Rokh Management Consulting

چگونه ادغام تغییرات آب و هوایی و ESG هسته استراتژی شما را متحول می‌کند؟

ما در آغاز یک دگرگونی بنیادین در اقتصاد جهانی ایستاده‌ایم. عصری که در آن موفقیت کسب‌وکار صرفاً با ترازنامه‌های فصلی سنجیده می‌شد، به سر آمده است. امروز، ما در دورانی زندگی می‌کنیم که ارزش پایدار، تاب‌آوری و مسئولیت‌پذیری نه به عنوان مفاهیمی اخلاقی، بلکه به مثابه ارکان اصلی مزیت رقابتی تعریف می‌شوند. در کانون این تحول، ترکیبی قدرتمند و اجتناب‌ناپذیر قرار دارد: «تغییرات آب و هوایی و ESG».

برای دهه‌ها، بسیاری از ما به محیط زیست (E)، مسائل اجتماعی (S) و حاکمیت شرکتی (G) به عنوان یک «مسئولیت اجتماعی» یا در بهترین حالت، یک ابزار روابط عمومی نگاه می‌کردیم. اما اکنون، واقعیت‌های سخت، این معادله را دگرگون کرده است. تغییرات آب و هوایی، که زمانی یک مسئله علمی دور از دسترس تلقی می‌شد، امروز به یک واقعیت تجاری روزمره تبدیل شده است. این دیگر یک «اگر» نیست؛ یک «چه زمانی» و «چگونه» است. چگونه بر زنجیره تامین شما تأثیر می‌گذارد؟ چگونه دسترسی شما به سرمایه را تغییر می‌دهد؟ و چگونه بر تقاضای مشتریان شما اثر می‌گذارد؟

فراتر از مسئولیت اجتماعی: وقتی بقا در گروی انطباق است

فهرست مطالب

ما درباره کاشتن درخت یا کاهش مصرف کاغذ صحبت نمی‌کنیم. این‌ها مهم هستند، اما ما درباره یک بازنگری استراتژیک در سطح هیئت مدیره صحبت می‌کنیم. مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در گزارش‌های ریسک جهانی خود، سال‌هاست که به طور مداوم، ریسک‌های مرتبط با آب و هوا (مانند رویدادهای آب و هوایی شدید، شکست در اقدام آب و هوایی) را به عنوان جدی‌ترین تهدیدهای بلندمدت برای اقتصاد جهانی شناسایی می‌کند.

این تهدیدها دیگر فرضی نیستند. آن‌ها در حال حاضر در صورت‌های مالی شرکت‌ها ظاهر می‌شوند. ما با دو دسته اصلی از ریسک‌ها مواجه هستیم:

۱. ریسک‌های فیزیکی (Physical Risks): این‌ها تأثیرات مستقیم پدیده‌های آب و هوایی هستند. خشکسالی‌هایی که در ایران شاهد آن هستیم و بر بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آب فشار می‌آورد. سیل‌هایی که می‌توانند زیرساخت‌های لجستیک و کارخانه‌ها را مختل کنند. افزایش دما که بهره‌وری نیروی کار و هزینه‌های سرمایشی را به شدت افزایش می‌دهد. کسب‌وکاری که محل کارخانه، انبار یا تامین‌کننده کلیدی خود را بدون در نظر گرفتن این ریسک‌ها انتخاب کرده، در برابر شوک‌های ناگهانی آسیب‌پذیر است.

۲. ریسک‌های گذار (Transition Risks): این‌ها ریسک‌های ناشی از گذار به یک اقتصاد کم‌کربن هستند. این بخش اغلب نادیده گرفته می‌شود، اما به مراتب می‌تواند مخرب‌تر باشد. این ریسک‌ها شامل تغییرات ناگهانی در سیاست‌گذاری‌ها (مانند اعمال مالیات بر کربن یا قیمت‌گذاری آب)، ریسک‌های فناوری (منسوخ شدن فناوری‌های پرکربن)، ریسک‌های بازار (تغییر ترجیح مصرف‌کنندگان به سمت محصولات سبز) و ریسک‌های اعتباری (عدم تمایل سرمایه‌گذاران به تامین مالی پروژه‌های «قهوه‌ای») است.

بنابراین، ادغام تغییرات آب و هوایی و ESG در استراتژی، دیگر یک اقدام بشردوستانه نیست؛ این یک اقدام ضروری برای مدیریت ریسک و تضمین بقای بلندمدت سازمان است.

مفهوم تغییرات آب و هوایی و ESG در کسب‌ و کار - مشاوره مدیریت رخ

فشار از همه جهات: سرمایه‌گذاران، مصرف‌کنندگان و رگولاتورها

اگر منطق مدیریت ریسک کافی نباشد، فشارهای خارجی این ضرورت را دوچندان می‌کنند. سازمان شما دیگر در خلاء عمل نمی‌کند. سه گروه ذی‌نفع کلیدی، قطب‌نمای کسب‌وکار را به سمت پایداری چرخانده‌اند:

سرمایه‌گذاران و بازارهای مالی: دوران «سود به هر قیمتی» گذشته است. لری فینک، مدیرعامل بلک‌راک (بزرگترین مدیر دارایی جهان)، در نامه‌های سالانه خود به مدیران عامل، صراحتاً اعلام کرده است که «ریسک آب و هوایی، ریسک سرمایه‌گذاری است». امروز، سرمایه‌گذاران نهادی، صندوق‌های بازنشستگی و بانک‌ها، قبل از تخصیص سرمایه، عملکرد ESG شما را به دقت بررسی می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بدانند استراتژی شما در برابر تغییرات آب و هوایی چقدر تاب‌آور است. دسترسی به سرمایه ارزان (مانند اوراق قرضه سبز) به طور فزاینده‌ای به امتیاز ESG شما گره خورده است.

مصرف‌کنندگان و استعدادها: مشتریان، به ویژه نسل‌های جدیدتر (Millennials و Gen Z)، دیگر فقط محصول شما را نمی‌خرند؛ آن‌ها «ارزش‌های» شما را می‌خرند. آن‌ها خواهان شفافیت در زنجیره تامین، ردپای کربنی محصول و رفتار اخلاقی شما هستند. این شفافیت، وفاداری به برند را بازتعریف کرده است. به طور مشابه، جنگ برای استعدادها در حال حاضر بر سر هدف و معناست. بهترین و باهوش‌ترین نیروهای کار می‌خواهند در سازمان‌هایی کار کنند که تأثیر مثبت بر جهان دارند.

رگولاتورها و تجارت جهانی: اگر فکر می‌کنید این روندها فقط مختص بازارهای غربی است، در اشتباهید. مکانیزم تعدیل کربن مرزی اتحادیه اروپا (CBAM)، که به «مالیات کربن مرزی» معروف است، یک نمونه بارز است. به زودی، اگر صادرکننده ایرانی بخواهد به اروپا کالا بفروشد، باید ردپای کربنی کالای خود را به طور دقیق گزارش دهد و بابت آن هزینه بپردازد. شرکت‌هایی که امروز برای اندازه‌گیری و کاهش کربن خود اقدام نکنند، به سادگی از بازارهای جهانی حذف خواهند شد.

در نتیجه، پرداختن به تغییرات آب و هوایی و ESG دیگر یک گزینه در منوی استراتژی نیست؛ این خودِ میز است. این چارچوب جدیدی است که تمام تصمیمات استراتژیک باید بر اساس آن سنجیده شوند.

سیر تکامل مفهوم تغییرات آب و هوایی و ESG در کسب‌ و کار

برای درک عمق استراتژیک «تغییرات آب و هوایی و ESG»، باید به عقب برگردیم و ببینیم این مفاهیم چگونه از حاشیه به متن استراتژی کسب‌وکار راه یافتند. این یک شبه‌انقلاب نبوده، بلکه یک تکامل تدریجی بوده که اکنون به نقطه عطف خود رسیده است.

از «سبز شویی» تا «استراتژی محوری»: یک تاریخچه کوتاه

سفر ما از دهه ۱۹۷۰ با مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) آغاز شد. در آن زمان، CSR عمدتاً به فعالیت‌های بشردوستانه، اهدای پول به خیریه‌ها یا پروژه‌های زیست‌محیطی نمادین محدود می‌شد. این اقدامات اغلب جدا از استراتژی اصلی کسب‌وکار بودند و گاهی، متاسفانه، به عنوان «سبز شویی» یا تلاشی برای پنهان کردن شیوه‌های ناپایدار تجاری مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

نقطه عطف واقعی در سال ۲۰۰۴ با انتشار گزارش «چه کسی اهمیت می‌دهد، برنده است» توسط بخش مالی سازمان ملل رخ داد. این گزارش برای اولین بار به طور رسمی اصطلاح ESG را ابداع کرد و استدلال نمود که ادغام این سه فاکتور (محیط زیست، اجتماع و حاکمیت) در تحلیل‌های مالی، منجر به بازارهای پایدارتر و نتایج بهتر برای جوامع می‌شود. این یک تغییر پارادایم بود: ESG از حوزه اخلاق خارج شد و وارد حوزه اهمیت مالی شد.

در ابتدا، تمرکز بیشتر بر روی «G» (حاکمیت) بود، مواردی مانند استقلال هیئت مدیره، مبارزه با فساد و شفافیت در پاداش مدیران. سپس «S» (اجتماعی) با تمرکز بر حقوق کارگران، تنوع و ایمنی در محیط کار مورد توجه قرار گرفت.

نقطه عطف: چگونه «E» (محیط زیست) محور اصلی شد

اما نیروی محرکه‌ای که ESG را از یک مفهوم تخصصی مالی به یک ضرورت جهانی تبدیل کرد، شواهد علمی فزاینده و غیرقابل انکار در مورد تغییرات آب و هوایی بود. در حالی که «E» شامل موارد متعددی مانند مدیریت پسماند، تنوع زیستی و مصرف آب است، «تغییرات آب و هوایی» به دلیل ماهیت سیستمی و تهدید وجودی خود، به سرعت به محور اصلی این گفتگو تبدیل شد.

توافق پاریس در سال ۲۰۱۵ یک کاتالیزور قدرتمند بود. ۱۹۶ کشور متعهد شدند که گرمایش جهانی را به «بسیار کمتر از ۲ درجه سانتی‌گراد» و ترجیحاً به ۱.۵ درجه سانتی‌گراد نسبت به دوران پیش از صنعتی شدن محدود کنند. این توافق یک سیگنال واضح به بازارهای جهانی فرستاد: آینده باید کم‌کربن باشد.

همزمان، گزارش‌های هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم (IPCC) لحن تندتری به خود گرفت. گزارش ششم IPCC که در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ منتشر شد، با قاطعیت بی‌سابقه‌ای اعلام کرد: «شواهد علمی صریح است: تغییرات آب و هوایی تهدیدی برای رفاه بشر و سلامت سیاره است. پنجره فرصت ما برای تضمین آینده‌ای قابل زندگی و پایدار برای همگان، به سرعت در حال بسته شدن است.»

اینجاست که پیوند میان تغییرات آب و هوایی و ESG محکم می‌شود. سرمایه‌گذاران و کسب‌وکارها دریافتند که نمی‌توان در مورد ESG صحبت کرد، بدون آنکه به بزرگترین ریسک زیست‌محیطی و اقتصادی پیش روی بشر، یعنی تغییرات آب و هوایی، به طور جدی پرداخت. مدیریت تغییرات آب و هوایی به معیار نهایی تعهد یک شرکت به «E» در چارچوب ESG تبدیل شد. دیگر کافی نبود که بگویید «ما به محیط زیست اهمیت می‌دهیم»؛ بازار شروع به پرسیدن سوالات مشخص‌تری کرد: «برنامه شما برای کربن‌زدایی چیست؟»، «استراتژی شما در برابر ریسک‌های آب و هوایی چقدر تاب‌آور است؟»

بنابراین، تکامل تغییرات آب و هوایی و ESG داستانی است درباره حرکت از «انجام کار خوب» به «انجام هوشمندانه کار» و در نهایت به «انجام کار ضروری».

تغییرات آب و هوایی و ESG در عمل: از شعار تا اجرا در ساختار سازمانی

صحبت در مورد اهمیت استراتژیک «تغییرات آب و hoایی و ESG» آسان است؛ چالش واقعی در عملیاتی کردن آن در رگ و پی سازمان نهفته است. این یک پروژه جانبی نیست که به واحد HSE (بهداشت، ایمنی و محیط زیست) یا روابط عمومی واگذار شود. این یک تحول فرهنگی و ساختاری است که باید از بالاترین سطح سازمان، یعنی هیئت مدیره و مدیرعامل، آغاز شود.

وقتی ESG به درستی اجرا نشود، به مجموعه‌ای از شاخص‌های پراکنده و گزارش‌های پر زرق و برق اما بی‌اثر تبدیل می‌شود. اما وقتی به درستی در ساختار ادغام گردد، به یک موتور قدرتمند برای نوآوری، کارایی و خلق ارزش بلندمدت بدل خواهد شد.

تغییرات آب و هوایی و ESG در عمل - مشاوره مدیریت رخ

چه کسی مالک ESG در سازمان است؟

اولین و مهم‌ترین گام، تعریف ساختار حاکمیتی (Governance) برای ESG است. این همان «G» در ESG است که اجرای «E» (محیط زیست) و «S» (اجتماعی) را تضمین می‌کند. اگر ساختار حاکمیتی ضعیف باشد، تمام تلاش‌ها برای مدیریت تغییرات آب و هوایی به شعار محدود خواهد شد.

مالکیت نهایی ESG باید با هیئت مدیره باشد. این هیئت مدیره است که باید استراتژی کلی ESG را تصویب کند، بر اجرای آن نظارت نماید و مدیریت ارشد را در قبال آن پاسخگو نگه دارد. بسیاری از شرکت‌های پیشرو، یک کمیته تخصصی ESG در سطح هیئت مدیره تشکیل می‌دهند که مستقیماً بر ریسک‌ها و فرصت‌های مرتبط با تغییرات آب و هوایی نظارت می‌کند.

در سطح اجرایی، در حالی که ممکن است یک «مدیر ارشد پایداری» (CSO) یا یک تیم ESG برای هماهنگی امور وجود داشته باشد، مسئولیت اجرا باید در سراسر سازمان توزیع شود. این یک تغییر پارادایم از «ESG به عنوان یک سیلو» به «ESG به عنوان یک ذهنیت یکپارچه» است.

تغییرات آب و هوایی و ESG: فراتر از واحد محیط زیست

بیایید ببینیم این یکپارچگی در عمل چگونه به نظر می‌رسد:

مدیر ارشد مالی (CFO): دیگر نمی‌تواند فقط به اعداد سه‌ماهه نگاه کند. او باید درک کند که ریسک آب و هوایی چگونه بر ترازنامه تأثیر می‌گذارد. او باید بتواند «بازده سرمایه‌گذاری» (ROI) پروژه‌های کاهش کربن را که ممکن است بازگشت طولانی‌تری داشته باشند، مدل‌سازی کند. CFO نقش کلیدی در تخصیص سرمایه به سمت ابتکارات سبز و جذب مالی پایدار دارد.

مدیر ارشد عملیات (COO) و زنجیره تامین: این بخش، قلب تپنده مدیریت کربن است. COO باید بر بهره‌وری انرژی در کارخانه‌ها، بهینه‌سازی لجستیک برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و مدیریت مصرف آب (به ویژه در کشوری مانند ایران) تمرکز کند. ارزیابی ریسک‌های آب و هوایی در زنجیره تامین (آیا تامین‌کننده کلیدی شما در منطقه سیل‌خیز قرار دارد؟) یک اولویت مطلق است.

مدیر ارشد منابع انسانی (CHRO): نقش CHRO در جذب و نگهداری استعدادها در عصر ESG حیاتی است. او باید فرهنگ سازمانی را به سمت پایداری هدایت کند، برنامه‌های آموزشی برای «سواد آب و هوایی» (Climate Literacy) کارکنان طراحی نماید و مهم‌تر از همه، اهداف ESG را به سیستم ارزیابی عملکرد و پاداش مدیران گره بزند. وقتی پاداش یک مدیر به کاهش ردپای کربنی بخش او وابسته باشد، شاهد تغییر واقعی خواهیم بود.

مدیر ارشد بازاریابی (CMO): باید اطمینان حاصل کند که ارتباطات شرکت در مورد ESG صادقانه، شفاف و مستند است و از هرگونه شائبه «سبز شویی» به دور است. او باید بتواند ارزش پیشنهادی پایدار شرکت را به طور مؤثری به مشتریان منتقل کند.

زبان مشترک: ترجمه اهداف آب و هوایی به KPI های سازمانی

برای اینکه این ساختار کار کند، سازمان به یک زبان مشترک نیاز دارد. اهداف بلندپروازانه مانند «کربن صفر خالص تا سال ۲۰۵۰» الهام‌بخش هستند، اما تا زمانی که به شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) قابل اندازه‌گیری و قابل ردیابی تبدیل نشوند، قابل مدیریت نخواهند بود.

ما باید از معیارهای مبهم فاصله بگیریم و به سمت داده‌های سخت حرکت کنیم. به جای «کاهش آلودگی»، باید بگوییم «کاهش ۲۰ درصدی شدت انتشار کربن به ازای هر واحد تولید تا سال ۲۰۲۵». به جای «صرفه‌جویی در انرژی»، باید بگوییم «افزایش سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در سبد مصرفی به ۱۵ درصد تا سال ۲۰۲۷».

این KPI ها باید در داشبوردهای مدیریتی، در کنار شاخص‌های مالی، قرار گیرند. تنها زمانی که مدیرعامل بتواند در یک نگاه، هم سودآوری فصلی و هم روند انتشار گازهای گلخانه‌ای را ببیند، می‌توانیم ادعا کنیم که تغییرات آب و هوایی و ESG واقعاً در هسته تصمیم‌گیری‌های سازمانی ادغام شده‌اند.

بهترین روش‌ها برای ادغام تغییرات آب و هوایی و ESG در استراتژی شرکت

مدیران عامل اغلب از ما در مشاوره مدیریت رخ می‌پرسند: «بسیار خوب، ما به اهمیت تغییرات آب و هوایی و ESG پی برده‌ایم. اما از کجا شروع کنیم؟» این یک سوال بسیار معتبر است. پیچیدگی موضوع و گستردگی آن می‌تواند فلج‌کننده باشد. خبر خوب این است که یک نقشه راه آزموده شده و مجموعه‌ای از بهترین شیوه‌های جهانی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را برای بوم ایران تطبیق داد. این یک سفر گام به گام است، نه یک انقلاب یک‌شبه.

گام اول: ارزیابی اهمیت؛ چه چیزی برای شما «اهمیت» دارد؟

شما نمی‌توانید اقیانوس را یک‌باره بجوشانید. هر شرکتی منحصر به فرد است. ریسک آب و هوایی برای یک شرکت نرم‌افزاری با یک شرکت فولاد متفاوت است. گام اول، انجام یک ارزیابی اهمیت جامع است. این فرآیند به شما کمک می‌کند تا بفهمید کدام موضوعات ESG (از جمله جنبه‌های مختلف تغییرات آب و هوایی) بیشترین تأثیر را بر موفقیت مالی کسب‌وکار شما دارند و همزمان، کسب‌وکار شما بیشترین تأثیر را بر کدام موضوعات می‌گذارد.

رویکرد مدرن در این زمینه، «اهمیت دوگانه» نام دارد که توسط استانداردهای اروپایی ترویج شده است. این یعنی شما باید از دو منظر به مسائل نگاه کنید:

  1. اهمیت مالی: چگونه تغییرات آب و هوایی (مانند خشکسالی یا مالیات کربن) بر سودآوری، هزینه‌ها و ارزش شرکت شما تأثیر می‌گذارد؟ (نگاه از بیرون به درون)
  2. اهمیت تأثیر: چگونه فعالیت‌های شرکت شما (مانند انتشار گازهای گلخانه‌ای یا مصرف آب) بر محیط زیست و جامعه تأثیر می‌گذارد؟ (نگاه از درون به بیرون)

خروجی این ارزیابی، یک ماتریس واضح است که به شما می‌گوید باید منابع محدود خود را بر روی کدام حوزه‌های حیاتی ESG متمرکز کنید. برای یک شرکت ایرانی در صنعت سیمان، «انتشار CO2» و «مصرف انرژی» احتمالاً در بالاترین اولویت خواهند بود، در حالی که برای یک بانک، «تامین مالی سبز» و «ریسک آب و هوایی در پرتفوی وام‌ها» اهمیت حیاتی دارند.

گام دوم: اندازه‌گیری دقیق و تعیین اهداف مبتنی بر علم (SBTi)

پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، می‌گوید: «شما نمی‌توانید چیزی را که نمی‌توانید اندازه‌گیری کنید، مدیریت کنید.» این جمله در مورد تغییرات آب و هوایی و ESG بیش از هر جای دیگری صادق است. شما به داده‌های دقیق در مورد ردپای محیطی خود نیاز دارید. اینجاست که مفاهیم Scope 1, 2, and 3 وارد می‌شوند:

  • Scope 1 (انتشار مستقیم): گازهای گلخانه‌ای آزاد شده از منابعی که مستقیماً تحت مالکیت یا کنترل شما هستند (مانند سوخت مصرفی در کوره‌ها، دیگ‌های بخار و خودروهای شرکت).
  • Scope 2 (انتشار غیرمستقیم): انتشار ناشی از تولید برقی که شما خریداری و مصرف می‌کنید.
  • Scope 3 (سایر انتشارات غیرمستقیم): این بخش، چالش‌برانگیزترین و در عین حال مهم‌ترین بخش است. این شامل تمام انتشارات در زنجیره ارزش شما می‌شود، از مواد اولیه خریداری شده و حمل و نقل آن‌ها گرفته تا سفرهای کاری کارمندان و حتی استفاده مشتری از محصول شما پس از فروش.

پس از اندازه‌گیری دقیق، گام بعدی تعیین اهداف است. اما نه هر هدفی. اهداف شما باید مبتنی بر علم باشند. ابتکار اهداف مبتنی بر علم (SBTi) چارچوبی جهانی ارائه می‌دهد که به شرکت‌ها کمک می‌کند اهداف کاهش انتشاری را تعیین کنند که با سطح کربن‌زدایی مورد نیاز برای نگه داشتن گرمایش جهانی زیر ۱.۵ درجه سانتی‌گراد (طبق توافق پاریس) همسو باشد. تعیین چنین اهدافی، اعتبار و جدیت شما را به سرمایه‌گذاران و بازار نشان می‌دهد.

گام سوم: ادغام در استراتژی اصلی و نوآوری در مدل کسب‌وکار

اهداف به تنهایی کافی نیستند؛ آن‌ها باید در استراتژی اصلی کسب‌وکار ادغام شوند. اینجاست که بسیاری از شرکت‌ها شکست می‌خورند. آن‌ها یک «استراتژی ESG» جداگانه ایجاد می‌کنند که با استراتژی تجاری شرکت در تضاد است. رویکرد صحیح این است که بپرسیم: «چگونه می‌توانیم با استفاده از لنز تغییرات آب و هوایی و ESG، استراتژی تجاری خود را قوی‌تر، تاب‌آورتر و سودآورتر کنیم؟»

این امر اغلب منجر به نوآوری در مدل کسب‌وکار می‌شود. به جای تمرکز صِرف بر «کارایی» (انجام همان کارها با مصرف انرژی کمتر)، شرکت‌های پیشرو به سمت «بازطراحی» حرکت می‌کنند. اینجاست که مفهوم اقتصاد چرخشی مطرح می‌شود.

اقتصاد خطی سنتی (برداشت، ساخت، مصرف، دور ریختن) به شدت ناپایدار و در برابر شوک‌های منابع آسیب‌پذیر است. اقتصاد چرخشی به دنبال حذف ضایعات از طریق طراحی هوشمندانه محصولات، بازیافت، استفاده مجدد، تعمیر و بازسازی است. این یک مدل کسب‌وکار کاملاً جدید است: از «فروش محصول» به «ارائه خدمات»، طراحی محصولات ماژولار برای تعمیر آسان، یا بازپس‌گیری محصولات در پایان عمر برای بازیافت مواد اولیه ارزشمند. این رویکرد هم ردپای کربنی شما را کاهش می‌دهد (Scope 3) و هم جریان‌های درآمدی جدید و پایداری ایجاد می‌کند.

ادغام تغییرات آب و هوایی و ESG در استراتژی شرکت - مشاوره مدیریت رخ

چالش‌های پیش رو و مزایای رقابتی: نگاهی منصفانه به تغییرات آب و هوایی و ESG

به عنوان مشاورانی که سال‌ها در کنار مدیران ارشد بوده‌ایم، وظیفه ما این است که تصویری واقعی ارائه دهیم. سفر ادغام «تغییرات آب و هوایی و ESG» در استراتژی، مسیری هموار و آسان نیست. این مسیر پر از چالش‌های عملیاتی، مالی و فرهنگی است. اما درک ما این است که شرکت‌هایی که بر این چالش‌ها غلبه می‌کنند، نه تنها «کار درست» را انجام می‌دهند، بلکه مزیت رقابتی پایداری برای دهه‌های آینده کسب خواهند کرد که تکرار آن برای رقبا تقریباً غیرممکن خواهد بود.

پذیرش واقعیت: موانع اجرای استراتژی‌های آب و هوایی

بیایید با چالش‌ها روبرو شویم. نادیده گرفتن آن‌ها فقط اجرای استراتژی را دشوارتر می‌کند. سه مانع اصلی که ما در شرکت‌های ایرانی و بین‌المللی شناسایی کرده‌ایم عبارتند از:

۱. کوتاه‌مدت‌نگری و هزینه‌های اولیه: بزرگترین دشمن استراتژی بلندمدت آب و هوایی، «جبر گزارش‌های فصلی» است. سرمایه‌گذاری در فناوری‌های سبز، نوسازی تجهیزات برای بهره‌وری انرژی یا بازطراحی زنجیره تامین، نیازمند سرمایه‌گذاری اولیه (Capex) قابل توجهی است. بازگشت این سرمایه‌گذاری‌ها ممکن است ۳ تا ۵ سال یا بیشتر طول بکشد. در مقابل، مدیر اجرایی تحت فشار است تا سود سه‌ماهه بعدی را به حداکثر برساند. این تضاد منافع، نیازمند رهبری شجاعانه از سوی هیئت مدیره برای دفاع از سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک بلندمدت است.

۲. کمبود داده‌ها و پیچیدگی اندازه‌گیری: همانطور که قبلاً اشاره شد، «شما نمی‌توانید چیزی را که اندازه‌گیری نمی‌کنید، مدیریت کنید». جمع‌آوری داده‌های قابل اتکا، به ویژه برای انتشار Scope 3 در زنجیره تامین، بسیار دشوار است. بسیاری از تامین‌کنندگان شما (به خصوص کوچک‌ترها) ممکن است اصلاً ردپای کربنی خود را اندازه‌گیری نکنند. ایجاد یک سیستم یکپارچه برای ردیابی دقیق داده‌های ESG در سراسر سازمان، یک چالش فنی و سازمانی بزرگ است.

۳. مقاومت فرهنگی و کمبود مهارت: تغییر سخت است. درخواست از مدیران عملیاتی که دهه‌ها به یک روش کار کرده‌اند تا اکنون «کربن» را نیز در تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ کنند، با مقاومت روبرو خواهد شد. علاوه بر این، کمبود متخصصان و مدیران با «سواد آب و هوایی» وجود دارد. سازمان‌ها باید به طور جدی روی آموزش و توانمندسازی نیروی کار خود سرمایه‌گذاری کنند تا بتوانند این استراتژی جدید را درک و اجرا نمایند.

فراتر از هزینه: درک «بازده» واقعی سرمایه‌گذاری در ESG

بله، چالش‌ها واقعی هستند. اما مزایای غلبه بر آن‌ها بسیار فراتر از «کاهش ریسک» است. ادغام هوشمندانه تغییرات آب و هوایی و ESG یک مرکز سود قدرتمند است، نه فقط یک «مرکز هزینه».

شرکت‌های پیشرو دریافته‌اند که ESG منبعی غنی از خلق ارزش است:

  • کاهش هزینه‌های عملیاتی: این ملموس‌ترین و سریع‌ترین بازده است. بهره‌وری انرژی به معنای واقعی کلمه، پرداخت پول کمتر برای برق و سوخت است. بهینه‌سازی مصرف آب، هزینه‌های شما را کاهش می‌دهد. کاهش بسته‌بندی و ضایعات، هزینه‌های مواد اولیه را کم می‌کند. این‌ها «پیروزی‌های سریع» (Quick Wins) در سفر ESG هستند.
  • دسترسی به سرمایه ارزان‌تر: بازارهای مالی به طور فزاینده‌ای به شرکت‌های با عملکرد قوی ESG پاداش می‌دهند. این شرکت‌ها می‌توانند به اوراق قرضه سبز (Green Bonds) و وام‌های پایدار با نرخ بهره پایین‌تر دسترسی پیدا کنند. رتبه‌بندی اعتباری بهتر ESG به معنای هزینه سرمایه کمتر است.
  • جذب و نگهداری استعدادهای برتر: همانطور که اشاره شد، بهترین مهندسان، مدیران و خلاقان می‌خواهند در شرکت‌هایی کار کنند که با ارزش‌های آن‌ها همسو باشند. یک استراتژی قوی ESG، برند کارفرمایی شما را به شدت تقویت می‌کند و هزینه‌های گزاف جذب و جابجایی نیرو را کاهش می‌دهد.
  • نوآوری و دستیابی به بازارهای جدید: فشار ناشی از محدودیت‌های آب و هوایی، مادر نوآوری است. شرکت‌هایی که به دنبال حل مشکلات پایداری هستند، اغلب به محصولات، خدمات و مدل‌های کسب‌وکار کاملاً جدیدی دست می‌یابند. تقاضای عظیمی برای راه‌حل‌های کم‌کربن، مصالح ساختمانی سبز و محصولات چرخشی وجود دارد. این‌ها بازارهای تریلیون دلاری آینده هستند.
  • تاب‌آوری استراتژیک: این شاید ارزشمندترین و در عین حال سخت‌ترین مزیت برای کمی‌سازی باشد. شرکتی که زنجیره تامین خود را از منظر ریسک آب و هوایی ارزیابی و متنوع کرده است، در مقایسه با رقیبی که این کار را نکرده، در هنگام وقوع سیل یا خشکسالی، به سادگی به فعالیت خود ادامه خواهد داد. این «تاب‌آوری»، مزیت رقابتی نهایی در دنیایی پر از عدم قطعیت است.

دانلود ابزارهای مدیریت کسب و کار

دانلود کنید

ابزارها و روندهای نوین: چگونه هوش مصنوعی به مدیریت تغییرات آب و هوایی و ESG کمک می‌کند؟

خوشبختانه، مدیران امروزی در این سفر پیچیده تنها نیستند. ما در عصری زندگی می‌کنیم که پیشرفت‌های فناورانه با سرعتی خیره‌کننده در حال وقوع است. ابزارهای نوین، به ویژه هوش مصنوعی (AI)، در حال تبدیل شدن به یک اهرم حیاتی برای مدیریت چالش‌های «تغییرات آب و هوایی و ESG» هستند. همزمان، روندهای گزارش‌دهی در حال شفاف‌تر شدن و یکپارچه‌سازی هستند که به رفع ابهام کمک شایانی می‌کند.

هوش مصنوعی (AI) به مثابه رادار ریسک و بهینه‌ساز عملیات

هوش مصنوعی دیگر یک مفهوم علمی-تخیلی نیست؛ این یک ابزار تجاری قدرتمند است که می‌تواند به طور خاص در سه حوزه به استراتژی ESG شما کمک کند:

۱. اندازه‌گیری و پیش‌بینی: چالش بزرگ داده‌های Scope 3 را به خاطر دارید؟ الگوریتم‌های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین می‌توانند حجم عظیمی از داده‌های پراکنده (از فاکتورهای تامین‌کنندگان، داده‌های ماهواره‌ای، گزارش‌های آب و هوایی) را تجزیه و تحلیل کنند تا ردپای کربنی شما را با دقتی بسیار بالاتر تخمین بزنند. AI می‌تواند مدل‌های پیچیده پیش‌بینی ریسک آب و هوایی را اجرا کند و به شما بگوید که کدام دارایی‌های فیزیکی شما در ۱۰ سال آینده در معرض بیشترین خطر سیل یا آتش‌سوزی قرار دارند.

۲. بهینه‌سازی عملیاتی: این ملموس‌ترین کاربرد AI است. سیستم‌های هوشمند می‌توانند مصرف انرژی در ساختمان‌ها و کارخانه‌ها را به صورت لحظه‌ای بهینه کنند. در لجستیک، AI می‌تواند بهترین مسیرها را برای کاهش مصرف سوخت و انتشار گازهای گلخانه‌ای ناوگان حمل و نقل شما پیدا کند. در تولید، AI می‌تواند فرآیندها را برای به حداقل رساندن ضایعات مواد اولیه تنظیم کند.

۳. نوآوری در مواد و محصولات: هوش مصنوعی در حال حاضر در فرآیند کشف مواد جدید (مانند باتری‌های کارآمدتر، مصالح ساختمانی کم‌کربن) که برای گذار به اقتصاد سبز حیاتی هستند، استفاده می‌شود.

شفافیت رادیکال: از بلاک‌چین تا اینترنت اشیا (IoT)

فناوری‌های دیگری نیز در خدمت شفافیت ESG هستند. اینترنت اشیا (IoT) با استفاده از سنسورهای هوشمند می‌تواند داده‌های دقیق و لحظه‌ای از مصرف آب، انرژی و انتشار گازهای گلخانه‌ای در سراGر عملیات شما جمع‌آوری کند. بلاک‌چین نیز پتانسیل ایجاد شفافیت رادیکال در زنجیره‌های تامین پیچیده را دارد. تصور کنید بتوانید یک محصول را از مزرعه تا قفسه فروشگاه ردیابی کنید و اصالت «ارگانیک» یا «کم‌کربن» بودن آن را به طور غیرقابل تغییری تأیید کنید. این فناوری همچنین برای ردیابی اعتبارات کربن و جلوگیری از تقلب یا «دوبار شماری» (Double Counting) حیاتی است.

روندهای کلیدی گزارش‌دهی: پایان «جنگل استانداردها»

یکی از بزرگترین چالش‌ها برای مدیران در دهه گذشته، سردرگمی ناشی از استانداردهای متعدد گزارش‌دهی ESG بود (مانند GRI, SASB, TCFD, CDP و …). خبر خوب این است که این «جنگل استانداردها» در حال یکپارچه‌سازی است.

مهم‌ترین تحول در این زمینه، ایجاد بنیاد استانداردهای پایداری بین‌المللی (ISSB) توسط بنیاد IFRS (همان نهادی که استانداردهای حسابداری مالی بین‌المللی را تدوین می‌کند) است. ISSB دو استاندارد اولیه منتشر کرده است:

  • IFRS S1 (الزامات عمومی افشای مالی مرتبط با پایداری): چارچوب کلی برای افشای ریسک‌ها و فرصت‌های پایداری.
  • IFRS S2 (افشای مالی مرتبط با آب و هوا): این استاندارد به طور خاص بر افشای اطلاعات در مورد تغییرات آب و هوایی تمرکز دارد و به شدت از چارچوب TCFD (کارگروه افشای مالی مرتبط با آب و هوا) الهام گرفته است.

اهمیت این موضوع چیست؟ این استانداردها در حال تبدیل شدن به خط پایه جهانی (Global Baseline) هستند. هدف نهایی این است که گزارش‌دهی پایداری (ESG) به همان اندازه که گزارش‌دهی مالی مهم، قابل اتکا و قابل مقایسه است، ارتقا یابد. این بدان معناست که به زودی، سرمایه‌گذاران انتظار خواهند داشت که گزارش ESG شما را در کنار گزارش مالی سالانه شما ببینند و این دو باید با هم همخوانی داشته باشند. این امر، نقش مدیر ارشد مالی در مدیریت تغییرات آب و هوایی و ESG را حیاتی‌تر از همیشه می‌سازد.

چگونه هوش مصنوعی به مدیریت تغییرات آب و هوایی و ESG کمک می‌کند - مشاوره مدیریت رخ

تغییرات آب و هوایی و ESG چگونه مدل کسب‌ و کار شما را متحول می‌کنند؟

وقتی در مورد «تغییرات آب و هوایی و ESG» صحبت می‌کنیم، نباید آن را به عنوان یک مجموعه اقدامات اصلاحی یا یک بخش مجزا در گزارش سالانه تصور کنیم. تأثیر واقعی و عمیق این مفاهیم، در تحول بنیادین مدل کسب‌وکار شما نهفته است. شرکت‌هایی که این تحول را بپذیرند، پیشرو خواهند بود؛ آن‌هایی که مقاومت کنند، با ریسک منسوخ شدن مواجه خواهند شد.

این تحول صرفاً درباره کاهش هزینه‌ها یا پیروی از مقررات نیست؛ این درباره بازاندیشی در مورد «چگونه ارزش خلق می‌کنیم؟»، «برای چه کسی ارزش خلق می‌کنیم؟» و «چگونه در دنیایی با محدودیت‌های کربنی و منابع، به خلق ارزش ادامه می‌دهیم؟» است.

سناریوپردازی: آیا کسب‌وکار شما در دنیای «۲ درجه گرم‌تر» دوام می‌آورد؟

یکی از قدرتمندترین ابزارهای استراتژیک که توسط چارچوب TCFD معرفی شده، تحلیل سناریو است. این ابزار، هیئت مدیره و تیم اجرایی را مجبور می‌کند تا از تفکر خطی و پیش‌بینی آینده بر اساس گذشته، دست بردارند.

تحلیل سناریو از شما می‌خواهد که چندین آینده محتمل اما متفاوت را در نظر بگیرید. برای مثال:

  1. سناریوی گذار منظم: دنیایی که در آن سیاست‌ها به تدریج برای رسیدن به هدف ۱.۵ درجه سانتی‌گراد سخت‌گیرانه‌تر می‌شوند. در این دنیا، قیمت کربن به طور پیوسته افزایش می‌یابد و تقاضا برای فناوری‌های سبز به شدت رشد می‌کند.
  2. سناریوی گذار نامنظم: دنیایی که در آن سیاست‌گذاران ابتدا تعلل می‌کنند و سپس به طور ناگهانی و واکنشی، مقررات بسیار شدیدی (مانند ممنوعیت ناگهانی برخی فناوری‌ها) وضع می‌کنند. این سناریو پر از شوک‌های گذار است.
  3. سناریوی «کسب‌وکار طبق معمول» یا جهان داغ: دنیایی که در آن اقدامات آب و هوایی شکست می‌خورد و گرمایش به ۳ یا ۴ درجه سانتی‌گراد می‌رسد. در این دنیا، ریسک‌های فیزیکی (سیل‌های عظیم، خشکسالی‌های دائمی، اختلالات زنجیره تامین) کسب‌وکار را فلج می‌کند.

سؤال استراتژیک برای شما این است: «مدل کسب‌وکار ما در کدام یک از این سناریوها تاب‌آور است؟» «در سناریوی ۱، آیا فناوری ما رقابتی است؟» «در سناریوی ۳، آیا زنجیره تامین ما دوام می‌آورد؟» این تمرین، آسیب‌پذیری‌ها و فرصت‌هایی را آشکار می‌سازد که در برنامه‌ریزی استراتژیک سنتی هرگز دیده نمی‌شوند.

نوآوری سبز: کشف بازارهای جدید و جریان‌های درآمدی

ارزیابی اثرات تغییرات آب و هوایی و ESG نباید فقط یک تمرین دفاعی برای مدیریت ریسک باشد. این بزرگترین فرصت نوآوری در یک قرن اخیر است. مجمع جهانی اقتصاد تخمین می‌زند که گذار به اقتصاد کم‌کربن تا سال ۲۰۳۰ می‌تواند تریلیون‌ها دلار فرصت تجاری جدید ایجاد کند.

این تحول مدل کسب‌وکار می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد:

۱. از محصول به خدمت: به جای فروش یک محصول (مانند سیستم تهویه مطبوع)، «خدمت آسایش دمایی» را بفروشید. در این مدل (که به Product-as-a-Service معروف است)، انگیزه شما دیگر فروش هرچه بیشتر دستگاه‌ها نیست، بلکه ارائه آن خدمت با حداکثر بهره‌وری انرژی است. شما مالک دستگاه باقی می‌مانید، آن را نگهداری می‌کنید، ارتقا می‌دهید و در پایان عمر بازیافت می‌کنید. این یک برد-برد برای اقتصاد چرخشی و سودآوری شماست.

۲. طراحی برای پایداری: تیم‌های تحقیق و توسعه (R&D) شما باید بازطراحی محصولات را آغاز کنند. چگونه می‌توان محصولی ساخت که انرژی کمتری مصرف کند، از مواد بازیافتی ساخته شود، به راحتی قابل تعمیر باشد و در پایان عمر به راحتی جدا و بازیافت شود؟ این‌ها دیگر ویژگی‌های «خوب» نیستند، بلکه الزامات بازار آینده هستند.

۳. ورود به بازارهای سبز: آیا کسب‌وکار فعلی شما می‌تواند برای حل یک مشکل آب و هوایی محوری عمل کند؟ آیا می‌توانید از تخصص خود در تولید، برای ساخت قطعات توربین‌های بادی استفاده کنید؟ آیا می‌توانید از شبکه توزیع خود برای ایجاد زیرساخت شارژ خودروهای برقی بهره ببرید؟ این‌ها فرصت‌هایی برای رشد و تنوع‌بخشی هستند که مستقیماً از دل استراتژی ESG شما بیرون می‌آیند.

در نهایت، تغییرات آب و هوایی و ESG مدل کسب‌وکار شما را از یک مدل «استخراجی» (Extractiv

e) که ارزش را از جامعه و محیط زیست می‌گیرد، به یک مدل «بازآفرین» تبدیل می‌کند که در حین کسب سود، به بازسازی سرمایه‌های طبیعی و اجتماعی نیز کمک می‌کند. این، تعریف نهایی یک کسب‌وکار پایدار در قرن بیست و یکم است.

مهارت‌های لازم برای رهبران عصر جدید: توانمندسازی تیم در مواجهه با تغییرات آب و هوایی و ESG

هیچ استراتژی، هر چقدر هم که هوشمندانه تدوین شده باشد، بدون افراد توانمند برای اجرای آن به نتیجه نمی‌رسد. گذار به یک مدل کسب‌وکار پایدار و تاب‌آور در برابر آب و هوا، قبل از آنکه یک چالش فنی یا مالی باشد، یک چالش انسانی و فرهنگی است. موفقیت در ادغام «تغییرات آب و هوایی و ESG» نیازمند نوع جدیدی از رهبری و مجموعه‌ای از مهارت‌های نوین در سراسر سازمان است.

رهبران سازمان‌ها دیگر نمی‌توانند در سیلوهای تخصصی خود بمانند. مدیرعامل، مدیر مالی، مدیر عملیات و سایر اعضای تیم C-Suite باید زبان مشترک پایداری را بیاموزند و مهم‌تر از آن، بتوانند الهام‌بخش تیم‌های خود برای پذیرش تغییری باشند که اغلب دشوار و نامشخص است.

رهبری دلسوز، سیستماتیک و بلندمدت

رهبری در عصر ESG نیازمند سه ویژگی کلیدی است که فراتر از مهارت‌های مدیریتی سنتی قرار می‌گیرد:

۱. تفکر سیستمی: رهبران باید بتوانند تصویر بزرگ را ببینند. آن‌ها باید درک کنند که چگونه تصمیمات مالی بر انتشار کربن تأثیر می‌گذارد، چگونه تغییرات آب و هوایی بر رفاه کارکنان (S) اثر می‌گذارد و چگونه حاکمیت ضعیف (G) می‌تواند تمام تلاش‌های محیط زیستی (E) را تضعیف کند. آن‌ها باید ارتباطات پیچیده و غالباً غیرمستقیم بین کسب‌وکار، جامعه و سیاره را درک کنند و تصمیماتی بگیرند که به جای «بهینه‌سازی بخشی»، «کل سیستم» را بهبود بخشد.

۲. هوش هیجانی و رهبری دلسوز: تغییر، به خصوص تغییری به این بزرگی، ترس و مقاومت ایجاد می‌کند. کارمندان نگران از دست دادن شغل خود در اثر اتوماسیون سبز یا منسوخ شدن مهارت‌هایشان هستند. رهبران باید با دلسوزی و شفافیت این گذار را مدیریت کنند. آن‌ها باید یک «فضای امن روانی» ایجاد کنند که در آن افراد بتوانند نگرانی‌های خود را بیان کنند و احساس کنند که بخشی از راه‌حل هستند، نه بخشی از مشکل.

۳. دیدگاه بلندمدت: همانطور که قبلاً بحث شد، رهبر باید بتواند در برابر استبداد کوتاه‌مدت‌نگری مقاومت کند. این نیاز به شجاعت دارد؛ شجاعت برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌هایی که بازدهی آن‌ها ممکن است سال‌ها طول بکشد اما برای بقای بلندمدت شرکت ضروری است. رهبر باید بتواند این دیدگاه بلندمدت را به طور قانع‌کننده‌ای برای هیئت مدیره، سرمایه‌گذاران و کارکنان تبیین کند.

«سواد آب و هوایی» در تمام سطوح سازمان

موفقیت در ESG نمی‌تواند به یک تیم کوچک از متخصصان پایداری واگذار شود. این مسئولیت باید در سراسر سازمان توزیع شود و این امر مستلزم توانمندسازی و آموزش همگانی است. ما به «سواد آب و هوایی» در تمام سطوح نیاز داریم.

این به چه معناست؟

  • برای تیم تحقیق و توسعه (R&D): به معنای درک اصول طراحی چرخشی و علم مواد پایدار است.
  • برای مدیران زنجیره تامین: به معنای توانایی ارزیابی ریسک‌های آب و هوایی تامین‌کنندگان و درک نحوه محاسبه انتشار Scope 3 است.
  • برای تیم مالی: به معنای درک استانداردهای جدید گزارش‌دهی مانند IFRS S2 و توانایی مدل‌سازی مالی ریسک‌های آب و هوایی است.
  • برای تیم فروش و بازاریابی: به معنای توانایی برقراری ارتباط موثر در مورد مزایای ESG محصول بدون افتادن در دام «سبز شویی» است.
  • برای اپراتورهای کف کارخانه: به معنای درک اهمیت ابتکارات بهره‌وری انرژی و مدیریت پسماند و احساس مالکیت نسبت به آن‌ها است.

سازمان‌ها باید به طور جدی در برنامه‌های آموزشی و یادگیری مستمر سرمایه‌گذاری کنند. این امر نه تنها مهارت‌های لازم برای اجرای استراتژی را فراهم می‌کند، بلکه با نشان دادن تعهد شرکت به رشد کارکنان، به افزایش انگیزه و حفظ استعدادها نیز کمک می‌کند. وقتی کارکنان «چرا»ی پشت استراتژی ESG را درک کنند، به قدرتمندترین سفیران و مجریان آن تبدیل خواهند شد.

گام نهایی: چک‌لیست اقدام فوری برای مدیران و نقش مشاور مدیریت

مدیران محترم، ما سفری طولانی را در چشم‌انداز پیچیده و در عین حال حیاتی «تغییرات آب و هوایی و ESG» پیمودیم. از درک ضرورت استراتژیک آن گرفته تا ریشه‌های تکاملی، نقشه راه عملیاتی، چالش‌ها، مزایا، ابزارهای نوین و تحولی که در مدل کسب‌وکار و رهبری ایجاد می‌کند. اکنون به مهم‌ترین بخش می‌رسیم: اقدام.

به عنوان مدیران ارشد، شما در موقعیتی منحصر به فرد برای هدایت این تغییر قرار دارید. زمان آن گذشته است که این موضوع را به دیگران واگذار کنید. اکنون زمان آن است که رهبری کنید. برای کمک به تمرکز بخشیدن به این تلاش، ما یک چک‌لیست مختصر اما قدرتمند آماده کرده‌ایم. این یک لیست وظایف ساده نیست، بلکه مجموعه‌ای از سوالات استراتژیک است که باید در اولین جلسه هیئت مدیره بعدی خود مطرح کنید. این سوالات، آغازگر گفتگوی ضروری برای حرکت سازمان شما از «آگاهی» به «عمل» خواهند بود.

۷ سوالی که هر مدیرعاملی باید امروز از تیم خود بپرسد

این هفت سوال به عنوان یک ابزار تشخیصی سریع عمل می‌کنند تا شکاف‌های موجود در رویکرد فعلی شما نسبت به تغییرات آب و هوایی و ESG را شناسایی کنند. پاسخ‌های صادقانه به این سوالات، اولویت‌های اقدام فوری شما را روشن خواهد ساخت.

  1. ۱. حاکمیت: آیا ما در سطح هیئت مدیره، یک ساختار نظارتی شفاف (مانند یک کمیته اختصاصی) برای ریسک‌ها و فرصت‌های تغییرات آب و هوایی و ESG داریم؟ آیا پاداش مدیران ارشد به اهداف پایداری گره خورده است؟
  2. ۲. ارزیابی ریسک: آیا ما درک دقیقی از ریسک‌های فیزیکی (مانند تأثیر خشکسالی بر عملیات ما) و ریسک‌های گذار (مانند تأثیر قیمت‌گذاری کربن بر مدل هزینه ما) داریم؟
  3. ۳. اندازه‌گیری و داده‌ها: آیا ما ردپای کربنی خود را به طور دقیق اندازه‌گیری می‌کنیم؟ (شامل Scope 1, 2 و مهم‌تر از همه، Scope 3) آیا داده‌های ESG ما به اندازه داده‌های مالی ما قابل اتکا هستند؟
  4. ۴. استراتژی: آیا اهداف آب و هوایی ما (ترجیحاً مبتنی بر علم) در استراتژی اصلی کسب‌وکار و فرآیند بودجه‌ریزی سالانه ما ادغام شده است، یا صرفاً یک پروژه جانبی در واحد CSR است؟
  5. ۵. تخصیص سرمایه: آیا فرآیند تصمیم‌گیری ما برای تخصیص سرمایه (Capex)، پروژه‌هایی را که تاب‌آوری آب و هوایی و بهره‌وری منابع را افزایش می‌دهند، در اولویت قرار می‌دهد؟
  6. ۶. زنجیره تامین: چقدر در مورد ریسک‌های ESG در زنجیره تامین خود (تامین‌کنندگان لایه دوم و سوم) شناخت داریم؟ آیا با آن‌ها برای کربن‌زدایی همکاری می‌کنیم؟
  7. ۷. فرهنگ و استعداد: آیا ما به طور فعال در حال ایجاد «سواد آب و هوایی» در سازمان خود هستیم؟ آیا استراتژی ESG ما به ابزاری برای جذب و حفظ بهترین استعدادها تبدیل شده است؟

تنها نروید: نقش مشاور مدیریت به عنوان شریک استراتژیک

پاسخ به این سوالات ممکن است دلهره‌آور باشد و شکاف‌های قابل توجهی را آشکار سازد. اینجاست که ارزش یک شریک خارجی مشخص می‌شود. سفر تحول ESG پیچیده، چندوجهی و پر از تله‌های پنهان است.

در مشاوره مدیریت رخ ما معتقدیم که نقش ما فراتر از ارائه گزارش‌های تحلیلی است. ما به عنوان کاتالیزور تغییر و تسهیلگر استراتژیک در کنار شما قرار می‌گیریم. ما به شما کمک می‌کنیم تا:

  • پیچیدگی را ساده کنید: ما به شما کمک می‌کنیم تا از میان «جنگل استانداردهای» ESG عبور کرده و یک ارزیابی اهمیت دقیق انجام دهید تا بر روی چیزی که واقعاً برای کسب‌وکار شما مهم است، تمرکز کنید.
  • بهترین شیوه‌های جهانی را بومی‌سازی کنید: ما روندهای جهانی (مانند SBTi, TCFD, IFRS S2) را می‌شناسیم و به شما کمک می‌کنیم تا آن‌ها را به گونه‌ای تطبیق دهید که در بوم کسب‌وکار ایران معنادار و قابل اجرا باشند.
  • اجماع ایجاد کنید: ما به عنوان یک صدای بی‌طرف و متخصص، به ایجاد همسویی بین هیئت مدیره، تیم اجرایی و بخش‌های مختلف عملیاتی کمک می‌کنیم و مقاومت‌های فرهنگی را مدیریت می‌نماییم.
  • یک نقشه راه عملیاتی بسازید: ما به شما کمک می‌کنیم تا از اهداف بلندپروازانه به KPI های قابل اندازه‌گیری و پروژه‌های مشخص با بودجه و زمان‌بندی معین برسید.

پرداختن به «تغییرات آب و هوایی و ESG» دیگر یک گزینه نیست. این بزرگترین چالش و در عین حال بزرگترین فرصت رهبری در نسل ماست. این فرصتی است برای بازسازی سازمان‌هایمان به گونه‌ای که نه تنها سودآورتر، بلکه تاب‌آورتر، نوآورتر و در نهایت، شایسته بقا در قرن بیست و یکم باشند.

این سفر را امروز آغاز کنید.

ابزارها

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها

تازه ها

YektanetPublisher

انتشار در شبکه‌های اجتماعی!

دیدگاه خود را بنویسید

رفتن به بالا