مقدمهای بر نقش هوشمندی استراتژیک
فهرست مطالب
- 1 مقدمهای بر نقش هوشمندی استراتژیک
- 2 نقش هوشمندی استراتژیک: موتور محرک تصمیمگیری و برنامهریزی در عصر دانش
- 3 مفاهیم مربوط به نقش هوشمندی استراتژیک
- 4 هوشمندی استراتژیک درون سازمانی
- 5 هوشمندی استراتژیک برون سازمانی
- 6 نکاتی مهم مرتبط با مفهوم هوشمندی استراتژیک
- 7 نتایج و دستاورد های هوشمندی استراتژیک چیست؟
- 8 چگونگی جمع آوری اطلاعات در هوشمندی استراتژیک
- 9 نتیجه گیری و خلاصه
- 9.1 داشبورد منابع انسانی – HR Analytics in Power BI
- 9.2 داشبورد شاخص های کلیدی عملکرد تولید و برنامه ریزی | KPI
- 9.3 بسته کامل شرح شغلی برای سازمان ها و شرکت ها
- 9.4 قالب اکسل داشبورد مدیریت کارکنان
- 9.5 قالب اکسل داشبورد مدیریت منابع انسانی
- 9.6 داشبورد فروش و بازاریابی – Sales Dashboard in Power BI
- 9.7 بسته کامل فرم ها، شاخص ها و شرح شغل های کسب و کاری
- 9.8 داشبورد کالاهای مصرفی تندگردش – Brand and Product Portfolio Analysis Power BI Template
- 9.9 داشبورد مالی و بهای تمام شده – Working Capital in Power BI
- 9.10 قالب اکسل داشبورد درآمد و هزینه
- 9.11 داشبورد تولید، برنامه ریزی تولید، نگهداری و تعمیرات
- 9.12 قالب داشبورد شاخص های مدیریت عملکرد منابع انسانی
- 9.13 داشبورد مدیریت فروش، مشتری، محصول، مالی و حسابداری
در دنیای امروز، سازمانها با تحولات چشمگیری نسبت به دهههای گذشته مواجهاند. این تغییرات ناشی از محیطهای ناپایدار، رقابت فزاینده در سطح جهانی، گسترش شبکههای ارتباطی و تبادل سریع دادههاست. در این میان، شرکتهای دانشبنیان برای حفظ بقا و هماهنگی با فضای رقابتی، نیازمند جمعآوری و تحلیل دقیق اطلاعات محیطی و همگامسازی استراتژیهای خود با مفهوم و نقش هوشمندی استراتژیک هستند.
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر هوشمندی استراتژیک در سازمانهای دانشبنیان است. این عوامل در دو دسته درونسازمانی و برونسازمانی طبقهبندی میشوند. این تحقیق کاربردی با بهرهگیری از روش توصیفی-پیمایشی و ابزار پرسشنامه، به جمعآوری دادههای مورد نیاز میپردازد.
برای تحلیل دادهها، از تکنیک مقایسات زوجی بین معیارهای اصلی و فرعی استفاده شده و سپس با استفاده از اعداد فازی مثلثی هفتگانه، وزندهی معیارها انجام میشود. در ادامه، اعداد فازی به مقادیر قطعی تبدیل شده و شاخصها محاسبه میشوند. در نهایت، رتبهبندی نهایی با استفاده از تکنیک فازی انجام میپذیرد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در سازمانهای دانشبنیان، هوشمندی منابع انسانی به عنوان مهمترین عامل درونسازمانی و هوشمندی مشتریان به عنوان عامل کلیدی برونسازمانی، نقش تعیینکنندهای در ایجاد هوشمندی استراتژیک ایفا میکنند. همچنین، مشارکت فعال کارکنان در فرایند هوشمندی منابع انسانی و شناسایی فرصتهای مرتبط با هوشمندی مشتریان، تأثیر بسزایی در رشد و موفقیت این سازمانها دارد.
نقش هوشمندی استراتژیک: موتور محرک تصمیمگیری و برنامهریزی در عصر دانش
در عصر حاضر، که با عنوان “عصر دانش” شناخته میشود، شاهد تحولات بنیادینی در نحوه شکلگیری جوامع و توسعه سازمانها هستیم. در این دوره، دانش و مدیریت کارآمد منابع استراتژیک، نقش محوری در موفقیت ایفا میکنند. این تغییرات، متخصصان حوزه مدیریت را بر آن داشته تا هوشمندی و دانش را به عنوان ارکان اصلی فعالیتهای سازمانی در نظر بگیرند. در این میان، هوشمندی استراتژیک، به عنوان یک عامل حیاتی، جایگاه ویژهای در سازمانهای دانشبنیان دارد.
هوشمندی استراتژیک، فرآیند مدیریت راهبردی را در سازمانها تسهیل کرده و به تصمیمگیریهای آگاهانه و برنامهریزیهای مؤثر کمک میکند. این رویکرد، با افزایش دانش و تقویت ارتباطات داخلی و خارجی، به بهبود عملکرد کسبوکار منجر میشود و به عنوان یک مفهوم کاربردی در مدیریت شرکتها مطرح است.
سازمانها با بهرهگیری از هوشمندی استراتژیک و تحلیل دقیق اطلاعات محیطی، میتوانند کارایی خود را افزایش داده و در رقابت با سایرین، عملکرد بهتری داشته باشند.
استفاده از هوشمندی استراتژیک، امکان شناسایی و تحلیل دقیقتر اطلاعات و مسائل محیطی را برای سازمانها فراهم میکند. این امر، گردش اطلاعات را بهبود بخشیده و به تصمیمگیرندگان در اتخاذ تصمیمات باکیفیتتر کمک میکند.
هوشمندی استراتژیک، همچون یک موتور جستجوگر، فرصتهای جدید را کشف کرده و توجه سازمان را به مسائل حیاتی جلب میکند. سازمانهای دانشبنیان، با تکیه بر تواناییهای هوشمندانه خود، عملکرد بهتری نسبت به سایر سازمانها دارند.
در دنیای امروز، سازمانهایی موفق خواهند بود که محیط خود را به دقت تحلیل کنند. این امر، مستلزم استفاده از عوامل مؤثر داخلی و خارجی با بهرهگیری از هوشمندی استراتژیک است.
شناسایی عوامل درونی و بیرونی سازمان
مدیران برای استفاده از هوشمندی استراتژیک در سازمانی که مدیریت آن را به عهده دارند، ملزم به شناسایی عوامل درونی و بیرونی سازمان هستند. آنها با استفاده درست از این عوامل گام بلندی در جهت ارتقای فعالیت های سازمانی خود بر می دارند.
علاوه بر آن، هوشمندی استراتژیک سبب می شود تا سازمان ها سرمایه های فکری، معنوی و ابزارهای فنی خود را محفوظ و از آن در جهت مدیریت بهتر و با کیفیت تر استفاده کنند. کارکنان سازمان هم به عنوان منابع انسانی ایفای نقش می کنند، هم به عنوان نیروی فکری و معنوی شناخته می شوند. فلذا آموزش و استفاده از هوشمندی در استراتژیک، برای سازمان های دانش بنیان ضروری و پر اهمیت و غیر قابل انکار تلقی می شود.
از طرفی، جهت دیگر مسئله که نگارش این مقاله را ضروری کرده است، این است که سازمان های دانش بنیان به کمک هوشمندی در استراتژیک، می توانند در وقت و هزینه ی خود صرفه جویی کنند. بر مبنای آن چه که از مفهوم جامع و نقش هوشمندی استراتژیک برداشت می شود، می توان با کمک این روش فازی، عوامل تاثیر گذار درون سازمانی و برون سازمانی را اولویت بندی کرد.
در این میان، نقش هوشمندی استراتژیک در راس این عوامل قرار داد تا سازمان های دانش بنیان از این مسئله نهایت بهره را ببرند.
مفاهیم مربوط به نقش هوشمندی استراتژیک
مهم ترین چیزی که به ما در فراگیری صحیح و جامع نقش می تواند کمک کند، این است که با مفاهیم مربوط به آن آشنا شویم. تعاریف ارائه شده در این خصوص برگرفته از مقالات و نشریات معتبر در این حوزه است، که در ادامه با آن آشنا خواهیم شد.
سازمان دانش بنیان چیست؟
سازمانهای دانشبنیان، به عنوان پیشگامان عرصه نوآوری، بخش عمدهای از سرمایه و مزیت رقابتی خود را بر پایه دانش و فناوریهای نوین بنا میکنند. این سازمانها، که شامل دانشگاهها، شرکتهای نرمافزاری، صنایع هوافضا و مؤسسات تحقیقاتی میشوند، بر سه اصل اساسی استوارند:
- محوریت دانش: وظیفه اصلی این سازمانها، کسب، پردازش و بهرهبرداری از دانش و اطلاعات است.
- یادگیری مستمر: سازمانهای دانشبنیان، محیطی پویا و یادگیرنده را فراهم میآورند که در آن، اعضا به صورت فردی و گروهی به تحقیق و مطالعه میپردازند.
- تأثیرگذاری در بازار: این سازمانها با هدف کسب جایگاه و نقشآفرینی مؤثر در بازار، به تقویت روابط متقابل و ایجاد بستری برای رشد و تکامل سازمانی میپردازند.
در این سازمانها، فرآیند تعامل و تکامل، ساختاری منعطف، مسطح و غیرمتمرکز را ایجاد میکند. این امر، سازمان را از ساختار سلسله مراتبی و رسمی خارج کرده و به سازمانی پویا و سازگار با تغییرات تبدیل میکند. در سازمانهای دانشبنیان، روابط رسمی و غیررسمی هر دو از اهمیت بالایی برخوردارند، زیرا این روابط بر پایه اعتماد، تعاملات برونگرا و ارزشهای معنوی استوار هستند.
هوشمندی استراتژیک چیست؟
هوشمندی استراتژیک، مفهومی کلیدی در مدیریت سازمانها، به معنای گردآوری، پردازش، تحلیل و انتشار اطلاعات محیطی مرتبط با استراتژیهای سازمانی است. به عبارت دیگر، هوشمندی استراتژیک، توانایی سازمان در درک و پیشبینی روندهای محیطی و استفاده از این دانش برای تصمیمگیریهای آگاهانه و برنامهریزیهای مؤثر است.
بر اساس تعریف تومو کوسا، هوشمندی استراتژیک شامل جمعآوری، پردازش، تحلیل و انتشار اطلاعات مرتبط با استراتژیهای سازمان است. این مفهوم، حوزههای مختلفی از جمله قوانین، مالیات، امور مالی، اقتصاد، سیاست و منابع انسانی را در بر میگیرد.
به بیان سادهتر،
هوشمندی استراتژیک، توانایی سازمان در رصد و تحلیل رفتارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این مفهوم، با تکیه بر دیدگاه استراتژیک و بهرهگیری از منابع انسانی و اجتماعی، به تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی میپردازد.
هوشمندی استراتژیک: تعریفی جامع در بستر برنامهریزی و تصمیمگیری
در رویکرد تخصصی، هوشمندی استراتژیک به طور مستقیم با سیستم برنامهریزی و تصمیمگیری استراتژیک سازمان مرتبط است. به عبارت دیگر، این مفهوم به مجموعهای از فعالیتها اشاره دارد که با هوشمندی سازمانی، منابع استراتژیک، استراتژیهای سازمان و مدیریت آنها در ارتباط است.
از دیدگاه صاحبنظران، هوشمندی استراتژیک مفهومی چندبعدی و گسترده است که ارائه یک تعریف ثابت و قطعی برای آن دشوار است. با بررسی منابع علمی و مقالات پژوهشی، میتوان دریافت که این مفهوم به دو دسته اصلی تقسیم میشود: هوشمندی درونسازمانی و هوشمندی برونسازمانی. در ادامه، به بررسی دقیقتر این دو مفهوم خواهیم پرداخت.
هوشمندی استراتژیک درون سازمانی
در این قسمت قصد بر آن داریم تا به بررسی اجزا و عوامل هوشمندی استراتژیک درون سازمانی بپردازیم. عوامل هوشمندی درون سازی، به چهار دسته تقسیم بندی می شوند. هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی فرآیندهای سازمانی، هوشمندی اطلاعاتی و هوشمندی منابع مالی.
هوشمندی منابع انسانی: سرمایه راهبردی سازمانها
نیروی انسانی، به عنوان موتور محرک جوامع، نقش تعیینکنندهای در تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا میکند. از این رو، پیشرفت و توسعه جوامع، مستقیماً با سطح هوشمندی و عملکرد منابع انسانی مرتبط است. در حوزه مدیریت، منابع انسانی هوشمند به افرادی اطلاق میشود که با درک عمیق از شرایط و موقعیتهای مختلف، قادر به اتخاذ تصمیمات آگاهانه و اجرای راهکارهای مؤثر هستند.
هوشمندی منابع انسانی، توانایی تحلیل و ارزیابی موضوعات مرتبط با مدیریت نیروی انسانی را شامل میشود، از جمله پاداش و مزایا، روابط کاری، جذب و استخدام و وضعیت کارکنان در محیطهای رقابتی.
ویژگیهای کلیدی منابع انسانی هوشمند:
- توانمندی و شایستگی: منابع انسانی هوشمند، سرمایههای ارزشمند سازمانها هستند. مدیران همواره در تلاشند تا افرادی را جذب کنند که از شایستگیها و توانمندیهای برجسته برخوردار باشند.
- تلاش و تعهد: علاقه، توانایی و تلاش آگاهانه در انجام وظایف، از ویژگیهای بارز منابع انسانی هوشمند است.
- حمایت سازمانی: ایجاد محیطی امن و رفاهآور، موجب افزایش تعهد و رضایت کارکنان میشود. این نوع حمایت، به عنوان حمایت سازمانی شناخته میشود.
هوشمندی فرآیندهای سازمانی: رمز بقا در عرصه رقابت
به اعتقاد کوسا، سازمانها برای کسب مزیت رقابتی، باید از فرآیندهای سازمانی هوشمند بهرهمند شوند و تمام تلاش خود را برای بهینهسازی و استفاده از این فرآیندها به کار گیرند.
هوشمندی فرآیندهای سازمانی، شامل طیف وسیعی از فعالیتها از جمله نظارت، تحلیل، پیشبینی، کشف و همگامسازی فرآیندها است.
انواع فرآیندهای سازمانی:
- فرآیندهای اصلی: فرآیندهایی که مستقیماً با مشتریان در ارتباط هستند و ارزشآفرینی میکنند.
- فرآیندهای پشتیبانی: فرآیندهایی که خدمات پشتیبانی، امور مالی و نگهداری داراییها را شامل میشوند.
- فرآیندهای توسعه: فرآیندهایی که با استفاده از علوم رفتاری، به برنامهریزی، ارتقا و بهبود استراتژیها و فرآیندهای سازمانی میپردازند.
هوشمندی اطلاعاتی چیست؟
هوشمندی اطلاعاتی، فرآیندی جامع است که شامل جمعآوری، سازماندهی، تحلیل، ارزیابی و انتشار اطلاعات در سراسر سازمان میشود. این مفهوم، به مدیریت اخلاقی و مؤثر دادهها نیز اشاره دارد و به عنوان بخشی جداییناپذیر از مدیریت کارآمد در سازمانها شناخته میشود.
هوشمندی اطلاعاتی، یک رویکرد مدیریتی است که با هدف ارتقای فناوریهای ارتباطی و بهرهبرداری از دانش اطلاعاتی در سازمانها طراحی شده است. این مفهوم، امروزه به عنوان یک دارایی ارزشمند در سازمانها مطرح است و عوامل کلیدی مانند فناوریهای ارتباطی، قدرت دانش و قدرت اطلاعات، نقش مهمی در شکلگیری آن ایفا میکنند.
عوامل مؤثر بر هوشمندی اطلاعاتی:
- فناوریهای ارتباطی: این فناوریها، نقش اساسی در جمعآوری، سازماندهی، ذخیرهسازی و انتشار اطلاعات با استفاده از ابزارهای هوشمند رایانهای و مخابراتی دارند.
- قدرت اطلاعات: سازمانها از طریق دسترسی به دادهها و کنترل اطلاعات فردی، قدرت اطلاعاتی را کسب میکنند. این قدرت، به کنترل عملکرد اطلاعات با استفاده از فناوریهای اطلاعاتی، بهویژه فناوریهای تعاملی، اشاره دارد.
قدرت دانش: سازمانها با بهرهگیری از دانش و اطلاعات، مزیت رقابتی کسب میکنند و به پایداری و موفقیت دست مییابند. مدیریت دانش، به عنوان یک قابلیت رقابتی پایدار، در این زمینه نقش مهمی ایفا میکند.
هوشمندی منابع مالی چیست؟
هوشمندی منابع مالی، به معنای ادغام، تحلیل، پیشبینی، شبیهسازی و مدیریت ریسک در حوزه مالی و بودجهبندی است. این مفهوم، نقش کلیدی در برنامهریزی و مدیریت استراتژیک سازمانها ایفا میکند. در محیط رقابتی امروز، سازمانها نیازمند مدیریت هوشمندانه منابع مالی خود هستند تا بتوانند به رشد و بهرهوری دست یابند. هوشمندی منابع مالی، سازمانها را قادر میسازد تا از ابزارها و منابع مالی خود به نحو مطلوبتری استفاده کنند. عوامل کلیدی در هوشمندی منابع مالی عبارتند از: تحلیل دادههای مالی، بودجهبندی و مدیریت ریسک.
عناصر کلیدی هوشمندی منابع مالی:
- تحلیل دادههای مالی: این عنصر، شامل بررسی و مقایسه صورتهای مالی، ارزیابی عملکرد شرکتها و استخراج اطلاعات کلیدی در مورد سودآوری، ریسک، تولید، فروش، بدهی و حاشیه سود است.
- بودجهبندی: بودجه، برنامهای مالی است که درآمدها و هزینهها را برای یک دوره زمانی مشخص پیشبینی میکند. بودجهبندی، ابزاری حیاتی برای برنامهریزی و کنترل منابع مالی است.
- مدیریت ریسک: مدیریت ریسک، فرآیندی است که به سازمانها کمک میکند تا ریسکهای مالی خود را شناسایی، ارزیابی و کنترل کنند. هدف از مدیریت ریسک، اطمینان از دستیابی به اهداف سازمان با کمترین میزان ریسک است.
هوشمندی استراتژیک برون سازمانی
در این قسمت قصد داریم به بررسی عوامل و مشخصه های هوشمندی استراتژیک برون سازمانی بپردازیم. این مفهوم شامل هوشمندی تکنولوژیکی، هوشمندی اقتصادی، هوشمندی رقبا و هوشمندی مشتریان می شود.
مفهوم هوشمندی تکنولوژیکی
هوشمندی تکنولوژیکی، به عنوان یک رویکرد راهبردی، به بررسی و ارزیابی فناوریهای موجود و نوظهور میپردازد. این مفهوم، توانایی سازمان در پیشبینی روندهای فناوری آینده و مدیریت فعالیتهای پژوهشی، اختراعات و نوآوریها را در بر میگیرد. هوشمندی تکنولوژیکی، با شاخصهایی مانند تحقیقات بنیادی و کاربردی، تعداد مقالات و انتشارات و فرآیندهای صنعتی کارآمد، سنجیده میشود.
هوشمندی تکنولوژیکی، به عنوان یک عامل کلیدی در هوشمندی استراتژیک، نقش مهمی در ایجاد سیستمهای مدیریت دانش مبتنی بر فناوریهای نوین ایفا میکند. این رویکرد، مزایا و هزینههای فناوریهای موجود و آینده را مورد ارزیابی قرار میدهد.
هوشمندی تکنولوژیکی، شامل جمعآوری دادهها از منابع مختلف از جمله مقالات علمی، نشریات تخصصی، تحقیقات بنیادی و کاربردی، فرآیندهای صنعتی و ارزشهای سازمانی است. مولفههای اصلی هوشمندی تکنولوژیکی عبارتند از: ارتقای فناوریهای موجود، شناسایی پیشرفتهای فناورانه و انجام تحقیقات بنیادی و کاربردی.
مولفههای هوشمندی تکنولوژیکی:
- ارتقای فناوریهای موجود: در عصر تحولات سریع فناوری، سازمانها باید به دنبال راهکارهایی برای شناسایی، انتخاب و بهبود فرآیندهای فناورانه خود باشند. در این میان، نقش فعالان حوزه فناوری و کارآفرینان داخلی بسیار حائز اهمیت است.
- شناسایی پیشرفتهای فناورانه: با توجه به سرعت بالای نوآوریهای فناورانه، سازمانها برای حفظ مزیت رقابتی، باید قادر به شناسایی و تحلیل روندهای جدید فناوری باشند.
- تحقیقات بنیادی و کاربردی: بخشهای تحقیق و توسعه، نقش کلیدی در شناسایی و بهبود فناوریها ایفا میکنند. این نقش، در سطح ملی، شامل تعیین نیازهای واردات فناوری و در سطح سازمانی، شامل گسترش فناوریها به سایر بخشها و صنایع است.”
هوشمندی رقبا به چه معناست؟
در عرصه رقابت، سازمانها به طور مداوم با تغییرات محیطی، ظهور رقبا و جایگزینی محصولات مواجه میشوند. هوشمندی رقابتی، رویکردی است که به سازمانها کمک میکند تا با رصد و تحلیل فعالیتهای رقبا، از جمله سیاستهای قیمتگذاری، محصولات جایگزین و استراتژیهای توسعه، به مزیت رقابتی دست یابند. این رویکرد، با تمرکز بر نیازهای فعلی و آتی مشتریان، به سازمانها امکان میدهد تا اطلاعات را به طور مؤثر در سراسر سازمان به اشتراک بگذارند.
هوشمندی رقابتی، فرآیندی است که در آن سازمانها با کسب شناخت عمیق از عملکرد رقبا، نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و استراتژیهای خود را برای موفقیت در بازار رقابتی بهبود میبخشند.
عناصر کلیدی هوشمندی رقابتی:
- سیاستهای قیمتگذاری: قیمت، به عنوان عاملی تعیینکننده در تصمیمگیری مشتریان، نقش مهمی در سودآوری سازمان ایفا میکند. تعیین قیمت مناسب، تصمیمی چالشبرانگیز است که نیازمند تحلیل دقیق بازار و رقبا است.
- درک عملکرد رقبا: شناخت دقیق از عملکرد رقبا، به سازمانها کمک میکند تا از تغییرات بازار آگاه شده، رقبا را پیشبینی کرده و استراتژیهای خود را بر اساس نقاط قوت و ضعف رقبا تنظیم کنند.
- سیاستهای توسعه رقبا: آگاهی از سیاستهای توسعه رقبا، به سازمانها امکان میدهد تا با اتخاذ استراتژیهای مناسب، سهم بازار خود را افزایش داده و در رقابت با رقبا پیشی بگیرند.”
هوشمندی مشتریان چیست؟
هوشمندی مشتریان، به سازمانها کمک میکند تا با تحلیل دادهها و اطلاعات مربوط به مشتریان، نیازها و خواستههای فعلی و آتی آنها را شناسایی کرده و فرصتهای جدیدی را در بازار کشف کنند. این رویکرد، تحولات چشمگیری را در فرآیندهای بازاریابی و توزیع ایجاد میکند و به سازمانها امکان میدهد تا با جمعآوری و تحلیل دادههای مربوط به مشتریان، تأمینکنندگان، خریداران و توزیعکنندگان، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
هوشمندی مشتریان، بر ارزشهای مشتریان و سهامدارانی که از نظر اقتصادی و مالی در موقعیتهای استراتژیک قرار دارند، تأکید میکند. به عبارت دیگر، این رویکرد، به تبادل اطلاعات با مشتریان فعلی و بالقوه، جمعآوری دادههای شخصی و رصد روندهای رو به رشد مشتریان میپردازد.
اهداف کلیدی هوشمندی مشتریان:
- شناسایی نیازهای فعلی مشتریان: سازمانها با تمرکز بر نیازها و خواستههای فعلی مشتریان، میتوانند محصولات و خدمات خود را به طور مؤثرتری ارائه دهند.
- شناسایی نیازهای آتی مشتریان: پیشبینی نیازها و خواستههای آینده مشتریان، چالشی مهم در بازاریابی است که نیازمند تحلیل دقیق دادهها و روندهای بازار است.
- شناسایی فرصتهای نوآورانه: شناخت فرصتهای نوآورانه در بازار، به سازمانها امکان میدهد تا با ارائه محصولات و خدمات جدید، مزیت رقابتی کسب کنند.
نکات کلیدی:
- هوشمندی مشتریان، فراتر از جمعآوری دادهها است و شامل تحلیل و تفسیر دادهها برای تصمیمگیریهای استراتژیک میشود.
- سازمانها با استفاده از هوشمندی مشتریان، میتوانند روابط خود را با مشتریان بهبود بخشیده و وفاداری آنها را افزایش دهند.
- هوشمندی مشتریان، به سازمانها کمک میکند تا از تغییرات بازار آگاه شده و به طور فعال به آنها پاسخ دهند.”
بررسی هوشمندی اقتصادی
مفهوم هوشمندی اقتصادی، که از اواسط دهه 1990 میلادی مطرح شده است، به فرآیند تبدیل و تحلیل اطلاعات اقتصادی، شامل جمعآوری دادهها، تحلیل آماری، پیشبینی و پشتیبانی از تصمیمگیریها اطلاق میشود. این رویکرد، دسترسی آسان و مؤثر به اطلاعات را برای تصمیمگیرندگان سازمانی فراهم میکند.
با بهرهگیری از هوشمندی اقتصادی، افراد میتوانند اطلاعات را به طور دقیقتر تحلیل کرده و تصمیمات بهتری در مدیریت کسبوکار اتخاذ کنند. در مقیاس وسیعتر، هوشمندی اقتصادی به سازمانها کمک میکند تا اطلاعات جامعی در مورد مسائل اقتصادی کلان مانند رکود و تورم کسب کنند. عوامل کلیدی در هوشمندی اقتصادی شامل دسترسی به اطلاعات اقتصادی، دسترسی مستقیم به دادهها و تحلیل شرایط بازار هستند.
عناصر کلیدی هوشمندی اقتصادی:
- مسائل اقتصادی: در دنیای امروز، اطلاعات اقتصادی نقش حیاتی در تصمیمگیریها ایفا میکنند. سازمانها باید اطلاعات اقتصادی مرتبط و معتبر را جمعآوری و تحلیل کنند تا بتوانند تصمیمات آگاهانهای اتخاذ نمایند.
- دسترسی مستقیم به دادهها: هوشمندی اقتصادی، دسترسی مستقیم تصمیمگیرندگان به اطلاعات در سطوح مختلف سازمان را تسهیل میکند. این دسترسی، امکان مدیریت مؤثر کسبوکار را فراهم میکند.
- بررسی شرایط بازار: تحلیل شرایط بازار، به سازمانها کمک میکند تا فرصتهای جدید را شناسایی کرده، چالشها را پیشبینی کرده و استراتژیهای بازاریابی مناسب را تدوین کنند. این تحلیل، شامل بررسی بازار، مشتریان، رقبا و تدوین استراتژیهای تولید، فروش و تبلیغات است.
نکاتی مهم مرتبط با مفهوم هوشمندی استراتژیک
در ادامه سعی بر آن داریم تا در خصوص نکات مربوط به هوشمندی استراتژیک با ذکر مثال های متعدد و کاربردی بیشتر توضیح دهیم. به گونه ای که آگاهی از هر کدام از این نکات در فهم بهتر این مطالب کمک کند.
معرفی انواع هوش سازمانی
سازمانها برای بقا و موفقیت در دنیای رقابتی امروز، نیازمند بهرهمندی از انواع هوش سازمانی هستند. لیبوویتز، پنج نوع هوش را در سازمانها شناسایی کرده است: هوش مصنوعی، مدیریت دانش، هوش تجاری، هوش رقابتی و هوش استراتژیک. سازمانهایی که قادر به پیشبینی و پاسخگویی به فرصتهای آینده هستند، از هوشمندی استراتژیک بهرهمندند.
هوشمندی استراتژیک، از ترکیب دادهها و اطلاعات حاصل از سایر انواع هوش سازمانی شکل میگیرد. هوش مصنوعی، به عنوان اولین سطح، در سیستمهای اتوماسیون اداری و صنعتی کاربرد دارد و با قابلیت تصمیمگیری خودکار، فرآیندهای اجرایی را تسهیل میکند.
مدیریت دانش، سطح بعدی است که به پردازش و سازماندهی اطلاعات حاصل از سیستمهای اطلاعاتی میپردازد. این نوع هوش، سازمان را قادر میسازد تا از دانش تخصصی درون سازمان برای نوآوری و افزایش تعهد کارکنان استفاده کند.
هوش تجاری، با تمرکز بر مدیریت عملکرد سازمان، به تصمیمگیریهای بهتر کمک میکند و نقش مهمی در اجرای استراتژیهای سازمانی ایفا میکند.
هوش رقابتی، با تحلیل دادهها و اطلاعات داخلی و خارجی، برنامهریزی استراتژیک را تسهیل میکند.
در نهایت، هوشمندی استراتژیک، با تلفیق اطلاعات حاصل از سایر انواع هوش، به سازمانها امکان میدهد تا رویکردهای مدیریتی آیندهنگرانه را اتخاذ کنند.
هوشمندی استراتژیک، شامل اطلاعات مربوط به فرآیندها، عملکردها، دانش تخصصی، رقبا و محیط خارجی است و به سازمانها امکان میدهد تا مسیر آینده خود را به طور هوشمندانه ترسیم کنند.
تفاوت میان هوشمندی استراتژیک و هوش استراتژیک
برعکس تصور عام از واژگانی چون هوش و هوشمندی، که هر دو این کلمات را یکسان با معانی واحد می دانند، باید گفت کسانی که به این موضوعات تخصصی علاقه منداند بایستی اطلاعات درستی در این خصوص کسب کنند و تفاوت میان اصطلاحات را به خوبی درک نمایند. هوش اصطلاحا یک موجودیت و یک نتیجه تلقی می شود که در تعابیری چون ارتقا و پیشرفت تجلی می یابد. از طرف دیگر، اصطلاحا به کسی که دارای توانمندی ذهنی است، باهوش گفته می شود.
هوشمندی یک رویکرد فرآیندی تلقی می شود. هوشمندی به معنی بکارگیری فرایندهای هوشی در کسب و کار است. پس هوش یک چیستی، موجودیت و فعلیت به شمار می رود. (مانند بازار، برنامه و …). در حالی که هوشمندی، یک نوع فرایند، کارکرد و جریان است. (مانند بازاریابی، برنامه ریزی و …). به همین دلیل به این سایت عنوان هوشمندی استراتژیک داده ایم.
چرا که قصد داریم چگونگی عملکرد و فرایند هوشمندی استراتژیک را در کسب و کار بسنجیم و راه های ثبات آن را در کسب و کار بیان کنیم. با توجه به آنچه گفته شد در جوامع امروزی کسی را هوشمند خطاب می کنند که مسائل پیرامون را به خوبی درک و دریافت کند. سپس آن را به ذهن سپرده و در زمان مناسب به خاطر آورد و بین مشخصه ها ارتباط برقرار کند.
بنابراین هوشمندی دارای چهار مشخصه است: 1. کسب اطلاعات 2. به خاطر آوردن 3. استدلال، برقراری ارتباطات و خلاقیت 4. تفکر انتقادی و حل مسائل. در آخر چنین تصور می شود که هوشمندی می تواند سبب حل مسائل شود.
نتایج و دستاورد های هوشمندی استراتژیک چیست؟
بزرگترین نتیجه و کارکرد هوشمندی استراتژیک، کمک به کسب و کار، محافظت از مزیت های رقابتی و تقویت آن است. مطابق با تحقیقات انجام شده مجموعه ای از قابلیت های رقابتی بر پایه ی هوشمندی استراتژیک وجود دارند که گویای صفات مهم و بارز برخی از رهبران موفق جهان هستند. این صفات برتر در چهارچوب هوشمندی تعیین شده اند و شامل موارد زیر می شوند:
- مشارکت: قابلیت ایجاد اتحاد استراتژیک میان اشخاص، گروه ها و سازمان ها
- پیش بینی: قابلیت درک جریان های چالش برانگیز کسب و کار یا رفع آن
- انگیزه: قابلیت ایجاد میل و انگیزه در اشخاص گوناگون جهت همکاری در اجرای یک چشم انداز
- تفکر سیستمی: قابلیت درک، ادغام عناصر سازمان به صورت کلی به عنوان هدفی مشترک
- بینش: قابلیت تجسم و تصویرسازی از شرایطی منحصر به فرد بر پایه ی آینده نگری و ایجاد فرایندی برای مشارکت افراد جهت اجرای آن
چگونگی جمع آوری اطلاعات در هوشمندی استراتژیک
فرآیند جمعآوری اطلاعات در هوشمندی استراتژیک، با روشهای مورد استفاده در سازمانهای اطلاعاتی و نظامی شباهتهایی دارد. پنج روش اصلی برای این منظور وجود دارد:
- هوش تصویری (IMINT): استفاده از تصاویر برای استخراج اطلاعات تجاری ارزشمند.
- هوش انسانی (HUMINT): جمعآوری اطلاعات از طریق منابع انسانی، شامل نظرات و تجربیات متخصصان و کارکنان.
- هوش سیگنالها (SIGINT): تحلیل و رمزگشایی سیگنالهای رمزگذاری شده برای استخراج اطلاعات ارزشمند.
- هوش منبع-باز (OSINT): جمعآوری اطلاعات از منابع عمومی و در دسترس، شامل رسانهها، مقالات علمی، گزارشهای دولتی و غیره. (این روش با نرمافزارهای متنباز متفاوت است.)
- هوش سنجش و اثر (MASINT): ردیابی و شناسایی ویژگیهای منحصربهفرد هدف از طریق تحلیل دادههای فنی و علمی. (مانند استفاده از طیفهای مختلف الکترومغناطیسی در نجوم.)
توضیحات تکمیلی:
- هوش تصویری (IMINT): تصاویر ماهوارهای، هوایی و زمینی میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد فعالیتهای رقبا، روندهای بازار و شرایط محیطی ارائه دهند.
- هوش انسانی (HUMINT): مصاحبه با کارشناسان، نظرسنجی از مشتریان و کارکنان و شرکت در کنفرانسها و رویدادهای تخصصی، از جمله روشهای جمعآوری اطلاعات انسانی هستند.
- هوش سیگنالها (SIGINT): این روش، نیازمند تخصص فنی بالا در زمینه تحلیل سیگنالها و رمزگشایی است.
- هوش منبع-باز (OSINT): این روش، به دلیل دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی، بسیار پرکاربرد است. با این حال، باید به اعتبار و صحت اطلاعات جمعآوری شده توجه کرد.
- هوش سنجش و اثر (MASINT): این روش، در صنایع نظامی و امنیتی کاربرد گستردهای دارد. در حوزه تجاری، میتوان از آن برای تحلیل دادههای حسگرها و دستگاههای اندازهگیری استفاده کرد.
با استفاده از این روشها، سازمانها میتوانند اطلاعات جامعی را برای تصمیمگیریهای استراتژیک خود جمعآوری کنند.
نتیجه گیری و خلاصه
هوشمندی استراتژیک، به عنوان یک رویکرد راهبردی، بر تحلیل دادهها و پاسخگویی به تغییرات محیطی تأکید دارد. این نوع هوشمندی، شامل مجموعهای از قابلیتها و مهارتها مانند تفکر منطقی، خودآگاهی، یادگیری، هوش هیجانی، استدلال، برنامهریزی، خلاقیت، تفکر انتقادی، تفکر استراتژیک و حل مسئله است.
توانایی جمعآوری، ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، به سازمانها کمک میکند تا در زمان مناسب، از دانش خود برای تصمیمگیریهای بازاریابی و انطباق با محیط استفاده کنند. هوشمندی استراتژیک، ابزاری قدرتمند برای مدیریت اطلاعات و چالشهای پیچیده در دنیای کسبوکار امروز است.
این رویکرد، به سازمانها امکان میدهد تا با تحلیل اطلاعات بازار، به مزیت رقابتی در محیطهای ناپایدار دست یابند. علاوه بر این، در سال 2013، پژوهشگرانی مانند جوزسی باس، مک کوبی، کلیفورد ال نورمن، سی جین نورمن و ریچارد مارگولیس، در مقالاتی با موضوع «تحول در رهبری خدمات بهداشتی»، از هوشمندی استراتژیک برای بهبود مدیریت مراقبتهای بهداشتی استفاده کردند.
فلسفه مدیریت و هوشمندی استراتژیک، بر چهار اصل اساسی استوار است: درک تنوع، تفکر سیستمی، درک شخصیت و درک دانشآفرینی. این اصول، توسط دمینگ مطرح شدهاند. همچنین، مک کوبی در سال 2015، کتابی با عنوان «هوش استراتژیک، ابزارهای مفهومی برای پیشبرد تغییر» را در دانشگاه آکسفورد منتشر کرد.
منبع: infoentrepreneurs – imd
مظاهری میگه:
Mz میگه:
مشاوره مدیریت رخ میگه: