Rokh Management Consulting

چگونه پیشرفت استراتژی و تاکتیک را اندازه‌گیری کنیم؟

کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک

فهرست مطالب

در این مقاله قصد داریم به بررسی تاکتیک و تکنیک بپردازیم و نکات مهمی را در رابطه با کنترل و نحوه ارزیابی استراتژی‌ها با شما در میان بگذاریم. استراتژی‌ها دارای رکن‌های گوناگونی به منظور رسیدن به اهداف هستند. روش‌های گوناگونی وجود دارند که با کمک آن‌ها می‌توان نسبت به ارزیابی استراتژی‌ها اقدام کرد. در این مقاله قصد داریم مهم‌ترین این روش‌ها را با شما به اشتراک بگذاریم و به نحوه اجرایی هر کدام بپردازیم؛ پس در ادامه ما را همراهی کنید.

مقدمه‌ای بر کنترل تاکتیک و تکنیک و ارزیابی استراتژی‌ها

اگر یک محیط به سرعت در حال تغییر است، نیاز است تا یک سازمان در این زمینه راهنمایی شود. برای راهنمایی سازمان‌ها باید دست به انتخاب تاکتیک و تکنیک و یا استراتژی بزنید و سپس آن‌ها را اجرایی کنید. در واقع می‌توانیم اینطور بیان کنیم با کمک استراتژی‌ها می‌توانید یک نگاه ویژه به آینده داشته باشید. همچنین هدف از طراحی این استراتژی‌ها انجام فعالیت‌های گوناگون به مدت چند سال در جهت رشد و توسعه یک سازمان است. لازم به ذکر است طراحی این استراتژ‌ی‌ها و تکنیک‌ها بر اساس فرضیاتی بوده که هنوز رخ نداده‌اند. حالا این سوال مطرح می‌شود که مدیران چگونه باید دست به کنترل استراتژی‌های موجود بزنند؟ نحوه کنترل و ارزیابی تکنیک‌ها و استراتژی‌ها به چه شکل است؟

اجرای رویکردهای سنتی، حاصل کنترل نتایج واقعی است. بعد از اینکه رویکردهای سنتی مطابق با استانداردهای موجود به اجرا رسیدند، نیاز است تا مدیر سازمان یا بخش نسبت به ارزیابی آن‌ها اقدام کرده و سپس استقبال خود را از استراتژی‌ها برای توسعه اهداف شرکت اعلام کند. در واقع با استراتژی‌ها می‌توان فعالیت‌های آینده را به شکلی بهینه و سودمند کنترل کرد.

هر چند این نوع از رویدادها جایگاه مخصوص خود را دارند اما اگر کمی بر روی این موضوع دقیق شویم، به این نتیجه می‌رسیم که برای کنترل و ارزیابی انواع استراتژی‌ها به هیچ عنوان گزینه مناسبی نیست. اگر بخواهیم منتظر پایان یک استراتژی بمانیم، باید 5 سال از زمان خود را صرف این امر کنیم. در طول این 5 سال تغییرات زیادی به وقوع می‌پیوندند. این تغییرات می‌توانند تاثیرات بسیار زیادی را بر روی موفقیت استراتژی‌ها در دراز مدت داشته باشند؛ بنابراین نیاز است تا مفاهیم و رویکردهای مرتبط با استراتژی‌ها نیز تعویض و یا تعدیل شوند.

اهمیت به کار گرفتن کنترل و ارزیابی استراتژی

به جرات می‌توانیم اینطور بیان کنیم تنها فعالیت‌هایی توفیق پیدا خواهند کرد که تحت کنترل در بیایند. مدیریت با بهره‌مندی از کنترل می‌تواند نسبت به تحقق اهداف آگاهی لازم را پیدا و درباره نحوه انجام عملیات اطلاعات لازم را کسب کند. همچنین تیم مدیریت پروژه باید از این قدرت برخوردار باشد تا استراتژی‌ها را پیگیری و سنجش کند و در صورت لزوم دست به اصلاح آن‌ها بزند. از ابزار کار مدیران می‌توانیم به کنترل اشاره داشته باشیم که در مراتب عالی و رده‌های سرپرستی از آن بهره برده می‌شود. هر چقدر زمان بگذرد، بیشتر می‌توانید به اهمیت استفاده و به کار بردن آن پی ببرید. در صورتی که یک سازمان سیستم موثر کنترل نداشته باشد، در آن صورت نمی‌تواند در تحقق بخشیدن به ماموریت‌های مختلف موفق عمل کند. همچنین توانایی استفاده درست از منابع را نیز نخواهد داشت.

در سازمان برنامه‌های عملیاتی و یا پیش‌بینی‌های انجام شده ممکن است با خطا همراه باشند و این یک امر اجتناب‌ناپذیر است. برای اینکه بتوان این مورد را اصلاح و خطاها را رفع کرد، نیاز به استفاده از ابزار کنترل است. همچنین سیستم کنترل مدیریت توانایی انجام کارهای زیر را دارد:

  • پاسخ دادن به محیط متغیر و دگرگون سازمان
  • اطمینان پیدا کردن از کمیت و کیفیت کالاها
  • اطمینان پیدا کردن از خدمات ارائه‌شده توسط برنامه‌های وسیع و پیچیده

برای طراحی یک سیستم کنترل کارآمد برای به کار بردن تاکتیک و تکنیک نیاز است تا در ابتدا مهم‌ترین نقاط کلیدی مشخص شوند. حالا شاید این سوال مطرح شود که منظور از نقاط کلیدی دقیقا چیست؟ نقاط کلیدی را می‌توانیم شامل عملیات و واحدهایی بدانیم که عملکرد و نتایج آن‌ها می‌توانند تاثیرگذاری خاصی را داشته باشند. انتخاب نقاط کلیدی در سه مقطع مختلف انجام می‌شود که شامل قبل از عمل، در هنگام عمل یا پس از عمل می‌شوند.

رویکردهای نوین کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک و استراتژی

در این بخش قصد داریم به بررسی رویکردهای نوینی بپردازیم که برای کنترل و ارزیابی تاکتیک و تکنیک مورد استفاده قرار می‌گیرند. در کشورهای توسعه‌یافته و یا در حال توسعه، دولت مردان و جوامع به دنبال پیدا کردن شیوه‌ها و روش‌هایی هستند تا با کمک آن‌ها بتوانند اوضاع اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی را بهتر و کارآمدتر مدیریت کنند. بدین منظور دست به استفاده از برنامه‌ریزی استراتژیک می‌زنند. کشورهایی که در حال توسعه هستند، شهرهایی دارند که ممکن است با مشکلات مختلفی مواجه شوند. این مشکلات غالبا بر اثر رشد سریع جمعیت اتفاق می‌افتد. رشد سریع جمعیت ناشی از حرکت سریع افراد از مناطق روستایی به مناطق شهری است.

مشکلاتی که در رشد جمعیت وجود خواهند داشت

زمانی که رشد جمعیت روند صعودی را طی کند، تقاضا برای شغل و مسکن نیز افزایش پیدا خواهد کرد. این درخواست‌ها ممکن است مشکلاتی را از خود بر جای بگذارند که کمبود در بخش سیستم بهداشت نمونه‌ای از این موارد است. مشکلات تنها به همین موارد ختم نشده و گزینه‌های دیگری را نیز به خود اختصاص داده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توانیم به موارد زیر اشاره داشته باشیم:

  • گسترش بیماری‌ها
  • آلودگی منابع آب و هوا
  • نابودی و از بین رفتن زمین‌هایی که قابل زراعت هستند
  • افزایش نیازهای اولیه به انرژی
  • و…

راه‌حل‌های چندان آسانی برای این امر وجود ندارند و غلبه بر مشکلات ذکر شده کار راحتی نخواهد بود؛ به همین دلیل به برنامه‌ریزی استراتژیک نیاز است. شهرهای در حال توسعه با کمک این برنامه‌ها می‌توانند با مشکلات ذکر شده روبه‌رو شوند و با تخصیص انواع منابع کمیاب، به نتایجی که انتظارش را دارند، دست پیدا کنند. در برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توانید شاهد انواع برنامه‌ریزی‌های شهری و منطقه‌ای باشید.

رویکردهای نوینی که در تاکتیک و تکنیک و مدیریت استراتژی وجود دارند، در مقایسه با سال‌های گذشته، تفاوت‌های زیادی را به خود دیده‌اند. در برنامه‌ریزی‌هایی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، تمرکز اصلی بر روی رسیدن به اهداف است. همچنین در این مدل نهایت تلاش به کار گرفته می‌شود تا مشارکت ذینفعان و جامعه محلی در رابطه با برنامه‌ریزی افزایش پیدا کند. کلان‌شهرهای ملبورن، پاریس، تورنتو و ليسبن از این استراتژی بهره می‌برند.

روش کنترل و ارزیابی استراتژی ها در مدیریت استراتژیک

قبل از اینکه توضیحات لازم را درباره کنترل و ارزیابی استراتژی، تاکتیک و تکنیک بدهیم، نیاز است تا با مفهوم کلی استراتژی آشنایی پیدا کنید. در این مقاله دفعات زیادی با دو کلمه مدیریت و استراتژی روبه‌رو می‌شویم؛ به همین علت ضروری است تا تعاریفی را برای هر یک ارائه دهیم. برای هر دو واژه ذکر شده تعاریف مختلفی ارائه شده‌اند. مدیریت به طور کلی اشاره به واژه‌هایی همچون برنامه‌ریزی، سازماندهی، کارگزینی، هدایت و رهبری دارد. اگر امروزه به جایگاه مدیریت نگاهی بیندازید، می‌توانید به این نتیجه دست پیدا کنید که مدیریت نوعی علم و هنر بوده که قابلیت پدید آوردن یک محیط مناسب برای همفکری و همکاری را دارد. هدف از ایجاد محیط این بوده که بتوان یک فرایند کارساز را شکل داد. در این راه از منابع استفاده بهینه شده تا بتوان بهترین خدمات و کالاهای مطلوب را عرضه کرد. این کارها باعث جلب رضایت مشتری خواهند شد.

حالا در بحث تاکتیک و تکنیک، به تعریف استراتژی می‌رسیم. اگر بخواهیم نقش و مفهوم این کلمه را در نظر بگیریم، به نتایج زیر دست پیدا خواهیم کرد:

  • این احتمال وجود دارد که تصمیمات استراتژیک با حیطه فعالیت‌های سازمان در ارتباط باشند.
  • حوزه اصلی فعالیت استراتژی این بوده که بین سازمان و محیط کار هماهنگی ایجاد کند.
  • همچنین توانایی استراتژی در ایجاد کردن هماهنگی بین فعالیت‌ها، به موارد مختلفی از جمله امکانات و قابلیت‌های سازمانی بستگی دارد.
  • در صورتی که تصمیم استراتژیک باشد، می‌تواند پیامدهای گوناگونی را برای یک سازمان به همراه داشته باشد.
  • به غیر از عوامل محیطی، پارامترهای دیگری نیز می‌توانند بر روی تصمیم‌های استراتژیک تاثیر خود را اعمال کنند. این عوامل شامل ارزش‌ها، خواسته‌ها  اهداف اشخاص حقیقی و حقوقی می‌شوند. این اشخاص این توانایی را دارند تا به داخل سازمان نفوذ کنند و مدیریت منابع انسانی و مشاوره منابع انسانی را برعهده بگیرند. در واقع این عوامل می‌توانند تاثیرگذاری خود را بر روی استراتژی سازمان نیز اعمال کنند.
  • تصمیم‌های استراتژیک می‌توانند بر روی تصمیم‌های عملیاتی اثر گذاشته و به آن‌ها نفوذ کنند. نتیجه این کار ایجاد تصمیم‌های عملیاتی جدید است.

لازم به ذکر است تصمیم‌های استراتژیک می‌توانند اثرگذاری خود را بر روی جهت‌گیری‌های بلند مدت سازمان بگذارند. در واقع این تصمیم‌ها می‌توانند ترسیم‌کننده یک آینده برای سازمان هدف باشند.پس با توجه به موارد ذکر شده می‌توانیم به این نتیجه دست پیدا کنیم که تصمیمات استراتژیک ماهیت پیچیده‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. همین مورد باعث خواهد شد تا شاهد جدا بودن این تصمیمات با سایر موارد باشید. استراتژی به مرور زمان تکامل پیدا می‌کند. این بدان معناست که نسبت دادن تدوین استراتژی به یک موقعیت زمانی امکان‌پذیر نیست. در صورتی که ارزیابی و کنترل رخ دهند، شاهد ایجاد استراتژی نیز خواهید بود. همچنین توسعه و تعدیل نیز با کمک همین موارد به انجام می‌رسند. این فرایند توسط برخی از صاحب‌نظران تحت عنوان تکمیل تدریجی منطقی خوانده شده است. در این فرایند شاهد این خواهید بود که مدیران برای خود تجربه به دست می‌آورند و نسبت به تغییرات استراتژی مبادرت می‌ورزند.

در رابطه با بحث تاکتیک و تکنیک باید بگوییم مدیران نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنند. مدیران برای اعمال اثربخشی خود باید بتوانند تمرکز خود را بر روی اهداف بلند مدت بگذارند. همچنین مدیران باید به اندازه کافی انعطاف‌پذیری داشته باشند. انعطاف‌پذیری به مدیران کمک خواهد کرد تا بتوانند دست به کنترل فرصت‌ها و مسائل بزنند. با توجه به تمامی این موارد پدیده‌ای تحت عنوان راهبردهای پدیدار شونده توسط مینتزبرگ شناسایی شد. شکل‌گیری این استراتژی‌ها به صورت تدریجی بوده و بر اساس فرایندهای یادگیری و همچنین جریان‌های تصمیم‌گیری مدیران بوده است.

مینتزبرگ نگرانی‌هایی در رابطه با این موضوع داشت. به عنوان مثال نگران بود که این جریان‌ها و استراتژی‌های متنوع باعث شوند تا مدیران نسبت به استفاده از بازخوردهای هنری غافل شوند. در واقع این مسئله به نگرش هنرمندانه توجه ویژه‌ای را دارد. اگر برنامه‌ریزی استراتژیک در جهت فرایند تکمیلی تدریجی انجام شود، در آن صورت مدیران و سازمان‌ها این فرصت را خواهند داشت تا با مسائل موجود به صورت تدریجی مواجه شوند و مهارت کافی را به منظور اجرای آن‌ها به دست بیاورند.

راهنمای ابتدایی برای درک روش سناریو در تفکر استراتژیک

شاخص‌های کلیدی عملکرد از جمله ابرازهای اندازه‌گیری و پیگیری پیشبرد و پیشرفت استراتژی است.

در مطلب پیشین در مورد تاکتیک و استراتژی و تفاوت‌های آن صحبت کردیم. این روزها این دو کلمه را به وفور در مطالب و مقالات مدیریت و استراتژی می‌‌بینیم و در محل کار خود با آن سر و کار داریم.

برای اندازه‌گیری پییشرفت استراتژی و تاکتیک هم راه‌هایی وجود دارد.  فرض کنیم سازمان شما می‌خواهد در پروژه‌ای برای کاهش اثرات گازهای کربنی بر روی انسان‌ها همکار کند. اگر استراتژی شما کاهش انتشار کربن تا درصدی مشخص و در محیطی مشخص است، یکی از اهداف شما می‌تواند آموزش افراد برای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر به‌جای انرژی‌های فسیلی باشد. برای این منظور، احتمالاً یکی از تاکتیک‌های شما استفاده از کمپین‌های بازاریابی در تبلیغات تلویزیونی است. حالا شما باید منابع را بررسی کنید، تهیه‌کننده انتخاب کنید، سناریو بنویسید، صحنه‌های فیلم‌برداری را تعیین کنید، ویدئوها را ویرایش کنید. این‌ها همه ملزومات اجرای تاکتیک شما هستند.

اما برای درک بهتر تفاوت این دو مفهوم چند مثال می‌زنیم:

۱) استراتژی بک مفهوم ثابت و طولانی مدت است. اما تاکتیک‌های شما بر اساس میزان موفقیت استراتژی‌تان ممکن است تغییر کند. اگر استراتژی شما این است که تأثیرگذاری خود را در رسانه‌های اجتماعی بیشتر کنید، پس یکی از تاکتیک‌های شما می‌تواند فهمیدن این باشد که کدام کانال ارتباطی برای کسب و کار شما بهتر است و چه نوع پیام‌هایی بر روی مخاطبان بیشتر تأثیرگذار است.

۲) استراتژی و تاکتیک به عنوان دو ابزار مهم تا آخر کنار هم هستند. مثلاً اگر استراتژی شما صعود از یک کوه باشد، یکی از قسمت‌های مهم استراتژی انتخاب کوه است. تاکتیک شما انتخاب مسیر مناسب برای صعود، انتخاب همراه، وسایل مناسب و … است.

۳) استراتژی و تاکتیک همیشه باید در یک مسیر باشند. اگر به شما یک پروژه کوتاه مدت پیشنهاد می‌شود (تاکتیک)، در صورتی می‌توانید آن را قبول کنید که فقط در راستای استراتژی شما باشد.

اندازه‌گیری استراتژی

شاخص‌های کلیدی عملکرد، که در چندین مطلب به‌طور مفصل در موردشان صحبت کردیم، از جمله ابرازهای اندازه‌گیری و پیگیری پیشرفت استراتژی است. اگر استراتژی شما موفق باشد، یعنی در راستای اهداف عالی شرکت پیش می‌روید.

بیایید به مثال بالا برگردیم. اگر هدف شما این باشد که افراد بیشتری در یک منطقه مشخص از انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده کنند، پس باید تعداد افرادی را که از انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده می‌کنند اندازه بگیرید. اما بسته به موفقیتی که برای خود تعیین کرده‌اید، می‌توانید تاکتیک‌های خود را تغییر دهید و  موفقیت کمپین بازاریابی خود را اندازه بگیرید و یا تعداد تماس‌هایی که با سازمان شما می‌گیرند تا در مورد مأموریتتان بیشتر بدانند اندازه بگیرید. این استراتژی شما را تغییر نمی‌دهد،  فقط راهی جدید برای رسیدن به موفقیت در استراتژی‌تان در اختیارتان می‌گذارد.

اندازه‌گیری تاکتیک

تاکتیک بیشتر در مورد برنامه‌ریزی و اجرای جزئیات آن است. تاکتیک معمولاً تاریخ شروع و تاریخ پایان، منابع اختصاصی و ستون‌های عملکردی دارد که تیم را برای رسیدن به تاکتیک کمک می‌کند. برای هر تاکتیک باید یک مسئول و سرپرست تعیین کنید تا بتوانید بر روی تمامی تاکتیک‌های تعیین شده نظارت داشته باشید. در یک نمای کلی، تاکتیک‌ها قدم‌هایی را  که به استراتژی شما ختم می‌شود در اختیارتان می‌گذارد.

اگر تاکتیک و استراتژی را یکی بدانید، صحبت در مورد آنها چندان سخت نخواهد بود. آنها بهم وابسته هستند،‌ اما نباید یک مفهوم یکسان برایشان در نظر گرفت و یا به جای هم استفاده کرد. به یاد داشته باشید که استراتژی شما ثابت است و مهم است که افراد سازمان شما این موضوع را درک کنند.

منبع: clearpointstrategy

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها

تازه ها

آنچه مدیر منابع انسانی بهتر است بداند

آنچه مدیر مالی و بهای تمام شده بهتر است بداند

آنچه مدیر بازاریابی بهتر است بداند

آنچه مدیر تولید بهتر است بداند

آنچه مدیر توزیع و فروش بهتر است بداند

آنچه مدیر زنجیره تامین بهتر است بداند

آنچه مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بهتر است بداند

آنچه مدیر ارتباط با مشتری بهتر است بداند

انتشار در شبکه‌های اجتماعی!

دیدگاه خود را بنویسید

رفتن به بالا