر پیچ و خم در زمستان رانندگی کنید؟ رد شدن از این جاده‌ با این ماشین کاری با ریسک بالا محسوب می‌شود. شاخص ارزیابی عملکرد KPI فروش و بازاریابی در واقع مانند امکانات و تجهیزات خودرویی است که در بالا تشریح کردیم. اطلاعاتی که این شاخص ها در اختیار شما می گذارند باعث می‌شود به راحتی در مسیر پر ریسک تجارت موفق عمل کنید. خودرویی با داشبورد حرفه ای و یک نرم افزار مسیریاب عبور از خطرناک ترین جاده های صعب العبور را آسان می نماید. هدف مقاله بررسی شاخص ارزیابی عملکرد KPI فروش و بازاریابی است.

شاخص ارزیابی عملکرد یا KPI چیست؟

فهرست مطالب

شاخص ارزیابی عملکرد یا KPI در منابع مختلف تعریف تقریباً یکسانی دارد. KPI در دانشنامه ویکی پدیا این گونه تشریح شده است: « ارزیابی میزان پیشرفت یا موفقیت یک سازمان، پروژه یا محصول در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده توسط شاخص‌های کلیدی صورت می‌پذیرد. »

برای تعیین شاخص‌های کلیدی در هر تجارتی باید نسبت به آن کسب وکار و فرآیندهای آن شناخت و تجربه کافی وجود داشته باشد. فرض کنید اگر نشانگری روی داشبورد اتومبیل ها طراحی شود که دمای لاستیک ها را نشان دهد، آیا وجود آن به راننده کمک می کند؟ آیا این آپشن در جهت یابی، تنظیم سرعت و عملکرد راننده تاثیر مفیدی دارد؟ حتی وجود آن علاوه بر مفید نبودن مضر هم می باشد. زیرا باعث حواس پرتی راننده از سایر نشانگرها می گردد.

از این بحث به این نتیجه می رسیم تعیین شاخص کلیدی برای ارزیابی عملکرد باید هدفمند و اصولی باشد. در نهایت شاخص باید در امر مهم تصمیم‌گیری به مدیران کمک کند. شاخص های کلیدی برای اندازه گیری پیشرفت در کسب و کار نقش اصلی را ایفا می‌کنند. به نظر شما روش تعریف یک KPI اصولی چیست؟

 روش تعیین شاخص‌ های کلیدی کسب و کار

KPI در واقع یک ابزار اندازه گیری است که در یک بازه زمانی مشخص میزان دستیابی به اهداف استراتژیک را محاسبه و نمایش می دهد. هدف از KPI کمک به مدیران کسب و کارها در تصمیم‌گیری‌های مناسب است. دو نکته اصلی در تعیین شاخص‌ برای کسب و کار باید در نظر بگیریم:

  • نقش KPI اندازه گیری میزان رسیدن به اهداف کسب و کار است. در یک نوع کسب و کار شاخص کلیدی تعداد مشتری جدید در ماه است. در یک نوع دیگر میزان درآمد سه ماهه می‌تواند شاخص KPI رسیدن به موفقیت باشد.
  • متریک مفهوم متفاوتی از KPI است. هدف متریک ها پشتیبانی از KPIها است. آنها کارهای لازم برای رسیدن به شاخص ها را نمایش می‌دهند.متریک میزان موفقیت در رسیدن به هدف را مشخص می‌کند. مثلا معیار موفقیت در یک نرم افزار تعداد نصب آن توسط کاربران است. متریک ها سعی می‌کنند میزان دستیابی به موفقیت را مشخص کنند.

کسب و کارها باید برای فرایندهایی که دارند شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد تعریف کنند. می‌توان بسته به بخش‌هایی که یک سازمان دارد شاخص تعریف کرد. برای اندازه گیری میزان پیشرفت یک سازمان لازم است با توجه به اهداف مختلفی که دارید شاخص کلیدی KPI تعریف کنید. اهداف مختلف در بخش‌های بازاریابی، تجاری و فروش می‌توانند در انتخاب شاخص کلیدی مدنظر قرار بگیرند.

شاخص ارزیابی عملکرد KPI فروش و بازاریابی:  بهینه سازی عملکرد با اندازه‌گیری شاخص ها

با اندازه گیری دقیق عملکرد فعلی می توان در یک بازه زمانی خاص میزان پیشرفت و پسرفت در عملکرد را اندازه‌گیری و بررسی کرد. روش انتخاب KPI مناسب کسب و کار چیست؟ در جواب باید گفت: به عوامل مختلفی باید دقت کرد. روش گام به گام و ثابتی برای انتخاب شاخص کلیدی وجود ندارد. اما فاکتورهایی وجود دارند که در انتخاب KPI فروش و بازاریابی مهم هستند و باید مدنظر قرار داد.

 آشنایی با KPIهای مختلف

ما انواع مختلفی شاخص کلیدی عملکرد داریم. در ساده ترین شکل ممکن سعی می‌کنیم شاخص ها را معرفی کنیم. شاخص ها قرار است به ما از عملکرد سازمان یک تصویر ارائه نمایند. در ادامه پنج شاخص کلی را با هم بررسی می‌کنیم:

  • KPI ورودی: این شاخص وظیفه سنجیدن منابع مصرفی در فرایندهای خروجی را بر عهده دارد.
  • KPI فرآیند: این شاخص وظیفه سنجیدن اقدامات و کارهای موجود در یک فرآیند را برعهده دارد. هدف سنجش میزان کیفیت، سازگاری و کارایی است.
  •  KPI خروجی: هدف این شاخص سنجش میزان کار انجام شده و محصول تولیدی است.
  •  KPI نتایج: این شاخص بر روی نتایج فرآیند و خروجی تمرکز دارد. خروجی یک فعالیت بازاریابی می‌تواند میزان برندسازی و گاهی افراد از برند باشد.
  •  KPI پروژه: هدف این شاخص پاسخگویی به سوالاتی درباره پیشرفت پروژه، وضعیت نتیجه حصول شده، میزان پیشرفت پروژه و نقاط عطف آن است.

مثال هایی از تعریف KPI

بسته به بخش های مختلف در یک کسب و کار می توان مثال های گوناگونی برای شاخص عملکردی بیان کرد. چند نمونه در زیر آورده شده است.

  • نمونه شاخص بخش فروش: لید ورودی جدید، میزان نرخ تبدیل، درصد تبدیل لید به فرصت
  • نمونه شاخص بخش مدیریت: هزینه صرف شده بابت جذب مشتری، ارزش مشتری بر اساس طول عمر آن.
  • نمونه شاخص بخش بازاریابی: درصد لیدهایی که با شرایط بازاریابی همسو هستند، درصد لیدهایی که با شرایط فروش مطابقت دارند، هزینه لید.
  • نمونه شاخص بخش مالی: میزان سود ناخالص، سود عملیاتی و …

 تعریف KPIهای منحصر به فرد کسب و کار شما

برای تعریف شاخص سعی کنید ابتدا اهداف خود را تعیین کنید. بر اساس اهداف تجاری که دارید شاخص عملکرد انتخاب می‌شود. KPI یا شاخص کلیدی عملکرد داده هایی کمی هستند که عملکرد شرکت در راه رسیدن به اهداف را اندازه گیری می کنند. اهدافی مانند بالا بردن فروش، بازگشت سرمایه، بهینه‌سازی خدمات مشتریان را می توان با KPI یا شاخص کلیدی عملکرد اندازه‌گیری کرد.مدیر ارتباطات Shopify آقای هیز در یک مقاله به بررسی شاخص‌های ارزیابی عملکرد در تجارت الکترونیک پرداخته است.

بین KPI  و اهداف اصلی یک مجموعه ارتباط مستقیمی وجود دارد. شما برای تعریف KPI مرتبط با کسب و کار خودتان باید به سوالات زیر پاسخ دهید:

  • اهداف اصلی شما چیست؟
  • برای بهبود و بهینه سازی کسب و کار و فرآیندهای آن زمینه خاصی مشخص کرده اید؟
  • اولویت های عملیاتی شما چیست؟

سعی کنید به جای تمرکز بر داده های زیاد فقط بر روی معیارهای اصلی خود تمرکز کنید.

آشنایی با شاخص ارزیابی عملکرد KPI فروش و بازاریابی

هدف ما در این مقاله بررسی شاخص ارزیابی عملکرد KPI فروش و بازاریابی است. بنابراین باید بیشتر با این مبحث آشنا شویم. در ادامه مقاله سعی می‌کنیم عملکرد و شاخص‌های کلیدی مرتبط با فروش و بازاریابی را در کسب و کارها را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

یک ویژگی خاص و منحصر به فرد در بازاریابی درونگرا قابلیت اندازه گیری معیارها به صورت دقیق است. از جمله این معیارها در بازاریابی درونگرا می توان به نرخ کلیک، نرخ‌تبدیل، آمار بازدید و غیره اشاره کرد. وقتی در حال شناسایی شاخص‌های کلیدی مرتبط با کسب و کار خودتان هستید، سعی کنید به جای تمرکز گذاشتن بر روی چندین معیار فقط به معیارهای اصلی و مهم تمرکز کنید.

شعار کمتر همیشه بیشتر است را در ذهن خود داشته باشید. تحقیقات ثابت کرده اند امتحان و ردیابی تعداد زیادی شاخص عملکردی KPI باعث می‌شود عملاً چیزی عایدتان نشود. هر نوع کسب و کاری دارای مدل تجاری خاص خود است. پس تعیین یک عدد دقیق برای تعداد KPI فروش و بازاریابی ممکن نیست. اصولاً طبق تجربیات می‌توان ۴ تا ۱۰ شاخص اصلی داشت. برای انتخاب روش ارزیابی عملکرد باید متریک و معیار در نظر بگیرید.

 رشد شرکت در چه مرحله‌ای است؟

ما دو نوع شرکت داریم. شرکت ثبت شده و شرکت های استارتاپی که معیارهای آنها با هم متفاوت است. در یک شرکت استارتاپی تمرکز بیشتر بر روی اعتبارسنجی مدل کسب و کار است. اما در یک شرکت ثبتی تمرکز بر روی ارزش عمر مشتری و هزینه خرید است. در جدول زیر چند مثال درباره مراحل رشد و تاثیر آن در شاخص‌های شرکت‌ها بیان شده است.

شناسایی شاخص‌های پیشرو و عقب مانده

شاخص عقب مانده به اندازه گیری خروجی هایی که قبلا رخ داده است می پردازد. مثلاً میزان فروش ماه قبل تعداد مشتری جدید، مقدار خدمات ارائه شده به مشتریان جزء شاخص‌های عقب مانده محسوب می‌شوند. شاخص عقب مانده بر روی خروجی ها تمرکز دارد و به اندازه گیری نتایج می‌پردازد. شاخص پیشرو به اندازه گیری میزان دستیابی به موفقیت در آینده، ورودی‌ها و پیشرفت تمرکز دارد. برای پیش بینی آینده از این شاخص استفاده می‌کنند. شاخص‌های پیشرو شامل ترافیک سایت، مدت زمان فروش، نمایندگان فروش و فعالیت‌های آنها، نرخ تبدیل و غیره می باشد. هیچ کدام از این دو شاخص بر هم برتری و ارجحیت ندارند.

هر دو شاخص عقب مانده و پیشرو سعی می‌کنند در آنالیز عملکرد فعلی و عملکرد آینده و گذشته کمک کنند.در برخی سازمان‌ها فقط شاخص‌های عقب مانده را ملاک قرار می دهند. زیرا این شاخص‌ها آسان‌تر محاسبه می‌شوند. چون اتفاقات گذشته را رصد می‌کنند. مثلاً تهیه گزارشی از تعداد مشتری جدید جذب شده در سه ماه گذشته آسان و راحت است.هدف از بررسی شاخص های پیشرو ایجاد نیروی محرکه در کسب و کار است. شاخص های پیشرو به شما در تشخیص پیشرفت کسب و کار کمک می‌کنند. برای شما مشخص می‌شود که مسیری که برای رسیدن به هدف انتخاب کرده اید درست است یا خیر؟ با تشخیص شاخص های پیشروی صحیح می توانید به موفقیت بیشتری در آینده برسید.

 متفاوت بودن KPIها بر اساس مدل‌های تجاری

انتخاب شاخص کلیدی به نوع مدل کسب و کار تجاری که دارید بسیار وابسته است. مثلاً یک شرکت با مدل B2B که نرم افزار طراحی می کند، تمرکز و هدف آن بیشتر بر جذب مشتری جدید و کاهش نرخ ریزش است. اما یک شرکت فروش مصالح ساختمانی به صورت خرده فروشی بر متوسط هزینه مشتری یا فروش متر مربعی تمرکز دارد. شاخص‌هایی که می‌توان در مورد شرکت نرم افزاری با مدل کسب و کار B2B در نظر گرفت در زیر لیست شده است:

درآمد ماهانه، بازدید صفحه، میزان اشتراک گذاری، رشد ارجاع، نرخ ریزش مشتری، زمان حضور در سایت مشتری بازدیدکنندگان، هزینه هر خرید، ارزش طول عمر، روشهای بازاریابی آنلاین و اشتراک گذاری، درآمد متوسط از هر نگهدارنده.

شاخص‌هایی که برای کسب و کار خرده‌فروشی مصالح ساختمانی می‌توان در نظر گرفت: رزروها، هزینه سرمایه، رضایت مشتری، میزان فروش، هزینه مشتری، نرخ قابل پرداخت موثر، نشت درآمد،  استفاده، جمع شدن.

شاخص مناسب کسب و کار من کدام است؟

ابتدا تمام شاخص‌هایی که در صنعت شما وجود دارند را بررسی کنید. سپس KPIهایی که در رسیدن به اهداف و فروش در کسب و کار شما مهم تر هستند را با قسمت های مختلف سازمان خودتان تطبیق دهید. باید شاخصی که انتخاب می‌کنید با صنعت، کسب و کار شما و استراتژی ‌های آن همخوانی داشته باشد.

شاخص کلیدی عملکرد KPI فروش و بازاریابی چیست؟

KPI فروش و بازاریابی معیاری برای اندازه گیری عملکرد تیم‌های فروش هستند که توسط مدیران به کار گرفته می‌شود. در این صورت است که مدیران می‌توانند میزان اثربخشی فعالیت‌های مختلف در بخش فروش را ارزیابی کنند. این اندازه گیری‌ها در نهایت به بهبود عملکرد فروش، قیف فروش و طول عمر چرخه فروش کمک خواهد کرد.

۲۷ شاخص کلیدی عملکرد در حوزه فروش و بازاریابی

۱. YOY% رشد فروش

مقایسه یک شاخص برای یک دوره نسبت به مدت مشابه سال قبل است. دوره معمولاً ماه یا فصل می‌تواند باشد.

عدد سال گذشته را از رقم سال جاری کم کنید. نتیجه حاصل تفاوت كل را برای سال به شما می‌دهد. به عنوان مثال، در این سال ۱۱۵ نقاشی را فروخته‌اید. سال گذشته شما ۱۱۰ نقاشی  فروخته‌اید. در این سال ۵ نقاشی دیگر فروختید.

سپس، تفاوت را بر تعداد سال گذشته تقسیم کنید. این 5 نقاشی توسط 110 نقاشی تقسیم شده است. این شاخص به شما نرخ رشد سالانه را می‌دهد.

واحد: Percentage

۲. درصد فروش از دست رفته

تعداد (یا درصد) فروش از دست رفته که می‌تواند به دلیل یک رقیب، کاهش بودجه مشتری و بسیاری از دلایل دیگر کاهش یابد.

واحد: Percentage

جهت: Minimize

۳. میانگین اندازه سفارش

میانگین هزینه صرف شده توسط یک مشتری در هر سفارش (فاکتور). بسیاری از شرکت‌ها اهداف افزایش حجم سفارش را از طریق بازاریابی دنبال می‌کنند.

واحد: Money

جهت: Maximize

تماس با رخ

۴. متوسط تعداد اقلام در هر خرید

متوسط تعداد اقلام در هر خرید

واحد: Number

۵. میانگین درآمد ماهیانه در هر مشتری (ARPU)

درآمد متوسط به ازای هر کاربر با ARPU میانگین مقدار پولی است که از یک مشتری در ماه دریافت می‌کنید. اگر قیمت محصول مورد بحث ثابت باشد، اما هر ماه ARPU کسب و کارتان افزایش یابد، بدین معنا است که در حال ارتقای ارزش‌های مجموعه خود بوده‌اید و این کار را به درستی انجام داده‌اید. بهره‌بردای از تکنیک‌های مؤثر بازاریابی و پشتیبانی مشتریان در این زمینه یاری‌رسان خواهد بود.

فرمول: ARPU بر حسب مجموع میزان درآمدی که در یک بازه زمانی در اپلیکیشن به دست آمده است تقسیم بر تعداد کاربران فعال آن در همان مدت محاسبه می‌شود.

واحد: Money

جهت: Maximize

۶. فروش متوسط برای هر مشتری یا معامله

فرمول: کل فروش برای یک دوره مشخص تقسیم بر تعداد مشتریان یا معاملات برای یک دوره مشابه.

واحد: Money

جهت: Maximize

۷. نسبت بهره‌وری فروش

تقسیم درآمد واقعی (ماه یا سال) با تعداد کارکنان فروش

واحد: Money

جهت: Maximize

زمان:  Per Month

فرمول: درآمد واقعی / تعداد کارمندان فروش

۸. % افزایش فروش با توجه به مشتریان وفادار

فرمول: افزایش فروش به دلیل مشتریان وفادار / افزایش فروش کل

 واحد: Percentage

جهت: Maximize

دانلود ابزارهای بازاریابی

دانلود کنید

۹. درآمد متوسط فروش در هر شخص فروشنده

مجموع و میانگین درآمد در هر فروشنده، شاخص کارایی کارکنان است که نشان می‌دهد چه مقدار پول هر یک از نمایندگان فروش شما به شرکت (به‌طور کلی و به‌طور متوسط) کمک می‌کند. این KPI می‌تواند برای مدیریت عملکرد کارکنان در برخی از مناطق مانند فروش و خدمات مشتری استفاده شود.

واحد: Money

جهت: Maximize

زمان: Per Month

۱۰. چرخه فروش

زمان لازم برای بستن فروش، از ایجاد مشتری بالقوه تا نهایی کردن فروش

واحد: Time/Days

۱۱. % محصولات امتحانی که تبدیل به خرید شده‌اند

تعداد محصولاتی (معمولاً نرم‌افزار با حساب کاربری موقت) که به صورت امتحانی برای مدت محدود در اختیار مشتریان قرار گرفته‌اند و بعداً تبدیل به خرید شده‌اند، نسبت به کل آنها

واحد: Percentage

جهت: Maximize

۱۲. نرخ تبدیل کمپین‌های بازاریابی / فروش

نرخ تبدیل متریکی است برای ارزیابی اثربخشی تلاش برای تبدیل، منعکس کننده درصد افرادی است که به خریداران (یا مشترکین) تبدیل شده‌اند نسبت به کل جمعیتی که در معرض تلاش بازاریابی بودند.

واحد: Percentage

جهت: Maximize

۱۳. ریزش

شاخص نرخ ریزش درصد مشتریانی که ارتباط را خاتمه می‌دهند، خرید را متوقف می‌کنند با یک رقیب را انتخاب می‌کنند.

فرمول: تعداد مشتریان از دست رفته / مجموع مشتریان * 100

واحد: Percentage

جهت: Minimize

۱۴. رشد تعداد مشتریان جدید

 تعداد مشتریان جدید در هر ماه / سال

واحد: Number

جهت: Maximize

۱۵. نرخ نگهداری مشتری

نرخ نگهداری مشتری نسبت مشتریان وفادار (حفظ شده) نسبت به كل مشتریان در هر زمان معین.

واحد: Percentage

جهت: Maximize

نرخ نگهداشت مشتری را شاید نتوان در همه کسب و کارها به راحتی محاسبه کرد. در کسب و کاری که خرید در آن ممکن است تنها یک بار رخ دهد و یا فاصله بین خریدها طولانی است تعریف این شاخص دشوار است. در خدمات عضویت‌محور محاسبه این که چند درصد از مشتریان دوباره بازگشتند و از ما خرید کردند، شاخص مهمی محسوب می‌شود. اگر این نرخ در کسب و کار شما پایین است، به احتمال زیاد خدمت یا کالای شما به اندازه کافی چسبندگی ندارد و یا ممکن است برنامه‌های شما درخصوص ارتباط با مشتری ضعیف باشد. این مفهوم همچنین برای محاسبه ارزش متوسط هر مشتری نیز اهمیت دارد.

۱۶. شاخص وفاداری مشتری

واحد:  Percentage

جهت: Maximize

برای مشخص کردن شاخص وفاداری مشتری در این روش سه سؤال 6 گزینه‌ای از مشتریان پرسیده می‌شود. در یک فرم نظرسنجی از مشتری بخواهید به سه سؤال زیر پاسخ دهد:

  • چقدر تمایل دارید تا ما را به دوستان و آشنایان خود پیشنهاد کنید؟
  • چقدر تمایل دارید تا در آینده از ما خرید کنید؟
  • چقدر علاقه دارید تا از سایر محصولات و خدمات ما استفاده کنید؟

برای مشتریان توضیح دهید که برای پاسخ به هر یک از سؤالات بالا می‌بایست اعداد 1 تا 6 را انتخاب کنند. 1 برای بیشترین تمایل و 6 برای کمترین علاقمندی است.

به پاسخ‌های مشتریان بر اساس لیست زیر امتیاز دهید:

عدد 1: 100 امتیاز                    عدد 4: 40 امتیاز
عدد 2: 80 امتیاز                      عدد 5: 20 امتیاز
عدد 3: 60 امتیاز                      عدد 6: صفر امتیاز

بعد از اینکه مشتریان به سه سؤال شما پاسخ دادند، میانگین امتیاز پاسخ سه سؤال را محاسبه و به عنوان نرخ CLI مشتری ثبت کنید.

توسط این روش و با اندازه‌گیری منظم آن می‌توانید وضعیت تغییر در وفاداری مشتریان را رصد کنید.

دانلود ابزارهای بازاریابی

دانلود کنید

۱۷. نسبت هزینه جذب مشتری

شاخص هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost (CAC، هزینه متقاعد کردن مشتری بالقوه برای خرید یک محصول یا سرویس است. فرض کنید یک کمپین بازاریابی به مدت دو هفته راه‌اندازی کرده‌اید. شما در این کمپین به 2000 نفر ایمیل ارسال کرده‌اید و در چهار وب‌سایت مختلف بنر تبلیغاتی گذاشته‌اید. همچنین، یک صفحه ورود جدید نیز طراحی کرده‌اید تا بتوانید کسانی را که از طریق این کمپین به سیستم CRM شما اضافه می‌شوند به راحتی شناسایی کنید و از هزینه‌ها و درآمدهای مربوط گزارش بگیرید.

شما برای طراحی ایمیل، طراحی صفحه ورود و البته طراحی بنر هزینه پرداخت کرده‌اید. فرض کنید برای هر وب‌سایت نیز به تعداد هر کلیک هزینه‌ای پرداخت می‌کنید. برای طراحی‌های مرتبط با کمپین مجموعاً 300 هزار تومان پرداخت کرده‌اید، و در پایان کمپین به ازای 2000 کلیک 400 هزار تومان به وب‌سایت‌هایی که بنر شما را به نمایش گذاشته بودند می‌دهید. اگر CRM شما از کمپین‌های ایمیلی پشتیبانی نکند، هزینه‌ای نیز برای فرستادن 2000 ایمیل می‌پردازید.

جمع این هزینه‌ها و هر هزینه‌ی دیگری که برای کمپین و با هدف جذب سرنخ فروش پرداخت کرده‌اید، هزینه‌ی کلی شما برای این کمپین است. فرض می‌کنیم مجموعاً 1 میلیون تومان هزینه کرده باشید. اولین مسئله‌ای که در این زمینه اهمیت دارد، این است که هر چه فروش شما کمتر از یک میلیون تومان باشد، مشخصاً ضرر شما بیشتر است.

به تعداد کلیک‌ها برمی‌گردیم. شما به ازای هر کلیک، 200 تومان پرداخت کرده‌اید. اگر از این 2000 نفر، 500 نفر سرنخ جدید به CRM شما اضافه شده باشد، به ازای هر سرنخ 800 تومان پرداخت شده است. اما هزینه کسب مشتری، هزینه‌ی صرف شده برای هر “مشتری” است، نه سرنخ یا مشتری بالقوه.

در نهایت اگر 40 مشتری جدید از این کمپین پیدا کنید، هزینه جذب مشتری برای این کمپین خاص 25 هزار تومان خواهد بود.

فرمول:

CAC = هزینه خرید مشتری

MCC = هزینه‌های کلی کمپین بازاریابی مربوط به کسب

W = دستمزد مربوط به بازاریابی و فروش

S = هزینه تمام نرم افزار بازاریابی و فروش (Inc پلت فرم تجارت الکترونیک، بازاریابی خودکار، تست A/B تجزیه و تحليل و غيره)

PS = هرگونه خدمات حرفه‌ای اضافی مورد استفاده در بازاریابی / فروش (طراحان، مشاوران و غیره)
واحد: Ratio

O = سربارهای دیگر مربوط به بازاریابی و فروش.
CA = مجموع مشتریان که کسب کرده‌اید.

در کل مجموع هزینه تبلیغات تقسیم بر تعداد مشتریان کسب شده

۱۸. بازاریابی برون‌گرا یا Outbound Marketing

میانگین هزینه برای هر مشتری بالقوه در بازاریابی درون‌گرا و برون‌گرا

بازاریابی برون‌گرا با بازاریابی سنتی، بازاریابی است که با رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات، ایمیل‌های مستقیم، بیلبورد و اسپانسر شدن برای حمایت از رویدادها شناخته شده است. حتی استراتژی بازاریابی سنتی می‌تواند در روش‌های توزیع‌های جدید و دیجیتال خودش را نشان دهد. نظير: ایمیل‌های انفجاری، تبلیغات بنری و… .

مثال:

  • در حال تماشای فیلم مورد علاقه‌ی خود هستید و ناگهان فیلم قطع می‌شود و تبلیغ یک مایع ظرفشویی را مشاهده می‌کنید.
  • یا در چهارراه توقف کرده‌اید و منتظر سبز شدن چراغ هستید که یک تراکت تبلیغاتی را به شما می‌دهند.

در این حالت، گفتگو و تعامل از سمت عرضه کننده با کسب و کار آغاز شده است و می‌توان آن را مثالی از بازاریابی برونگرا دانست. چون مخاطب مشغول کار دیگری است و هدف دیگری را دنبال می‌کند و ناگهان باید با پیام عرضه کننده‌ی یک خدمت یا محصول مواجه شود. به عبارتی، بازاریابی برونگرا معمولاً با ایجاد وقفه در مسیر دیدن با شنیدن مخاطب انجام می‌شود.

۱۹. بازاریابی درون‌گرا یا Inbound Marketing

بازاریابی درون‌گرا بر تولید محتوای با کیفیت تمرکز دارد؛ محتوایی که بتواند مخاطبان را با انتخاب خودشان به سمت برند و خدمات شما بکشد. در صورتی که شما محتوایی متناسب با نیازها و علایق مشتریانتان تولید کنید و به صورت طبیعی و بدون هیچ تقلب و تحميل موضوعی، ترافیک و بازدید درونی بیشتری را جذب کنید، می‌توانید با استفاده از تکنیک‌های دیگر آنها را تبدیل به مشتریان خود نمایید.

واحد: Money

مثال:

  • مخاطب شما یکی از سؤال‌ها و نیازهای خود را در یکی از شبکه‌های اجتماعی جستجو می‌کند و به شما می‌رسد.
  • مخاطب شما توسط گوگل یا سایر موتورهای جستجو به دنبال یک وب‌سایت می‌گردد و به سایت شما می‌رسد.

بنابراین، معتقد است که خودش به سایت شما جذب شده، نه اینکه شما با ارسال پیام او را وادار به بازدید از سایت خود کرده باشید.

۲۰. میانگین هزینه صرف شده برای هر مشتری

فرمول: درآمد کل فروش تا تاریخ مورد بررسی، تقسیم بر تعداد کل مشتریان تا تاریخ مورد بررسی.

واحد: Money

جهت: Maximize

۲۱. نرخ خالص ترویج‌کنندگان (Net Promoter Score)

فرض کنید از هر یک از مشتریان خود بپرسید: «آیا شما حاضر هستید ما را به فرد یا سازمان دیگری معرفی کنید؟». همین‌طور فرض کنید که آنها در پاسخ بتوانند عددی بین صفر تا ده را مشخص کنند. عدد صفر به معنای این است که چنین تمایلی وجود ندارد و بالاتر رفتن عدد، به معنای وجود تمایل است. عدد ده نشان می‌دهد که پاسخ دهنده قطعاً حاضر است شما را به دیگران معرفی نماید.

۱. مشتریان مروج Promoter

افراد وفادار و علاقه‌مندی هستند که همیشه از آن شرکت خرید می‌کنند و آن را به دوستان و خانواده خود پیشنهاد می‌دهند.

۲. مشتریان منفعل Passive

با اینکه این دسته از مشتریان از آن شرکت راضی هستند، ولی با دیدن پیشنهادهای جذاب‌تر مشتری شرکت‌های رقیب می‌شوند. مشتریان منفعل را می‌توان به مشتریان مروج تبدیل کرد به شرطی که بتوانید محصولات و خدمات خود را بهبود ببخشید.

۳. مشتریان معترض Detractor

این افراد از شرکت شما رضایت ندارند و نسبت به محصولات و خدمات شما احساس بدی دارند، بنابراین تصمیم می‌گیرند از شما کمتر خرید کنند. احتمال زیادی وجود دارد که مشتریان معترض به رقبای شما بپیوندند و مشتریان بالقوه‌تان را به عدم استفاده از محصولات و خدمات شما تشویق کنند.
به‌طور خلاصه مشتریانی که از 10 به شما نمره 9 یا 10 بدهند، به عنوان مشتری «مروج» محسوب می‌شوند. افرادی که 7 یا 8 بدهند به عنوان «منفعل، شناخته می‌شوند که در NPS تأثیری ندارند و افرادی که به شما نمره 6 یا کمتر بدهند «مشتری معترض» نامیده می‌شوند.
حالا کافی است درصد مشتریان راضی و ترویج کننده را درنظر بگیریم و درصد مشتریان ناراضی و دفع کننده را از آن کسر کنیم. به آنچه باقی می‌ماند، شاخص خالص ترویج کنندگان با Net Promoter Scale یا NPS گفته می‌شود.

به دلیل عدم قابلیت رهگیری کانال جذب و عامل انگیزشی که منجر به خرید فرد شده است در زمان تحقق فروش، نمی‌توان اثر فعالیت‌های جذب مشتری را به‌طور قابل اتکا تعیین کرد.
اما با محاسبه مشتریان جذب شده پس از یک اقدام تبلیغاتی یا انگیزشی از جانب شرکت می‌توان عدد متوسطی از هزینه‌های جذب به ازای هر نفر به‌دست آورد.

واحد: Score

جهت: Maximize

۲۲. متوسط هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید

هزینه متوسط برای دستیابی به یک مشتری جدید است.

فرمول: [کل هزینه‌های کسب مشتری] تقسیم بر [تعداد مشتریان]

واحد: Money

جهت: Range

زمان: Per Month

۲۳. % مشتری‌های بالقوه جذب شده از طریق رسانه‌های اجتماعی

% مشتری‌های بالقوه تولید شده از طریق رسانه‌های اجتماعی

واحد: Percentage

جهت: Maximize

۲۴. هزینه جذب مشتری

فرمول: [کل هزینه‌های بازاریابی] تقسیم بر [تعداد کل مشتری‌های بالقوه]

واحد: Money

میزان اثربخشی هزینه کمپین‌های بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید برای تیم فروش شما، می‌سنجد. این شاخص ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخص‌های کلیدی کسب و کار از جمله هزینه جذب مشتریان جدید دارد. هدف این شاخص ارائه شکل محسوسی از مبلغ مورد نیاز به تیم بازاریابی شماست تا بتوانند میزان هزینه مناسب برای جذب مشتریان جدید را تشخیص دهند.
شاخص هزینه جذب مشتری (Cost Per Lead) همچنین داده‌های مهمی را برای محاسبات بازگشت سرمایه (ROI) در اختیار شما قرار می‌دهد. در حقیقت هر مرحله از فرایند خرید (purchase funnel) باید شاخصی مشابه Cost Per Lead / CPL داشته باشد که آن را به درستی تعریف کند، مانند هزینه هر بازدید کننده (cost per visitor) و هزینه هر بُرد (cost per win). به این ترتیب از این معیارها می‌توان برای نظارت بر کمپین‌هایی مانند AdWords، تبلیغات بنرهای اینترنتی، تبلیغات شبکه‌های اجتماعی و یا مجموع تلاش‌های بازاریابی استفاده کرد.

روش آمارگیری هزینه به ازای هر هزار نفر اغلب برای مقایسه کارایی نسبی فرصت‌های تبلیغاتی مختلف در رسانه‌ها و در ارزیابی هزینه‌های کلی کمپین‌های تبلیغاتی مفید می‌باشد. به طور متوسط میزان درآمدی که توسعه دهنده از هر هزار نمایش کامل ویدئوی تبلیغاتی کسب می‌کند را در آمد مؤثر هزاره (effective Cost Per Mille) یا به اختصار (eCPM) می‌گویند. این شاخص به نوعی کیفیت پیاده‌سازی تبلیغات در یک اپلیکیشن و بهینه بودن نمایش یک تبلیغ در یک اپلیکیشن را  بررسی می‌کند. اگر پیاده‌سازی تبلیغات در اپلیکیشن به گونه‌ای باشد که بیشتر کاربران از تبلیغات استقبال کنند و به عبارت دیگر، اهداف کمپین‌های تبلیغاتی اعم از کلیک کاربر بر لینک نهایی، نصب اپلیکیشن، استفاده از کد تخفیف و … در یک اپلیکیشن بیشتر محقق شود، قیمت نمایش تبلیغات در آن اپلیکیشن بیشتر می‌شود و در آمد مؤثر هزاره آن بیشتر خواهد بود.

واحد: Money

۲۵. %فرصت‌های غفلت شده

درصد فرصت‌هایی که نادیده گرفته شده است؛ جایی که پیگیری و تماس برای مدت مشخصی انجام نشده است.

واحد: Percentage

جهت: Minimize

۲۶. % هزینه‌های تبلیغات صرف شده نسبت به کل رقبای اصلی

مجموع هزینه‌های تبلیغاتی شرکت در مقایسه با مخارج تبلیغاتی توسط رقبا اصلی.

واحد: Percentage

جهت: Range

۲۷. % برنامه‌های آزمایشی که به مشتری تبدیل شده‌اند

واحد: Percentage

جهت: Maximize

دانلود ابزارهای بازاریابی

دانلود کنید

ابزارها

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها

تازه ها

YektanetPublisher